مقدمه

يکي از مفاخر علماي قم در اوائل قرن چهاردهم هجري، حضرت آيت الله حاج ملا غلامرضا قمي معروف به «حاج آخوند» و صاحب کتاب معروف «قلائد الفرائد» است. – که نامش در زاويه گمنامي مانده و کمتر به زندگي علمي او پرداخته‏اند. – در اين مقال کوتاه به شرح اندکي از زندگي سراسر تلاش و کوشش وي مي‏پردازيم و نمايي از آگاهي و تعهد و مسئوليت او را باز مي‏نمايانيم .

ولادت

تاريخ تولد آن فقيه بزرگ به خوبي روشن نيست، اما از آنجا که وي قريب السن و يا هم سن مرحوم آيت العظمي حاج سيد صادق قمي – يار ديرين و هم مباحثه خويش – بوده و تاريخ ولادت او، 1255 ق بوده است شايد سال تولد «حاج آخوند» نيز حدود 1255 ق باشد . (1)

تحصيلات

او پس از پشت سر نهادن دوران کودکي و نوجواني، و آموختن مقدمات علوم ديني در قم و تهران و اصفهان – که نزد مرحوم علامه شيخ علي نوري فلسفه را به مدت چهار سال بياموخت. – (2) و در سال 1279 ق به همراه دوست ديرين و هم مباحثه‏اش آيت الله حاج سيد صادق، رهسپار شهر علم پيامبر – نجف اشرف – گرديد و به مدت دو سال از درسهاي فقه و اصول استوانه دانش، استاد الفقهاء و المجتهدين شيخ انصاري بهره برده اين دو سال در پرورش شخصيت علمي و باروري استعداد او نقش به سزايي داشت، زيرا آنچنانکه از حاشيه‏اش بر رسائل شيخ برمي‏آيد، وي در اين مدت مباني و گفتار شيخ اعظم را به خاطر سپرد و در جاي جاي کتاب به ذکر آنها پرداخت .

پس از درگذشت شيخ انصاري در 1281 ق، وي با شرکت در حلقه درسي آيات عظام: ميرزاي شيرازي و ميرزا حبيب الله رشتي به تکميل دانسته‏هاي خويش پرداخت. بامهاجرت ميرزاي شيرازي به سامراء ،او هم بحثش حاج سيد صادق ملازمت ميرزا حبيب الله رشتي را برگزيدند و تا سال 1296 ق، به مدت 16 سال از درسهاي فقه و اصول آن وارث دانش شيخ انصاري بهره بردند. (3 )

سپس در اواخر سال 1296 ق، به همراه دوستش رهسپار سامراء شد و دو سال نيز از درس آيت الله العظمي ميرزاي شيرازي بهره برد و با مکتب فقهي سامراء نيز آشنا شد .

بازگشت به قم

مرحوم حاج آخوند و آقاي حاج سيد صادق، در سال 1298 ق، به زادگاه خويش بازگشتند و بر مسند تدريس، افتاء، وعظ و ارشاد و امامت جماعت تکيه زدند. مردم حق شناس قم هم – که دو تن از بهترين دانش آموختگان نجف را در ميان خويش مي‏ديدند. – گرد آنان را گرفتند و به استفاده از محضرشان پرداختند .

آيت الله ملا غلامرضا، ساليان فراوان در مسجد شريف امام حسن عسکري (ع) به تدريس علوم اهلبيت و اقامه جماعت و ارشاد مؤمنان پرداخت و مرحوم حاج سيد صادق هم بيشتر رسيدگي به دعاوي، قضاوت شرعي و فصل خصومات را بر عهده گرفت.(4 )

شاگردان

از شمار تلامذه مرحوم حاج آخوند اطلاع دقيقي در دست نيست، اما مسلم آنست که فضلاء و طلاب حوزه علميه قم نزد اين استاد فقه و اصول به شاگردي پرداخته‏اند. برخي از آنان عبارتند از :

1 – مرحوم آيت الله حاج سيد محمود روحاني قمي (1307 – 1381 ق) فرزند آقا سيد صادق قمي.(5 )

2 – مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد جواد قمي (1295 – 1374 ق )

3 – مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالهادي حاج آخوند (م 1385 ق )

4 – مرحوم علامه شيخ محمد علي ارجستاني کچوئي (م 1330 ق) صاحب «انوار المشعشعين في شرافة قم و القميّين»(6 )

5 – مرحوم آيت الله حاج سيد عباس رضوي مبرقعي (م 133 5 ق )

تأليفات

امير المؤمنين علي (ع) راه ارزيابي انسان را تأليفات و نوشته‏هاي او ميداند و مي‏فرمايد: کتاب الرجل عنوان عقله و برهان فضله (7)(کتاب مرد نشانه خردمندي و دليل فضل اوست.) و «عقول الفضلاء في اطراف اقلامها»(8)(خردهاي دانشمندان به گرد قلمهايشان است .)

آيت الله ملاغلامرضا قمي نيز با اغتنام از فرصتها به تدريس منظم فقه و اصول، تربيت شاگردان و تأليف کتابهاي علمي مي‏پرداخت .

برخي از تأليفات ايشان عبارت است از :

1 – قلائد الفرائد يا «قلائد العقيان علي نحور الخُرّد الحسان »

اين کتاب مشهورترين تأليفات ايشان و يکي از بهترين حاشيه‏هاي فرائد الاصول به شمار مي‏رود که در سال 1315 ق، در تهران به خط زيباي ميرزا زين العابدين قمي و با تقريظ منظوم علامه اديب حاج سيد مهدي قمي به چاپ رسيد.(9 )

اين تقريظ چنين است :

*

يا سالکا سواحل الرسائل کم رکبوا سفينة البرائة تحيّروا في لجج القواعد عليک في بلوغک الفوائد قد نزلت في کتب الاصول کاملة دقائق القوانين تملأ من بدائع الدقيقة قال لنا السادة و رخوها أجبتُهم «بديهة خذوها» (10 )
*

قد اغرق امواجها القوافل و راموا الاستصحاب بالقرائة ما وصلوا حقيقة المقاصد بهذه القلّادة للفرائد منزلة الربيع في الفصول کاشفة الغطاء من العناوين تميّز المجاز عن حقيقة أجبتُهم «بديهة خذوها» (10 ) أجبتُهم «بديهة خذوها» (10 )

استاد معظم آيت الله آقاي حاج سيد موسي شبيري زنجاني درباره اين کتاب مي‏فرمايد :

« براي مبتدي بهترين شرح، قلائد العقيان است که شرح سهل التناول و مختصري است و شارح کلمات شيخ را خوب فهميده است.»(11 )

جناب استاد آيت الله آقاي حاج سيد مهدي روحاني، نيز فرمودند :

« وقتي جد ما آقاي حاج سيد صادق، اين کتاب را ديد، فرموده بود: علم و دانش ملا غلامرضا بيش از اين است و اين کتاب همه علم او نيست .»

اين تعليقه شامل ويژگيهايي است، که عبارتند از :

1 – از آغاز تا پايان رسائل را در بر مي‏گيرد .

2 – اين کتاب، آکنده از مطالب توضيحي، نقد و ايراد بر مطالب شيخ، اشتقاق شقوق، تمهيد مقدمات براي مباحث کتاب و تکميل ايرادها و انتقادات شيخ بر ادله است .

3 – عبارات در برخي جاها، بسيار زيبا، مسجّع و مقفّي‏ است (ص 2 و 62 ).

4 – برخي از حواشي بسيار مفصل و خواندني است – به ويژه فصل استصحاب –

5 – معرفي کتابها و مؤلفين آنها (ص 59 و 62) – درباره قرب الاسناد و غوالي اللّئالي –

6 – ذکر کامل احاديث (ص 60، 459 و 503 )

7 – لغت‏شناسي (ص 40، 61، 64، 65 و 473 )

8 – فوايد رجالي (ص 62، 64، 65 و 67 )

9 – استفاده از کتابهاي تفسيري، حديثي، رجالي و لغوي (ص 62 )

10 – مطالب بسيار جالب و خواندني (ص 15، 20، 63، 327، 274 – 280 در باره قاعده لاضرر، ص 501 و 502 )

11 – معرفي علماء و فقهاء (ص 66 و 67 )

12 – رفع دشواري عبارات شيخ (ص 41 و 66 )

13 – مشخص کردن گويندگان اقوال (ص 30، 245، 262 و 458 )

14 – ذکر سخنان فقهاء از کتابهايشان (ص 21، 247، 262، 2 63 و 483 )

15 – بيان وجوه تأمل در سراسر کتاب .

16 – از همه مهمتر آنکه، مؤلف سخنان مرحوم شيخ را در مجلس درسش ضبط کرده و همه آنها را در شرح عبارات کتاب آورده است (ص 11، 13، 14، 18 و 20 – بحث شيخ درباره اخباريها – ص 27، 56، 57، 59، 62 و 63 )

مؤلف، عباراتي را که مرحوم شيخ انصاري به جاي عبارات رسائل القا فرموده، ذکر کرده است. (ص 487و 503 )

کوتاهترين بخش کتاب، فصل تعادل و تراجيح و مفصلترين بخش آن، فصل استصحاب (200 صفحه) است.(12 )

2 – قواعد الاصول، درباره دو مسئله مهم «اجتماع امر و نهي» و مسئله «ضد » (13)

3 – صلاة المسافر (14 )

4 – کتاب الصلاة (15 )

5 – کتاب القضاء (16 )

6 – کتاب الديات (17 )

7 – کنوز الجواهر (18 )

فرزندان :

اميرمؤمنان علي (ع) فرموده است:«الولد الصالح اجمل الذکرين»(19)- فرزندان شايسته، زيباترين دو ياد نيک است. – و مرحوم آيت الله ملّاغلامرضا نيز به جز تأليفات و شاگردان خويش، از نعمت داشتن فرزنداني صالح، زاهد و عالم نيز برخوردار بود. آنان عبارتند از :

1 – آيت الله حاج شيخ محمد جواد مجتهد قمي (1295 – 1375 ق )

او مهتر و برتر فرزندان حاج آخوند بود، که پس از تولد در نجف اشرف، در هفت سالگي به قم آمد و پس از تحصيل مقدمات، سطوح فقه و اصول را در محضر پدر بزرگوارش و آيت الله حاج آقا احمد قمي – برادر آيت الله العظمي حاج آقا حسين قمي – فرا گرفت و در 20 سالگي به اشاره پدرش به تهران ره سپرد و نزد حضرات آيات: ميرزا محمد حسن آشتياني ( فقه و اصول)، و حاج شيخ عل ي نوري، ميرزا محمود حکمي و شيخ عبد الکريم سبزواري ( حکمت و کلام) زانوي ادب به زمين زد و بهره‏هاي علمي بسيار برد و پس از سه سال توقف، به قم بازگشت و يک سال ديگر از پدرش بهره برد. در سال 1319 ق، به نجف رفت و در درس آيات عظام: محقق خراساني و سيد محمد کاظم يزدي حاضر شد و مباني علمي خود را استوار ساخت. او پس از 14 سال، چند ماه پس از وفات پدر بزرگوارش در ربيع الاول سال 1333 ق به درخواست عموم مردم قم – که از ايشان بازگشت به قم را خواسته بودند. – در ميان ابراز احساسات عموم اهالي که به مناسبت ورود ايشان شهر را تعطيل عمومي کرده و تا چند کيلومتري به استقبال رفته بودند، به زادگاه پدرانش بازگشت و به تدريس، تأليف، وعظ و ارشاد پرداخت و به جاي پدرش، تصدي امامت مسجد امام حسن عسکري (ع) را بر عهده گرفت .

تأليفات گرانبهايش عبارتند از :

الف) تقريرات درس فقه آيت الله سيد محمد کاظم يزدي .

ب) تقريرات درس اصول آيت الله ملا محمد کاظم خراساني .

ج) صراط المستقيم (4ج): جلد اول – در اثبات صانع و توحيد، جلد دوم – در فروع دين، جلد سوم – در معاملات، و جلد چهارم – در عدم جواز تقليد ميت .

د) سعادت بشر: در اثبات نبوت عامه و خاصه .

ه) آيينه حق نما: در اثبات ولايت عامه و خاصه

و) توحيد قمي: در دو جلد به چاپ رسيده است .

ز) کتاب کيمياء: در اثبات معاد جسماني،که در سال 1364 ق به چاپ رسيده است .

ح) ياقوت: ردّبر مادّيين و دهريّون. (20 )

وي مشغول نگارش کتاب «حادي عشر» – يازدهمين تأليفش – بود که نداي حق را لبيک گفت. کتابخانه ايشان – به همراه کتابخانه پدرش که به سفارش مرحوم حاج آخوند به وي واگذار شده بود. – پس از وفاتش، به آيت الله العظمي بروجردي واگذار و به دستور ايشان به کتابخانه مدرسه فيضيه تحويل داده شد .

وي در سال 1375 ق (1333 ش) درگذشت و پس از يک تشييع با شکوه و نماز آيت الله العظمي بروجردي بر پيکرش، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه 3 مدفون شد.(21) و نخستين مجلس بزرگداشت او از سوي آيت الله بروجردي در مدرسه فيضيه برگزار شد .

فرزند وي – آقاي حاج محمد حسن اعرابي – داماد امام خميني 1 مي‏باشد .

2 – مرحوم حجة الاسلام شيخ عبدالهادي حاج آخوند (م‏1385 ق)(22 )

3 – مرحوم حجة الاسلام شيخ محمد حاج آخوند (م 1378 ق)(23 )

4 – مرحوم حجة الاسلام آقا حسين قمي (م 1379 ق)(24 )

هر سه از شاگردان حضرات آيات عظام: حاج شيخ عبدالکريم حايري يزدي، آقاي حجت، سيد محمد تقي خوانساري و آيت الله بروجردي به شمار مي‏آيند .

در گذشت‏

سر انجام مرحوم حاج آخوند، پس از عمري – قريب به 75 سال – سرشار از خدمات ديني و اجتماعي، در 16 ذيحجة الحرام 1332 ق(25)بدرود حيات گفت و پس از يک تشييع در خور و شايسته، در ايوان آيينه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه 3 به خاک شپرده شد.(26) و وفاتش اثري عميق از غم و اندوه در دل مردمان قم به جاي گذاشت .

در گفتار ديگران

برخي از تراجم نگاران درباره شخصيت وي، جملاتي را نگاشته‏اند که اوصاف او را به ما نمايانده‏اند. از جمله :

1 – شيخ آقا بزرگ تهراني مي‏نويسد: دانشمند محقق، فقيه متبحر، و از بزرگان با شرافت قم…(27 )

2 – شيخ محمد حسين ناصر الشريعه هم مي‏نويسد: وي از علماي بزرگ و فقهاي سترگ قم است که در عصر خود، در اولين صف علماي اين بلد بود. علاوه بر فضل ظاهر، قدس باطن نيز داشت…(28 )

3 – حاج شيخ مرتضي انصاري دزفولي نيز مي‏گويد: فقيه اصولي، زاهد متقي، محقق مدقق، جامع معقول و منقول و از اجلّه شاگردان شيخ بوده است…(29 )

خصوصيات اخلاقي‏

مرحوم حاج آخوند عالمي متواضع و به دور از مظاهر تشخّص و تعيّن بود، تنها به حل و فصل مشکلات ديني مردم و تدريس و تأليف و امامت جماعت مي‏پرداخت. آنقدر در چشم و دل مردم قم جاي گرفته بود که مردم تکه هايي از پيراهن او را براي گذاشتن در کفن خويش، ذخيره مي‏کردند و آنرا مايه مباهات نخود مي‏دانستند. زماني گروهي از مردم قم براي زيارت عتبات عاليات به سامراء مشرف شدند و وجوهات شرعيه خود را به مرحوم ميرزاي شيرازي تقديم داشتند. اما ميرزا از پذيرفتن آنها سر باز زد و فرمود: مگر آقاي حاج آخوند در قم نيست که شما وجوهاتتان را به سامراء آورده‏ايد؟ ببريد به ايشان بدهيد .

از مظاهر فروتني حاج آخوند آنکه :

روزي براي ايشان نامه‏اي آمده بود و در آن خطاب به «حجة الاسلام» شده بود. معظم له ناراحت شد و اين عنوان را زائد بر شأن خود دانست و فرمود: حجة الاسلام فقط شيخ انصاري بود و بس .

و به هنگام وفات، وصيت نمود تا جنازه‏اش همانند يکي از مردمان عادي و به دور از تشريفات تشييع شود، اما مرحوم حاج سيد محمد باقر – توليت آستانه مقدسه – فرمود: ما مقداري از راه را به وصيت ايشان عمل مي‏کنيم و بعد از آن به صلاحديد خود تشييع مي‏نمائيم. و هم از سر تواضع، اجازه عکسبرداري از خود را نمي‏داد و بدين دليل، تصويري از او در دست نيست.(30 )

منابع

1 – آثار الحجة يا تاريخ حوزه علميه قم. محمد شريف رازي. کتابفروشي برقعي، قم .

2 – آينه پژوهش (مجله). نشريه دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم .

3 – تاريخ قم. محمد حسين ناصر الشريعة. با مقدمه و اصلاحات: علي دواني . دارالفکر، قم

4 – الذريعة الي تصانيف الشيعة. شيخ آقا بزرگ تهراني. دارالاضواء، بيروت .

5 – رجال قم. سيد محمد مقدس زاده. چاپخانه مهر ايران، 1335 ش .

6 – زندگي و شخصيت شيخ انصاري. مرتضي انصاري. اهواز، 1383 ق .

7 – سر السعادة. سيد احمد حسين روحاني. مقدمه: سيد مهدي روحاني. چاپ قم .

8 – غرر الحکم و درر الکلم. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي. ترجمه: محمد علي انصاري قمي. چاپ قم، 1335 ش .

9 – قلائد الفرائد. ملاغلامرضا قمي. چاپ افست، قم، 1372 ش .

10 – کتابشناسي آثار مربوط به قم. سيد حسين مدرسي طباطبايي. قم، 1353 ش .

11 – کيمياء. ملامحمد جواد قمي. چاپ قم، 1364 ق .

12 – نداي حق (روزنامه). چاپ تهران، 1371 ق .

13 – مؤلفين کتب چاپي. خان بابا مشار. تهران، 1342 ش (ج 4، ص 695 ).

14 – نقباء البشر في قرن الرابع عشر. آقا بزرگ تهراني. مشهد، 1404 ق .

15 – گفتار آقاي حاج محمد حسن اعرابي

1 – مقدمه سر السعادة، ص .5

2 – نقباء البشر، 1657 / 4؛ تاريخ قم، ص 278، هدية الرازي؛ ش 167 (احوال حاج سيد صادق قمي ).

3 – ميرزا خود فرموده است: شيخ مرحوم سه چيز داشت: علم و سياست و زهد. علم خود را به من و سياستش را به آقا حسن شيرازي بخشيد و زهدش را هم با خود به گوربرد.شيخ انصاري هم فرموده بود: من براي سه نفر درس مي‏گويم: ميرزا محمد حسن شيرازي،ميرزا حبيب الله رشتي و آقا حسن نجم آبادي. رک: نقباء البشر، 438/1 .

4 – رجال قم، ص .99

5 – آثار الحجة، .72 / 2

6 – کتابشناسي آثار مربوط به قم، ص .132

7 – غرر الحکم، 575 / 2، ح .41

8 – همان، 502 / 2، ح 55 .

9 – الذريعة، .164 / 17

10 – « بديهة خذوها» ماده تاريخ تأليف کتاب – 1312 ق – است .

11 – ابعاد شخصيت شيخ انصاري، ص 23 (مجله مسجد، ش 17 (دي 1373)، ص‏90 ).

12 – مجله آينه پژوهش، ش 27، ص 76 – .78

13 – الذريعة، 178 / 17، نقباء البشر، 1657 / 4 .

14 نقباء البشر، 1657 / 4 .

15 – همان مدرک .

16 – همانجا .

17 – همان مدرک .

18 – الذريعة، .171 / 18

19 – غرر الحکم، 65 / 1، ح 1704 .

20 – کتاب کيمياء، ص 239، رجال قم، ص .150

21 – آثار الحجة، 66 / 2 و 67، روزنامه نداي حق، سال 2، ش 8 (مقاله استاد حسين عمادزاده ).

22 – آثار الحجة، 100 / 2؛ رجال قم، ص .130

23 – همان، 108 / 2، رجال قم، ص .150

24 – همان، .91 / 2

25 – نقباء البشر، .1657 / 4

26 – تاريخ قم، ص 278 .

27 – نقباء البشر، .1657 / 4

28 – تاريخ قم، ص .278

29 – زندگي و شخصيت شيخ انصاري، ص 298 .

30 – از افادات آقاي حاج محمد حسن اعرابي – زيد عزّه –