[align=center]
دلم شد سرای تو مولای من شدم مبتلای توی مولای من
بیا تا بیندازم از دیده ها دلم را به پای تو مولای من
دلی خسته در سینه ای می تپد فقط در هوای تو مولای من
از آن دم که خاکم سرشتند، بود به قلبم ولای تو مولای من
بیا هر چه باشد به جان میخرم و حتی بلای تو مولای من
چه دارم به جز یک دل دردمند همین هم برای تو مولای من
[/align]
[align=center]همه هستی و عشق و شورم تویی
گواهم ، خدای تو مولای من [/align]
:rose: :rose: :rose:
[align=left] عبدالرضا کوهمال جهرمی[/align]