روز غدیر.. نسیم عطرآگین نبوت و شمیم روح افزاى رسالت و دستاورد همه پیامبران و رسالتهاى الهى است. روز غدیر.. سرآغاز سیرت هماره جوشان و راه قرآن گویا و کامل کننده دین حنیف و فرجام بخش نعمتهاى خداوندى و موهبتهاى قدسى است روز غدیر.. همان روزى که پیامبر پس از بازگشت از حجه الوداع (سال ۱۰ هجرى) آخرین خطبه خود را در بدترین شرایط آب و هوایى و وزش بادهاى تند و سوزناک و کارشکنى منافقان و بازیگرى بیماردلان و سخنان ناامید کننده و شایعه پراکنى شایعه سازان و آشوبگرى اوباش خواند! پیامبر در میان آنان برخاست تا اعلام کند على(ع) وصى او، جانشین او، نایب او و وزیر اوست.
او داراى ولایت پیامبران و حکومت رسولان و رهبرى حق و حقیقت در میان مردم است. آنچه رسول خدا (ص) از آن برخوردار بوده على همان را برخوردار است و هر که پیامبر بر او ولایت و سرپرستى داشت، على نیز سرپرست اوست. منزلت او بسان منزلت پیامبران است و رهبرى و ولایتش مطلق است. هیچ قید و شرط و مانع و بازدارندهاى ندارد. خداوند متعال این رویداد بزرگ جهانى را چنین معرفى کرده است:
« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا»
امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را براى شما (به عنوان) دینى برگزیدم».
آرى روز غدیر این چنین است. روزى که از آن به عنوان تکامل و بلوغ راه آسمانى و پیام و اندیشه حق از زمان آدم ابوالبشر(ع) تا عصر حضرت ختمى مرتبت (ص) یاد مىشود. از این رو روز غدیر نه تنها براى مسلمانان - که همواره براى حق آغوش مىگشایند و بر اساس آن زندگى مىکنند - روز عید و شادمانى شد، که براى دیگر ملّتها نیز به یک روز شناخته شدهاى تبدیل گشت (۲) چرا که غدیر از جمله روزهاى خداوند متعال است روزى که سیر تاریخ و مسیل رویدادها را دگرگون کرد.
و راز آن در دو چیز است.
۱- به این اعتبار که غدیر سرآغازى براى خط وصایت و جانشینى و استمرارى براى رخداد پیامبرى بود تا حرکت پیامبران جاودانه شود و امت اسلامى بعد از رحلت پیامبر گرد این خط فراهم آید.
۲- و به اعتبار کسى که امیر و صاحب روز غدیر است.
امیر غدیر:
او على(ع) امیر مؤمنان بالاترین شخصیت اسلامى - پس از رسول خدا (ص) - نمونه و سیماى دوم اوست. اولین مسلمان و مؤمن و فداکار و نمازگزار و مجاهد و شکیبا و صبور و خویشتندار و...
على(ع).. سیماى حق و نشان راستى و سرلوحه ایمان و اعلام خداوند رحمان و دست پرورده محمد(ص)، همان که در میان مردم به عدالت داورى مىکرد و در قضاوت رعایت انصاف مىنمود على(ع).. مرد آسمان و زمین است، آن که ناپیدا با پیامبران گذشته برانگیخته شد و آشکارا با پیامبر خاتم، مردى که در ملکوت آسمان پیش از ناسوت زمین شناخته شده بود و براى آخرین آفرینندگان و واپسین روزگاران ذخیره گشته بود.
على(ع).. فاتح خیبر.. همان حیدر
على(ع).. درهم شکننده احزاب.. و بر کننده درب خیبر و کشنده شرک ورزان و پیمان شکنان و تجاوزگران و از دین برون شدگان.
على(ع).. بدر است.. و اُحد.. و حنین.. و ذات السلاسل..
على(ع).. همه اسلام است و اصل ایمان.
روایت شده است که هنگامى که امیر مؤمنان(ع) به دژ یهودیان در جنگ خیبر رسید، مردى یهودى از او پرسید کیستى؟
- آن حضرت فرمود: على بن ابى طالب.
آن مرد گفت: قسم به آن چه که بر موسى نازل شده است، شما عُلوّ و برترى یافتید (۳).
على(ع) عدالت محض است. اوست که فرمود: «أأقنع من نفسی بأن یقال امیرالمؤمنین ولا اشارکهم فى مکاره الدهر او اکون اسوه لهم فى جشوبه العیش:(۴) آیا به این بسنده کنم که مرا امیرمؤمنان بخوانند و با مردم در رنجهاى زمانه و سختىهاى زنى شریک نشوم؟».
همان على که مىفرماید: «واللَّه لو اعطیت الاقالیم السبعه وبما تحت افلاکها على أن أعصى اللَّه فى نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلت(۵) .. به خدا سوگند اگر هفت اقلیم و آنچه را در آنها است به من دهند با گرفتن پوست دنهاى جو از دهان مورچهاى خدا را معصیت کنم، هرگز چنین نخواهم کرد» این است صاحب روز غدیر.. همو که عین عدالت، حقیقت فروتنى و واقعیت انصاف و برابرى به تمام معناست.
جاودانگى روز غدیر
و راز اینکه ما روز غدیر را جاودانه مىدانیم، همین است.. غدیر، روز ارزشهاى والاى انسانى ومبانى استوارمند نبوى است. در آسمان هرگز به چیزى فراتر و مهمتر از ولایت امیرمؤمنان ندا ندادهاند، زیرا نداى به ولایت على(ع) نداى ایمان است: «عنوان صحیفه المؤمن على بن أبى طالب(ع)(۶) دوستى على سرلوحه هر مؤمنى است».
و براى اینکه نداى به ولایت امیر مؤمنان، نداى عدل است، که فرمود: «والقوىّ عندى ضعیف حتى آخذ الحق منه ..(۷) وتوانگر نزد من ضعیف است تا آنگاه که حق ضعیف را از وى بستانم» و بدینسان على(ع) عدالت را در تاریخ جاودانه کرد.
ونیز فریادگر امانت دارى و صیانت نفس است.. پیامبر درگذشت در حالى که بدهىهایى بر عهده داشت که امیرمؤمنان آنها را پرداخت کرد. امیر مؤمنان به شهادت رسید و بدهىهایى داشت که امام حسن (ع) آنها را پرداخت کرد روز غدیر.. یا به تعبیرى رساتر، فرهنگ غدیر.. یا خاستگاههاى روز غدیر، همانا عدالت در زندگى، انصاف در برخوردها و پاکیزگى در رفتار و طهارت در زندگى، انصاف در برخوردها و پاکیزگى در رفتار و طهارت در کردار، و راستى و صداقت در شیوههاى زندگى است.. بلکه نداى ولای امیرالمؤمنین على(ع) ندا به همه ارزشهاى والا و مفاهیم انسانى است..
گزیدهاى از رویداد غدیر (۸)
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ)
«اى پیامبر ابلاغ کن آنچه را که خدایت فرمود» (مائده / ۶۷).
این آیه در بازگشت رسول خدا (ص) از حجه الوداع و پس از آنکه حضرت در منا براى مسلمانان به ایراد سخن پرداخت، نازل شد. او خطاب به مسلمانان فرمودند:
آیا مىدانید که کدام روز حرمتش بیشتر است؟ مردم در پاسخ گفتند: امروز.
فرمود: کدام ماه حرمتش بیشتر است؟
- این ماه.
کدام شهر حرمتش بیشتر است؟
- همین شهر (مکه)
- پس بدانید که حرمت خونتان و اموالتان و ناموستان بر همدیگر همچون حرمت این روز و این ماه و این شهر است و تا این روزى که پروردگارتان را دیدار کنید، ادامه دارد..
آنگاه پس از خروج از مکه در منطقهاى به نام «غدیر خم» که در آن درختان تنومندى وجود داشت، در زیر درخت بزرگى به خطبه ایستاد. پیامبر به امت فرمود: اى مردم آیا مىدانید که ولى و سرپرست شما کیست؟ گفتند: آرى (ولىّ و سرپرست ما) خداوند و پیامبر اوست.
فرمود: آیا نمىدانید که من بر شما از خود شما سزاوارترم؟ گفتند: چرا مىدانیم. پیامبر خدا(ص) گفت: خدایا گواه باش و این جمله را که سه بار تکرار کرد تا آنها را پایبندتر و متعهدتر کند و بر آنها تأکید نماید و توجه ایشان را به اهمیت آنچه مىخواهد بگوید، جلب کند. آنگاه در حالى که دست على بن ابى طالب(ع) را گرفته بود، فرمود: هان! آن که من ولاى اویم، این على(ع) مولاى اوست. خداوندا! ولىّ و مولا باش آن که او را ولىّ و مولاى خود مىداند و دشمن دار آن که با او دشمنى مىکند و یارى کن آن را که یاریش مىکند و واگذار آن را که او را وا مىگذارد و دوست بدار آن که او را دوستش دارد. آنگاه فرمود: خدایا شاهد وگواه باش بر آنها که من نیز گواهم.
در این میان، یکى از اصحاب برخاست و پرسید: اى رسول خدا (ص) این سخن از سوى خداست یا از سوى رسول او؟
(و در حقیقت) این پرسش برخاسته از تحجّر اندیشه آنان و آلودگى ایمانشان به شک و تردید و نیز برآمده از چرکینى دلهایشان است که از شرک ریشه دارد و در لابلاى باورشان سربرآورده است، چرا که تا آن روز نمىتوانستند تصور کنند رسول خدا (ص) مردى آسمانى است و از سر هوا و هوس سخن نمىگوید و راستگوى امانت دار است.. پیامبر با آنکه از سرّ غیب به پستى آن مرد و سستى سؤالش آگاه بود، و دو رویى و دشمنى و حسادت او را در چهرهاش خوانده بود، به او فرمود: آرى، این فرمان از خداوند و رسول اوست. او امیر مؤمنان و سرور پرهیزکاران و رهبر سپید رویان (قیامت) است.. عمر بن الخطاب پیش آمد و دست على بن ابى طالب را به بیعت گرفت و گفت: به به و آفرین بر تو اى پسر ابوطالب. مولاى من و تمام مسلمانان شدى، آنگاه جبرئیل با این آیه نازل شد که:
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِْسْلامَ دِیناً)
امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برایتان برگزیدم».
پیامبر فرمود: «الحمد للَّه على أکمال الدین و اتمام النعمه ورضى الرب برسالتى والولایه لعلى من بعدى:
خدا را سپاس، به خاطر کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و خشنودى خدا از رسالت من و ولایت على پس از من».
سپس ـ بر اساس روایت امام صادق(ع) ـ پیامبر فرمود: روز غدیر خم، برترین عیدهاى امت من است. و آن روزى است که خداوند متعال مرا امر فرمود تا على بن ابى طالب را پرچم هدایت وراهبر امتم قرار دهد تا پس از من به وسیله او هدایت شوند(۹) .
_____________________________________________
۱ ـ غدیر: در لغت به معناى آبگیر است.
مجمع البحرین: ۳/۲۹۴ وتاج العروس: ۳/۴۴۱.
غدیر خم: نام آبگیرى است که کاروانها از آن به سوى مکه و مدینه و شام و... مىروند و در سرزمین حجاز واقع است.
۲ ـ کتاب الغدیر، علامه امینى (رحمه اللَّه): ۱/۵۰۳.
۳ ـ زاد المعاد، ابن القیم الجوزیه، ۲/۱۴۹.
۴ ـ ینابیع الموده: ۱/۴۴۰.
۵ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ۱۱/۲۴۵.
۶ ـ الصواعق المحرقه، (بیروت): ۲/۳۶۵.
۷ ـ نهج البلاغه، شیخ محمد عبده (۱: ۸۹) خطبه ۳۷.
۸ ـ نگاه کنید به تفسیر قرطبى، ۷/۳۸۶ ذیل آیه «سأل سائل» و احمد بن حنبل رویداد غدیر را در کتاب الفضائل، ۲/۵۶۹، ۵۷۲، ۵۸۵، ۵۹۳، ۵۹۶ و ۵۹۹ چاپ عربستان سعودى آورده است.
۹ ـ بحارالانوار: ۳۷/۱۰۸ باب ۵۲ به بعد و مناقب خوارزمى، فصل ۱۴، ص ۸۰.