چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامديمنبع:مجله راه قرآن شماره22
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن، تير به دوش بت شکن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي
براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم نه
ولي براي عده اي چه خوب شد نيامدي
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ها
دوباره صبح، ظهر، نه!غروب شد نيامدي
*******
بيا براي فرج روز و شب دعا کنيم
دل امام خويش را زخود رضا کنيم
عزيز فاطمه، مهدي دلش پر زخون است
بيا که بهر خدا از خدا حيا کنيم
*******
بيا و خلوت ما را صفاي ديگر ده، نشان خيمه خود را به چشم نو کرده
براي اينکه بمانم هميشه منتظرت، خلوت نيت و اشک سحر مکرر ده
براي عاقبت ما چه ميکني مولا تو خير عاقبتم را به نام مادرده
الهم عجل لوليک الفرج
*******
مهدي جان!سئوالي ساده دارم از حضورت
من آيا زنده ام وقت ظهورت
اگر که آمدي من رفته بودم
اسير سال و ماه و هفته بودم
دعايم کن دوباره جان بگيرم
بيايم در رکاب تو بميرم
*******
منشا جود و سخاوت، موج درياي وفا
لعل رخشان ولايت، گوهرتابان علي
منبع مهر و محبت، صاحب لطف و کرم
افتخار شيعيان، آيت الرحمان علي
*******
آقا بيا به خاطر باران ظهور کن
ما را از اين هواي سراسيمه دور کن
وقتي براي بدرقه عشق مي روي
از کوچه هاي خسته ما هم عبور کن