نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: آميختگي نشانه هاي ظهور و اشراط الساعه

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض آميختگي نشانه هاي ظهور و اشراط الساعه

    «اشراط» جمع «شرط» به معناي علامت و «الساعه» يکي از نام هاي قيامت است. اين ترکيب تنها يک بار در قرآن به کار رفته (1) و مقصود از آن نشانه هاي قيامت است. يکي از مطالبي که با موضوع علائم ظهور ارتباط نزديک دارد، رواياتي است که درباره ي نشانه هاي قيامت سخن مي گويد. در بسياري از منابع روايي اهل سنت و برخي جوامع حديثي شيعه، نشانه هاي ظهور مهدي عليه السلام با علامت هاي نزديک شدن و برپايي قيامت آميخته و برخي نشانه هايي که به علائم ظهور مشهورند نشانه ي قيامت دانسته شده است. حتي گاهي از اصل ظهور مهدي به عنوان علامت قيامت ياد مي شود. به طور کلي صاحبان جوامع حديثي اهل سنت بابي با عنوان «اشراط الساعه» گشوده اند و در دوره ها ي متأخر کتاب هاي مستقلي با همين عنوان عرضه شده اند. (2) در اين جا به مقايسه مواردي از اين علامت ها در منابع دو فرقه مي پردازيم:
    نزول حضرت عيسي عليه السلام و ظهور دجال که به نشانه ي ظهور مهدي عليه السلام شهرت دارند، در غالب منابع اهل سنت نشانه قيامت معرفي مي شوند. (3)
    شيخ مفيد طلوع خورشيد از مغرب، فرو رفتن زميني در مشرق و مغرب را ذيل نشانه هاي ظهور آورده است. (4) ولي اين سه در احاديث اهل سنت از نشانه هاي قيامت به شمار مي روند. (5) هم چنين در موضوع نشانه هاي ظهور از ترکان و روميان سخن به ميان آمده است که در منابع اهل سنت به عنوان نشانه هاي قيامت ياد مي شود. (6)
    مطالعه روايات علائم ظهور و در کنار آن احاديث اشراط الساعه به خوبي نشان دهنده ي شباهت آن دو دسته اخبار به يک ديگر است. علت اين امر را در چند مطلب مي توان جست وجو کرد: يکي اين که در برخي روايات کلمه «الساعه» به ظهور مهدي عليه السلام تأويل شده (7) و راه استفاده روايات اشراط الساعه براي نشانه هاي ظهور باز شده است. يکي از نويسندگان معاصر احاديث اشراط الساعه را در باب علائم ظهور آورده، مي نويسد: «از آن جا که در برخي از روايات، الساعه به ظهور حضرت تأويل شده روايات اشراط الساعه را به نشانه هاي ظهور تفسير کرديم. » (8)
    دوم، تعبيرهاي برخي روايات اين تصور را ايجاد کرده که زمان ظهور مهدي نزديک زمان برپايي قيامت است. به نظر مي رسد احاديثي با اين موضوع که: «اگر يک روز از دنيا هم باقي مانده باشد مهدي خواهد آمد» يا «قيامت برپا نمي شود مگر اين که مردي از اهل بيت من قيام مي کند» (9) زمينه اي براي آميختن نشانه هاي ظهور با اشراط الساعه شده باشد. در صورتي که مراد از اين احاديث تأکيد بر قيام مهدي و قطعي بودن آن است نه اين که اين حرکت نزديک به قيامت يا آخرين روزهاي جهان رخ مي دهد.
    سوم، ارتباط مهدي با پايان تاريخ است. همه انسان ها با هر دين و آييني معتقدند پايان درخشان تاريخ با ظهور منجي عدالت گستر همراه است و پايان قيام هم با قيامت است. به نظر مي رسد اين ذهنيت ها باعث شده است برخي راويان يا محدثان نيز در نقل معنا تسامح کرده و به خاطر مرادف دانستن اشراط الساعه با علائم ظهورآن دو را به جاي يک ديگر به کار برند.
    چهارم، نزديکي الفاظ و معاني قيام و قيامت و قائم نيز مي تواند دليلي ديگر بر خلط علائم ظهور با نشانه هاي قيامت باشد. چنان که در ابتداي حديثي از کتاب الغيبه مي خوانيم: «لا تقوم القيامه حتي... » يعني قيامت به پا نمي شود مگر نشانه هايي محقق شود. در نسخه اي از اين کتاب به جاي «القيامه» واژه «القائم» وجود دارد. (10)
    پي نوشت ها:

    1. (فهل ينظرون إلا الساعه أن تأتيهم بغته فقد جآء أشراطها). محمد (47) آيه 18.
    2. نام تعدادي از اين کتاب ها در گفتار اول از فصل اول گذشت.
    3. ر. ک: مسند احمد، ج 4، ص 6؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 664 و 666 و ابن حماد، الفتن، ص 356. اين روايات به شماره هاي 81 و82 در گفتار چهارم فصل دوم آمده است.
    4. الارشاد، ج 2، ص 368.
    5. مسند احمد، ج 4، ص 6 و صحيح مسلم، ج 2، ص 667.
    6. ر. ک: شيخ مفيد، همان و مقايسه کنيد با ابن حماد، الفتن، ص 461.
    7. معجم احاديث المهدي، ج 5، ص 395 ،405 و 411.
    8. نجم الدين طبسي، چشم اندازي به حکومت مهدي، ص 29 و ر. ک: ص 15.
    9. شيخ طوسي، الغيبه، ص 180 - 182؛ ابن طاووس، التشريف بالمنن، ص 400؛ معجم احاديث المهدي، ج 1، ص 575 و لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 191 و 192.
    10. نعماني، الغيبه، ص 149.

    منبع: کتاب تحليل تاريخي نشانه هاي ظهور

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه