نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: جراحتي كه تاريخ هم آن را التيام نداد

  1. #1
    همکار انجمن safaeei آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    پيش خدا
    نوشته ها
    3,393
    تشکر
    1
    تشکر شده 4 بار در 3 ارسال

    پیش فرض جراحتي كه تاريخ هم آن را التيام نداد

    [size=medium]غم به جراحت می ماند، یکباره می آید اما رفتنش، التیام یافتنش و خوب شدنش با خداست

    و در این میانه ، نمک بر زخم، استخوان لای زخم و زخم بر زخم حکایتی دیگر است

    حکایتی که نه می توان گفت و نه می توان نهفت

    حکایت آتشی که می سوزاند ، خاکستر می کند ، اما دود ندارد یا نباید داشته باشد


    فاطمه اگرچه مهبطش مهبط وحی بود و منزلش اگرچه منزل جبرئیل و بود قرار گاهش ، اگرچه قرار گاه عزیزترین بنده ی خدا و خاتم پیامبران او بود ؛

    اگرچه آن دست ها که به استقبالش آمدند دستهای برترین زنان عالم بود ؛

    اگرچه اولین جامه هایی که در زمین بر تن کرد جامه های بهشتی بود ؛

    اگرچه به اولین آبی که تن سپرد زلال بی همانند کوثر بود ؛

    اگرچه ...

    اما محنت و مظلومیت نیز از بدو تولد با او زاده شد

    با او رشد کرد

    و در او تبلور یافت



    وقتی مردم به بن بست های خیانت پناه برده اند و کوچه های سیاست را خالی گذاشته اند

    می توان در کوچه پس کوچه های مدینه النبی به گونه عزیز خدا و دختر رسول او سیلی زد

    آنچنان که خون در چشمهایش بنشیند و اشک از دیدگانش فرو بریزد


    فاطمه جان! زینب را از عاشورا نترسان

    حسین را به کربلا دلداری مده

    عاشورا اینجاست؛ کربلا اینجاست...

    اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر خانه دخترش را آتش بزند

    فرزندان او هم جرات می کنند خیمه های ذرای پیغمبر را آتش بزنند

    شمشیرهایی که در کربلا به روی حسین کشیده می شود ساخته ی کارگاه سقیفه است

    نطفه ی اردوگاه ابن سعد در مشیمه ی سقیفه منعقد خواهد شد



    اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی ماند

    حسین در کربلا می خواهد با دلیل و آیه ثابت کند که فرزند پیامبر است

    پیامبری که تو در خانه اش و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی


    در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی گیرد؛


    آنها تازیانه می خورند و اما میخ های آهنین بدنهایشان را سوراخ نمی کند

    وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند زینب میخ های خونین را دید


    نگو گریه نکن، باید مرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد

    نگو که روزی سخت تر از عاشورا نیست...


    در عاشورا کودک شش ماهه به شهادت می رسد،


    اما تو، تو فاطمه، کودک نیامده ات، محسن است را کشتند...

    هنوز آب غسل پیامبر خشک نشده بود که خانه اش را به آتش کشیدند

    آن آتش که عصر عاشورا به خیمه ها می گیرد مبداش اینجاست

    زینب کربلا را میان در و دیوار دید وقتی که ناله ی تو به آسمان بلند شد

    بعد از این هیچ کربلایی نمی تواند او را این قدر بسوزاند


    در کربلا دشمن به روشنی خیمه ی کفر علم می کند

    اما اینها با پرچم اسلام آمدند

    گفتند از فتنه می هراسیم

    کدام فتنه بدتر از این؟ دیگر چه می خواست بشود؟

    کدام انحراف ایجاد نشد؟ کدام جنایت به وقوع نپیوست؟ کدام حریم شکسته نشد؟

    قبول کن که غم عاشورا هر چه باشد به این سنگینی نیست...


    علی به هنگام غسل روی تو را خواهد دید و بازوی تو را و پهلوی تو را...

    علی را از این پس هزار عاشوراست...


    به علی گفتی از روی لباس غسلت دهد؟

    نازنین! چشم اگر کبودی را نبیند دست که تورم و التهاب را حس می کند..


    آب بریز اسماء ، کاش آبی بود که آتش دل سوخته ی علی را خاموش می کرد..

    - ای خدا! این غسل نیست، شستشو نیست، مرور مصیبت است، دوره ی درد است، تداعی محنت است...


    ای وای از حکایت محسن

    حکایت فاطمه و آن در و دیوار؛

    حکایت آن میخ های آهنین با بدن خسته و بیمار؛


    حکایت آن آتش با آن تن تبدار؛

    حکایت آن دست پلید با آن گونه و رخسار؛

    حکایت آن همه مصیبت با این دل بی قرار...


    آرامتر اسماء

    دست به این سادگی از این همه جراحت عبور نمی کند

    دل چطور این همه مصیبت را مرور کند..


    چه صبری داشتی تو ای فاطمه

    و چه صبری داری تو ای خدای فاطمه!


    این که جسم است این همه جراحت دارد

    اگر قرار به غسل دل بود چه می شد

    این دل شرحه شرحه

    این دل زخم دیده

    این دل جراحت کشیده...


    - چه کند علی با ضجه ی طفلان که عذابش از عذاب دوری فاطمه فراتر است..-


    شما را به خدا بس کنید بچه ها، برخیزید

    این جبرئیل است که پیام آورده، برخیزید

    جبرئیل می گوید روح این بچه ها مفارقت می کند از جسم، بردارشان

    عرش به لرزه در آمده، بردارشان

    شیون ملائک آسمان را برداشته، بردارشان

    تاب و تحمل خدا هم، علی جان ، بردارشان...

    برخیزید بچه ها... چه شبی است امشب، خدایا...
    [/size]

    منبع:[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    یه دنگ سایت به نامشه لیلا53 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,501
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ممنون عزیز با اجازه مطلبت رو برداشتم
    :rose:من که از مینای عشقت مست مستم یا علی:rose:
    لاف یکرنگی زنم چون حق پرستم یا علی :rose:
    شعله عشق تو و بغض عدویت دائما
    گشته مانوس دلم جانم فدایت یاعلی:rose:

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه