نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: تشرف حاجی شوشترى

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض تشرف حاجی شوشترى

    سيد عالم و عامل سيد محمد حسين شوشترى مى فرمود: يكى از حجاج شوشترى گفت : سالى كه به حج مشرف شدم , وباى عظيمى شيوع داشت .
    هر كه را به بيمارستان دولتى مى بردند, جز مردن چاره اى نداشت و به سرعت از خستگى دنيا راحت مى شد.
    چون من مبتلا شدم و كسى را هـم نـداشـتـم , مرا به بيمارستان بردند.
    در آن جا مشرف به موت افتاده بودم , ولى قبل از رسيدن مـامـوريـن بيمارستان بر بالينم , مردى در لباس نظاميان عثمانى ظاهر شد و مواظب حالات من گـرديـد و از من پرسيد: به چه چيزى ميل دارى !براى تو آش ماش خوب است , لذا رفت و طولى نـكـشـيـد كه با كاسه آشى , برگشت و آن را نزد من گذاشت .
    خواستم يك قاشق بخورم , ديدم از گـلـويـم فـرو نـمى رود.
    دست درجيب نمود و نارنج يا مثل آن بيرون آورد و شكست و روى آش فشرد.
    به خاطر ترشى آن , كمى آش از حلقم فرو رفت .
    بعد از آن فرمود: بر تو باكى نيست .
    برخيز و از اين جا خارج شو.
    عرض كردم : ماموران كنار در هستند و حتما مرا از خارج شدن منع مى كنند.
    فرمود: برو, شايد تو را نبينند.
    من برخاستم و به اتفاق او از آن محل خارج شديم و ابدا كسى متعرض ما نگرديد.
    عرض كردم : شما كيستيد كه اين همه به من احسان نموديد؟ فرمود: وقتى به وطن برگشتى , سومين كسى كه با تو مصافحه كرد مرا مى شناسد.
    اين را گفت و رفت .
    ايـن بـود و مـن در فكر بودم تا به شوشتر مراجعت كردم .
    شبانه وارد شهر شدم .
    در بين راه , قبل از ورود به دروازه , مردى با من مصافحه كرد.
    من به ياد آن شخص افتادم .
    بعدديگرى مصافحه كرد و من هم منتظر سومين نفر شدم .
    دروازه بان كه مامور گمرك بود, پيش دويد و با من مصافحه كرد.
    من ايستادم و متعجبانه به او نظر كردم ! آن مـرد دروازه بـان به من فرمود: چرا متعجبى ؟ آن شخص بزرگوار كه در مكه به فريادتو رسيد, حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء بود.
    تعجب من زياد شد كه گمركچى و اين مقام شامخ ! آن مرد فرمود: حال برو چند روز ديگر به تو خواهم گفت .
    بعد از چندى , نزد او رفتم , فرمود: اما اين كه مرا گمركچى مى يابى , من هر ماهه حقوقى دارم كه نزد يكى از تجار حواله مى باشد و تا به حال ابدا يك شاهى از كسى قبول نكرده ام .
    ثانيا ماموريت من در شب است و در اين جا اگر خواب باشم , فبها و اگرهم بيدار باشم , خود را به خواب مى زنم و هر كه هر چه را بخواهد بيرون مى برد ياوارد مى كند و متعرض او نمى شوم .
    سـؤال كـردم : از كـجـا مـى گـويـى كـه آن شـخـص بـزرگوار حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالى فـرجـه الـشـريـف بـوده اسـت ؟ فـرمود: ابدا اين سر بر تو فاش نمى گردد و اگر مرگ من نزديك نشده بود, همين قدر هم بر حال من مطلع نمى شدى .
    جناب آقا سيد ابوالقاسم فرمود: من از سيد حسين پرسيدم : آن شخص حاجى و آن مرد گمركچى چه كسانى هستند؟ فرمود: ايشان را معرفى نخواهم كرد, چون شايدراضى نباشند .
    منبع:کمال الدین، ج 1, ص 106

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه