تو هر شب به عقل های ما حمله می کنی
به تأسیسات هسته ای احساس ما
مثل بچه های تخس که با تفنگ بادی شان هی شلیک می کنند
تو هم درست برنده شدی در یک قرعه کشی
با شرط این که
حمله کنی
به اورانیوم غنی شدۀ اشعار ما

تو هر روز عکس می گیری با مشاورانت
دوش ادوکلن می گیری با سگت
و فکر می کنی که دنیا
چقدر منتظر است که تو زر بزنی
و حق توست
که سگت هم یک جایزه نوبل بگیرد

تو در نظر من
چیزی هستی در حد یک قوطی کنسرو خالی
که دوست دارم شوتت کنم
و بگویم هی یارو
تو چقدر به درد شوت کردن می خوری
تو چقدر شوتی
و من چقدر خوش خیال بودم
که فکر می کردم تو یک غلطی خواهی کرد

تو تنها می توانی به سگت شب بخیر بگویی
و به زنت بگویی
آه عزیزم با برلوسکنی دست نده
او یک عیاش است

حتی کسی نیست که به تو بگوید
کم کم گوشهایت رادار شدند
دماغت مثل پینیکیو دراز شد
وقتی رفته بودی به پایگاهی در بغداد
چشمت تلفیقی از اورانیوم بیست درصد شد و کمی زرشک
وقتی نطق می کردی در برابر حق مردم ایران
حالا دندان هایت شبیه اف بیست و هشت شده است

تو مثل یک آدامس قلقلی شده ای
در دهان بچه های اورشلیم
شاید حق با جرمایا رایت بود
تو ایدز سیاسی مخفی داری

ای کاش
مادر مردم شناست گفته بود برایت
که ایرانیان با نی ساندیس
ممکن است تو را کور کنند
مادر بزرگت به توگفته بود کاش
که در برابرپارسایان
بی خود پارس نکنی

اینجا انشای کودکان این است
او با ما نیست
او با شما نیست
او با هیچ کسی نیست
او اصلا کسی نیست
او آبروی رنگ سیاه را هم برد
او از دوپینگ کوکائین برگشته است و سرش باد دارد
از کمپ دیوید
برای همین من فکر می کنم که تو
شبیه یک کمپوت خالی قارچی
که پرتت کرده اند
آپاچی ها و چاپارلها

هی با توام
ای نوشیده از شیر کک و کراک غنی شده
با تو
چهل و چهارمین قصاب
پنجمین چپ دست احمق کاخ سفید
تو هم هیچ پخی نشدی
آقای کراک اوباما

DOWN WITH USA