[size=medium]نظر متفكران غربى درباره مهدويت
«برنارد شاو» فيلسوف برجسته انگليسى صريحاً به زنده بودن دين اسلام اعتراف كرده، اعلام نمود:
من هميشه نسبت به دين محمد(ص) به واسطه خاصيت زنده بودن شگفت آور آن نهايت احترام را داشتهام.
به نظر من اسلام تنها مذهبى است كه استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغير زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد.
من چنين پيش بينى مىكنم و هم اكنون هم آثار آن پديدار شده است كه ايمان محمد مورد قبول اروپاى فردا خواهد بود.
(1)
آنگاه كه برناردوشاو جهان گير شدن آيين اسلام را پيش بينى مىكرد وآنرا مورد قبول مردم اروپا مىدانست و معتقد بود كه تنها اسلام مىتواندمشكلات جهان را حل كند،
اروپاييان با بىاعتنايى از كنار ايننظريه مىگذشتند. اما امروز حقيقت سخنان او و ساير متفكران آزادانديش براى غربيان آشكار شده است.
گرايش روز افزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است براى صحت پيش بينىهاى او.
امروزه كسانى كه در آمريكا و اروپا به اسلام مىگروند همان حقايقى را مىيابند كه متفكران غربى، آنها را از ويژگىهاى اسلام معرفى مىكنند كه عامل نجات بخش بشريت و پناهگاه امن معنوى براى انسانهاى سرگشته غربى است.
يك تازه مسلمان آمريكايى مىگويد :
اين آيين قادر است فشارهاى جامعه بىبنياد و مصرفى آمريكا را كه متوجه افراد است، برطرف كند.
اسلام نه تنها يك دين، بلكه يك شيوه درست زندگى نيز مىباشد.
(2)
«داگلاس جانسون» از مركز تحقيقات بين المللى و استراتژيك و نويسنده كتاب مذهب عنصر مفقوده در فن حكومت مىگويد :
جهان به مذهب روى مىآورد. هنگامى كه حكومتهاى غير مذهبى نيازهاى مردم را بر آورده نكنند، پيامهاى مذهبى فضاى خالى را پر مىنمايند.(3)
بنابراين، نوعى خود آگاهى و رشد معنوى در دنياى در حال تكامل و رشد، ديده مىشود كه فراتر از ماديات عمل كرده و حتى ماديات را عامل توقف و مانع رشد و تكامل مىداند،
افرادى نظير «تدد انليز» اهل «فيلاد لفيا» هر هفته ادبيات سال 2000 را بررسى مىكند، شديداً به اين باور ايمان دارد كه هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است.(4)
صاحب الزمان(عج) از نگاه هانرى كربن
پروفسور «هانرى كربن» ايران شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاييانى است ،
كه در دوران زندگى علمى خود تمايل قلبى و يقين عينى و عقلانى به وجود مبارك امام عصر(عج) و معنويت بىبديل ساير ائمه شيعه(ع) يافتهبود.
به عقيده كربن، مفهوم ولايت در اين دوران طولانى انتظار، همان هدايت ارشادى امام است كه «اسرار» اصول عقايد را مىآموزد.
اين مفهوم از سويى، شامل مفهوم معرفت است و از سوى ديگر، واجد معناى محبت؛ يعنى معرفتى كه فىنفسه متمركز و نيرومند است.(5)
كربن در بخشى از كتاب تاريخ فلسفه اسلامى ضمن نقل روايتى مشهور از پيامبر اكرم(ص) كه مىگويد :
اگر تنها يك روز به پايان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد كرد تا مردى از ذرّيه من كه نامش نام من و كنيهاش كنيه من خواهد بود، ظهور كند.
او زمين را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت چنانكه تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است.
به تفسير اين روايت پرداخته و مىنويسد:
روزى كه چنين طولانى خواهد شد، زمان غيبت است و اين حديث صريح طنين خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمير شيعه منعكس ساخته است.
كربن پس از اذعان به اين نكته كه امامان همه نور و حقيقت واحدى هستند كه در دوازده شخص متمثل شدهاند، مىنويسد:
وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگيريم، مىبينيم مسأله به هيچ روى شبيه به اتحاد اُقنومى در طبيعت نيست،
امامان، ظهورات و تجليات الهى هستند، قاموس فنى زبان، كلمات (ظهور و مظهر) را پيوسته به مقابله با عمل آيينه باز مىگرداند،
پس بدينگونه امامان هم چون ظهور الهى، بىهيچ كم و بيش «اسماء الله» مىباشند و به اين عنوان از دو مهلكه تشبيه و تعطيل مصونند.(6)
پی نوشتها :
----------------
1. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.
2. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.
3. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «نقش كليدى مذهبى در سياست بين المللى» ترجمه: فريند پرتو، 6ژوئيه 1996، ص1.
4. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «در جستجوى آخرالزمان»، نوشته ژان سبايستين ستلى، 30 دسامبر 1995، ص 1.
5. امين ميرزايى، موعود، شماره چهاردهم.
6. هانرى، كربن، تاريخ فلسفه اسلامى، ترجمه اسدالله مبشرى