جهت مشاهده ادامه مطلب در سایت منبع اینجا روی لینک زیر کنید :
آيا عمل خوبى هم داشت
در اطراف بصره مردى فوت كرد او چون بسيار آلوده به معصيت بود، كسى براى حمل و تشييع جنازه اش حاضر نشد. زنش چند نفر را به عنوان مزدور گرفت و جنازه او را تا محل نماز بردند، ولى كسى براى او نماز نخواند. بدن او را براى دفن به خارج از شهر بردند.
در آن نواحى ، زاهدى بود بسيار مشهور كه همه به صدق و صفا و پاكدلى او اعتقاد داشتند. زاهد را ديدند كه منتظر جنازه است ، همين كه بر زمين گذاشتند، زاهد پيش آمد و گفت : آماده نماز شويد و خودش نماز را خواند. طولى نكشيد كه اين خبر به شهر رسيد و مردم دسته دسته براى اطلاع از جريان و اعتقادى كه به آن زاهد داشتند، از جهت نيل به ثواب مى آمدند و نماز بر جنازه اش مى خواندند و همه از اين پيش آمد در شگفت بودند.
سرانجام از زاهد پرسيدند كه : چگونه شما اطلاع از آمدن اين جنازه پيدا كرديد؟ گفت : در خواب ديدم به من گفتند: برو در فلان محل بايست ، جنازه اى مى آورند كه فقط يك زن همراه اوست ، بر او نماز بخوان كه آمرزيده شده است . زاهد از زن او پرسيد، شوهر تو چه عملى مى كرد كه سبب آمرزش او شد؟ زن گفت : شب و روز او، به آلودگى و شرب خمر مى گذشت . پرسيد: آيا عمل خوبى هم داشت ؟ زن جواب داد: آرى ، سه كار خوب نيز انجام مى داد:
1- هر وقت شب از مستى به خود مى آمد، گريه مى كرد و مى گفت : خدايا! كدام گوشه جهنم مرا جاى مى دهى ؟
2- صبح كه مى شد، لباس خود را عوض مى كرد، غسل مى نمود و وضو مى گرفت و نماز مى خواند.
3- هيچگاه خانه او خالى از دو يا سه يتيم نبود. آنقدر كه به يتيمان مهربانى و شفقت مى كرد به اطفال خود خوبى نمى كرد.
شجره طوبى ، ج 2، ص 278.