شهادت بر ولايت اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اذان از مسائل اختلافي بين علماي شيعه و سنّي است كه ريشه‎اي بسيار عميق دارد. اين كه به شيعه نسبت داده شود، شهادت بر ولايت را جزء اذان مي‎داند، ادّعايي بي‎پايه و اساس است چرا كه مشهور علماي شيعه قائل به عدم جزئيت آن در اذان مي‎باشند. اين مطلب نيز درست است كه بدعت در دين باطل و حرام است، امّا منظور از بدعت آن است كه در احكام دين اسلام ـ آن‎گونه كه خداوند به وسيله پيامبر ـ صلي‎الله عليه و آله ـ براي مسلمانان تكليف كرده است ـ تغيير ايجاد نموده به طوري كه يا از آن بكاهيم يا بر آن اضافه كنيم. مثل اينكه عمر بن الخطاب دستور ممنوعيّت متعد (ازدواج موقت) را كه در زمان پيامبر اكرم ـ صلي‎الله عليه و آله ـ حكم الهي وسنّت نبوي بود و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به آن امر فرموده بود، صادر نمود و عاملين به اين سنّت را مجازات مي‎كرد و خودش مي‎گفت: «متعتان كانتا علي عهد رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و أنا أنهي عنهما و أعاقب عليهما متعة الحج و متعه النساء؛ يعني دو متعه‎اي كه در زمان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اجرا مي‎شد، من از آن‎ها نهي مي‎كنم و عامل بر آن دو يعني تمتع در حج و عقد انقطاعي را مجازات مي‎كنم. و همين طور در اذان برداشتن «حي علي خير العمل» و گفتن جملة«الصلاة خير من النوم،» اين‎ها و بسياري ديگر بدعتهايي است كه در دين اسلام صورت گرفته است. امّا در مورد دليل ذكر شهادت بر ولايت در اذان بايد گفت كه علماي شيعه آن را به دليل خاص ثابت نمي‎دانند، بلكه آنرا از دليل عام يعني اطلاقات عموم ادلّه و فحواي آن لازم مي‌دانند و شهادت ثالثه را سنّتي مي‎دانند كه از بزرگترين اصول مذهب است با اين كه از فصول اذان به شمار نمي‎رود به طوري كه شهادت بر ولايت را كامل كنندة شهادت بر توحيد و نبوت دانسته و مانند صلوات در اذان است كه استحباب آن پس از ذكر نام شريف پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ثابت است، ليكن نه از دليل خاص بلكه از روي دليل عام. امّا ادعّاي ديگر كه امامان شيعه اذان را بدون شهادت بر ولايت ذكر مي‎كردند نيز باطل و بي اساس است چرا كه با توجّه به روايات و كلام امام صادق ـ عليه‌السلام ـ اين مطلب از صحت به دور است و اگر در مواردي هم ذكر شده باشد از روي تقيّه و حفظ اصل اسلام صورت گرفته است و اگر اين شهادت بر اذان ايرادي وارد مي‎ساخت يقيناً شيعيان را از آن منع مي‎كردند در حالي كه منعي وجود ندارد، بلكه تأكيد و تصريح به آن نيز شده است. مثل روايتي كه از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي‎كنند كه، روزي يكي از مسلمانان خدمت آن حضرت رسيد و عرضه داشت: يا رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ چند روزي است كه حرفهاي تازه مي‎شنوم كه قبلاً نشنيده بودم. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از او مي‎پرسند: مگر چه شنيده‎اي؟ مرد عرب پاسخ مي‎دهد: مي‎گويند سلمان و اباذر در اذان خود پس از شهادت به رسالت شما، با گفتن «اشهد انّ علّياً وليّ الله» اقرار به ولايت علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ مي‎كنند. رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: مطلب را درست و خوب شنيده‎اي؛ سلمان و اباذر كار صحيحي انجام مي‎دهند. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در ادامه مي‎فرمايند: مگر پيام خدا و گفتار مرا در روز غدير فراموش كرده‎اي؟ سپس با يادآوري عبارت «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» آن مرد عرب را از پيمان شكني بر حذر داشته و فرمودند: هر كه چنين كند به ضرر دين و دنياي خود اقدام كرده است. به اين ترتيب معلوم مي‎شود كه پس از واقعة غديرخم و در دوران حيات پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ شهادت به ولايت در اذان مطرح بوده و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز آنرا تأييد وتصديق نموده‎اند.
——————————————————————————–

[1] . صحيح مسلم، ج1، ص474 و قرطبي، ج2، ص365

[2] . صحيح مسلم، ج1، و ابن ربيع، تيسيرالوصول، ج4، ص262 و ابن حجر، فتح الباري، ج9، ص141.

[3] . البيان والتبيين جاحظ، ج2، ص223 و تفسير قرطبي، ج2، ص307.

[4] . سيد محمد شيرازي، الفقه، ج19، ص331 (در كتاب السياسة الحسينيه، شيخ عبدالعظيم مي‎گويد: در يك كتاب خطي درمكتبة ظاهريه دمشق كتابي ديدم به نام «السلافة في امر الخلافه» تأليف الشيخ عبدالله مراغي از اعلام و علماي بزرگ سني قرن هفتم، كه اين مطلب را در كتاب خويش آورده است).