نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: بانوان فرهنگ ساز در مهدویت

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض بانوان فرهنگ ساز در مهدویت

    نويسنده: علی اکبر مهدی پور





    در فرهنگ مهدویت، از آغاز تا به امروز همواره زنانی حضور داشته اند که تأثیر آنان بر فرهنگ سازی مهدویت کاملاً محسوس و روشن است. این مقاله مربوط به زندگی بانو حکیمه خاتون؛ عمه امام عسکری(علیه السلام) است.
    در میان بانوان با فضیلتی که در ارتباط با مباحث مهدویت مطرح هستند، مهم‌ترین بانو، بعد از ملکه دو سرا، نرجس خاتون، بی‌بی حکیمه خاتون، فرزند بزرگوار حضرت جوادالائمه و همشیره محترمه امام هادی و عمه بزرگوار امام حسن عسکری(ع) است.
    حضرت حکیمه خاتون جزو بانوان محدثه است. احادیثی از ایشان نقل شده که مهم‌ترین آن‌ها حرز امام جواد(ع) است. این حرز امام جواد(ع) را حضرت حکیمه خاتون از پدر بزرگوارش، امام جواد(ع) برای ما نقل فرموده که مرحوم سید بن طاوس در مهج الدعوات، صفحه 36، این حرز را به وسیله حضرت حکیمه از پدر بزرگوارش نقل فرموده.
    مهم‌ترین ویژگی حضرت حکیمه خاتون در مباحث مهدوی این است که ایشان شاهد تولد حضرت بقیه الله بوده و این بر حسب تصادف نبوده که بگوییم ایشان منزل امام حسن عسکری آمده و این مصادف با ولادت شده؛ نه، این با دعوت قبلی بوده است. امام حسن عسکری(ع) حکیمه خاتون را دعوت می‌کنند و می‌گویند عمه جان! امشب که شب نیمه شعبان است، افطارت را در منزل ما انجام بده و این نکته هم ظریف است که ایشان تأکید می‌کند بر این‌که امشب «که شب نیمه شعبان است» و حضرت حکیمه خاتون به دودمان امامت مشرف می‌شوند و افطار می‌کنند.
    بعد از افطار که می‌خواهد به منزلش برود، حضرت امام عسکری می‌فرماید عمه امشب را در منزل ما بمان. عرض می‌کند شب نیمه شعبان است من باید به اعمال برسم. می‌فرماید امشب حجت خدا به دنیا می‌آید. عرض می‌کند از چه کسی؟ می‌فرماید از نرجس خاتون. عرض می‌کند من هیچ آثار حملی را در او نمی‌بینم. می‌فرماید بله او مانند مادر حضرت موسی (ع) است که تا لحظه ولادت آثار حملی در او ظاهر نبود این داستان بسیار مفصل است مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین و مرحوم شیخ طوسی در الغیبه نقل فرموده‌اند.
    در آن شب نیمه شعبان 255 قمری که حکیمه خاتون در بیت امامت بود، در اتاق نرجس خاتون اعمالش را انجام می‌دهد به انتظار اذان صبح است و می‌بیند حضرت نرجس خاتون برای نماز شب برخاستند. عرض می‌کند بی بی من، چیزی احساس می‌کنید؟ می‌گویند نه. نماز شبش را می‌خواند و قصد استراحت می‌کند قبل از اذان صبح. در این لحظه حضرت حکیمه خاتون یادش می‌افتد حضرت فرمودند امشب. ولی شب دارد به پایان می‌رسد. یک مرتبه امام حسن عسکری(ع) از آن اتاق می‌فرماید عمه جان عجله نکن امر خدا نزدیک است.
    یک دفعه بی بی نرجس خاتون بلند می‌شود و حکیمه می‌فرماید بی بی چیزی احساس می‌کنید و می‌فرماید بله حضرت برمی‌خیزند و پرده‌ای آویخته می‌شود و حضرت نرجس خاتون چیزی را مشاهده نمی‌کند تا هنگامی که پرده برداشته می‌شود و می‌بیند حجت خدا به حالت سجده پیشانی بر زمین نهاده و انگشت سبابه را به سمت آسمان گرفته و خدا را یاد می‌کند و ایشان این را دیدند و بعد حضرت را می‌آورند خدمت پدر بزرگوارشان می‌آورند و حضرت فرزندشان را روی دست می‌گیرند و می‌فرماید: فرزندم سخن بگو و آقا بقیة الله در همان لحظات اول ولادت باسعادت خود شروع می‌کند حمد خدا و درود بر پیامبر رحمت و یکایک امامان و تا این‌که می‌رسد به پدر خود.
    در اینجا محمد بن عبدالله مطهری داستان دیگری از حکیمه خاتون نقل می‌کند ایشان می‌گوید بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) من به خدمت حکیمه خاتون رسیدم و عرض کردم ممکن است داستان تولد بقیه الله را برای من شرح دهید؟ و بعد ایشان این داستان را مفصل بیان می‌کند. نکته ظریف این است که ایشان می‌فرمایند: «انی لأراه صباحاً و مساءً » من، الان (بعد از شهادت امام حسن عسکری) هر روز صبح و شام خدمت بقیه الله می‌رسم و ایشان هر چیزی قرار است اتفاق بیفتد به من خبر می‌دهد و پیش از آن‌که من از ایشان سؤال کنم، ایشان مرا خبر می‌دهد و هر گاه حادثه‌ای برای من اتفاق می‌افتد، قبل از این‌که من کسی را بفرستم، خود بقیة الله جواب آن واقعه را برای من می‌فرستد و در لحظه وقوع به دست من می‌رسد. بعد، می‌فرماید دیروز هم آقا بقیة الله نزد من آمده‌اند و خبر به من داده است که تو قرار است به نزد من بیایی. این روایت، در «روضة الواعظین» نیشابوری جلد دوم ص 10 آمده.
    در مورد حکیمه خاتون مطلب زیاد است. علامه مجلسی در بحار الانوار بیان کرده است که حضرت حکیمه از خواص ائمه بوده؛ یعنی جزء کسانی بوده که همواره در محضر ائمه هدی بوده و تعبیر ظریف دیگر این است که ایشان از سفرا و از ابواب بود؛ یعنی به طوری که بقیه الله غیر از نواب اربعه افرادی داشتند که سفیر حضرت در بین مردم بودند که مرحوم علامه مجلسی حضرت حکیمه خاتون را یکی از سفیران آقا بقیه الله معرفی کرده در بحار ج 102 ص79.
    مرحوم شیخ صدوق از محمد بن عیسی نقل می‌کند یک جوان هاشمی که نامش در جاهای دیگر موسی بن عیسای هاشمی آمده است، این جوان هاشمی می‌گوید یک کنیزی داشت که آن کنیز غزال نام داشت که این کنیز را صدا کرد. کنیز که آمد به او گفت آن داستان را برای ایشان بگو. این کنیز که پیرزنی بود در آن زمان، به من گفت ما بعد از ارتحال حضرت امام حسن عسگری(ع) مریضی داشتیم که این مریض طفل نوزادی بود که دیدگانش به شدت درد می کرد و رود به هلاک بود. من رفتم به خانه حکیمه خاتون و خانه ما دقیقاً مقابل خانه منزل ابن الرضا (امام حسن عسکری) بود و به حکیمه خاتون گفتم چیزی به من بده که ما آن بچه را با آن متبرک بسازیم تا بچه شفا پیدا کند. حضرت حکیمه خاتون فرمودید آن میل را بیاورید. آن میلی که ما با آن تازه مولود را دیشب سرمه کشیدیم. آن میل را آوردند که شب قبلش که شب میلاد حضرت بوده با آن میل به چشمان بقیه الله سرمه کشیده بودند. میل را آورند و من آن را بردم تا آن طفل نوزاد را متبرک کنم و به چشمان او کشیدم و آن طفل خوب شد. این روایت در بحار جلد 51 ص 343 علامه مجلسی نقل کرده از حکیمه خاتون.
    راجع به حضرت حکیمه خاتون بحث بسیار است. و من به همین مقدار اشاره کردم به عنوان یک بانوی بزرگواری که در فرهنگ مهدویت به شدت مطرح است.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در فرهنگ مهدویت، از آغاز تا به امروز همواره زنانی حضور داشته اند که تأثیر آنان بر فرهنگ سازی مهدویت کاملاً محسوس و روشن است. این مقاله مربوط به زندگی بانو جده (حدیث) مادر امام حسن عسکری(ع) است.
    جده مادر امام حسن عسکری(ع) است که به نام حدیث یا حُدیث نامش ثبت شده که بعد از شهادت امام حسن عسکری در قید حیات بوده است.
    احمد ابراهیم می‌گوید ما به سال 262 به خدمت حکیمه خاتون رسیدیم و پرسیدیم حجت خدا بعد از امام حسن عسکری(ع) کیست؟ ایشان می فرمایند حجت خدا حجت بن حسن(ع). گفتم ایشان کجا هستند؟ گفتند مستور و مخفی است. گفتم اگر به ایشان دسترسی نباشد، شیعیان به چه کسی باید پناه ببرند؟ ایشان فرمودند به جده مادر امام حسن عسکری(ع). گفتم در مراجعه به یک زن، ما از که پیروی کنیم؟ وقتی امام حسن عسکری(ع) در بین ما نیست و آقا بقیه الله مخفی است و شما می‌فرمایید ما به سراغ جده بریم. اکنون در این مراجعه و دیدار با یک زن از چه کسی پیروی کنیم؟
    گفتند از امام حسین(ع) که در روز عاشورا حضرت دستور دادند که آنچه از آقا فخر الساجدین، زین العابدین بپرسند از زینب کبری نقل بشود و بعد از آن در تمام این مسیر تا رجوع به مدینه، سؤالاتی که از حضرت زین العابدین می‌پرسیدند، حضرت می‌فرمودند عمه‌ام زینب، این چنین می‌فرماید همه‌ی آن‌چه از امام سجاد(ع) صادر می شد به استناد حضرت زینب کبری (س) بود به عنوان «سَتراً علی الحجة» که حجت خدا محفوظ بماند. که این مطلب را علامه مجلسی در بحارالانوار جلد 51 ص 364 نقل فرموده است؛ هرچند منابع فراوان است و ما به عنوان نمونه یک مورد را ذکر می‌کنیم.
    حضرت جده در حرم عسکریین مدفون است. در این حرم مطهر علاوه بر امام هادی(ع) و عسکری حضرت نرجس خاتون و حضرت جده (حدیث) مدفون است. ایشان وصیت کرده بود مرا در خانه دفن کنید. چون آن‌جا خانه‌ی امام بود.
    وقتی خواستند ایشان را دفن کنند، جعفر آمد و سروصدا کرد و گفت من نمی‌گذارم ایشان را در خانه من دفن کنید. همان‌جا بود که دیدند حجت خدا ظاهر شد و با صلابت گفت: اینجا خانه تو هست؟ و جعفر کنار رفت و حضرت جده (حدیث) را دفن کردند و این هم در جلد پنجاه و دوم بحارالانوار، ص 42 از جده نقل شده است.
    پس اولین شاهد عینی ولادت حضرت، حکیمه خاتون است و دومین کسی که در این رابطه برای ما به شدت مطرح است، حضرت جده، مادر امام حسن عسکری(ع) است که پناه شیعیان در آن دوران بود.
    در فرهنگ مهدویت، از آغاز تا به امروز همواره زنانی حضور داشته اند که تأثیر آنان بر فرهنگ سازی مهدویت کاملاً محسوس و روشن است. این مقاله مربوط به زندگی ماریه، کنیز خانه امام حسن عکسری(علیه السلام) است.
    طبق آن‌چه در قسمت های قبل گفته شد، اولین شاهد عینی ولادت حضرت مهدی علیه السلام، حکیمه خاتون است و دومین کسی که در این رابطه برای ما به شدت مطرح است، حضرت جده، مادر امام حسن عسکری(علیه السلام) است که پناه شیعیان در آن دوران بود.
    از دیگر بانوان شاهدان عینی که در روزهای نخست شاهد ولادت بوده‌اند و خدمت امام(علیه السلام) رسیده‌اند، ماریه، کنیز خانه‌ی امام عسکری(علیه السلام) بود.
    این‌که ما بر شاهد ولادت بودن، تأکید می‌کنیم برای این است که حسین علی بهاء درباره‌ی علی محمد باب که بحث می‌کند، می‌گوید که این را به چشم خود می‌بینند و ایمان نمی‌آورند، در حالی که راوی ولادت آن آقایی که به او معتقد هستند، فقط یک زن است. البته ادب ایجاب می‌کند که مسئله را پوشیده عرض کنم و بگویم وقتی این آقای علی محمد یا حسین علی می‌‌خواستند متولد بشوند آیا به همه‌ی خبرگزاری‌ها خبر داده بودند؟ و آیا مادرشان این‌ها را وسط چهارراه زاییده‌اند و همه‌ی فیلم گرفته‌اند از ولادتشان. این طبیعی است که وقتی فرزندی در خانه‌ای متولد می‌شود، یک یا دو نفر و آن هم از بانوان در حین ولادت حضور پیدا می‌کنند. بعدها هست که هم‌سایه‌ها و بستگان می‌آیند و این نوزاد را می‌بینند و خبرش پخش می‌شود.
    وجود مقدس حضرت بقیة الله فقط در حال ولادت است که شاهدش فقط حکیمه خاتون بود و قابله‌ای که بعداً از او نام برده می‌شود اما همان روز اول تعدادی از خدام و کنیزان این بیت خدمت حضرت رسیدند که به تعدادی از این‌ها اشاره کرده‌ایم و می‌کنیم.
    ماریه، از کنیزان خانه‌ی امام عسکری(علیه السلام) بود. یکی از برنامه‌های زندگی اهل بیت عصمت و طهارت این بود که برده‌ای را می‌خریدند و او را مدت‌ها تربیت می‌کردند و بعد آزادش می‌کردند. یعنی بهترین کلاس تربیتی خاندان عصمت و طهارت این بود که بردگانی را شایسته و لایق بودند می‌خریدند و وقتی کاملاً آن‌ها را تربیت می‌کردند، آزادشان می‌کردند و این‌ها سخن‌گوی خاندان عصمت و طهارت در میان طایفه و خویشان خودشان بودند.
    به همین دلیل برای هر کدام از ائمه‌ی ما تعداد زیاد از غلامان و کنیزان مطرح است. خانه‌ای که سه یا چهار نفر در آن زندگی می‌کنند، ده یا بیست تا خادم که نمی‌خواهد. اما این‌ها عمدتاً برای این‌که آن‌ها را تربیت کنند. لذا بیش از ده کنیز در خانه‌ی امام عسکری(علیه السلام) مطرح است. مانند همین ماریه که در روز ولادت خدمت آن حضرت(علیه السلام) رسیده و می‌گوید من دیده‌ام آقا با انگشت سبابه به طرف آسمان اشاره کرده و می‌فرماید: «الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد وآله» و بعد می‌فرماید: «زعمت الظلمة ان حجة الله باعزة» ستمگران خیال کردند که حجت خدا دیگر تمام شد و از بین رفت. «ولو اذن لنا فی الکلام لزال الشک» اگر به ما اجازه سخن گفتن داده شود، هرگونه شک و تردید از بین می‌رود.» این را مرحوم شیخ طوسی در کتاب «الغیبة» ص 245 با سلسله‌ی اسنادش از ماریه، کنیز خانه‌ی امام عسکری(علیه السلام) نقل فرموده.
    منبع: نشریه الکترونیک ساعت صفر

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه