جهت مشاهده ادامه مطلب در سایت منبع اینجا روی لینک زیر کنید :
جواب از اشكالى كه به صاحب صحاح كرده اند
جواب از اشكالى كه به صاحب صحاح كرده اند
اين اشكالى بود كه بصاحب صحاح كردند، و لكن اشكالشان وارد نيست ، چون در آيه (56 – قصص ) كه هدايت را از رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم نفى مى كرد، نفى در آن مربوط به حقيقت هدايت است ، كه قائم بذات خدايتعالى است ، ميخواهد بفرمايد مالك حقيقى ، خدايتعالى است ، نه اينكه تو اصلا دخالتى در آن ندارى ، و بعبارتى ساده تر، آيه نامبرده در مقام نفى كما ل است ، نه نفى حقيقت ، علاوه بر اينكه خود قرآن كريم آن آيه را در صورتيكه معنايش آن باشد كه اشكال كنندگان پنداشته اند، نقض نموده ، از مؤ من آل فرعون حكايت مى كند كه گفت : (يا قوم اتبعون اهدكم سبيل الرشاد، اى مردم مرا پيروى كنيد، تا شما را برشاد برسانم ).
پس حق مطلب اين است كه معناى هدايت در آنجا كه با حرف (الى ) مفعول دوم را بگيرد، و آنجا كه بخودى خود بگيرد، متفاوت نميشود، و بطور كلى اين كلمه چه بمعناى دلالت باشد، و چه بمعناى رساندن بهدف ، در گرفتن مفعول دوم محتاج به حرف (الى ) هست ، چيزيكه هست اگر مى بينيم گاهى بدون اين حرف مفعول دوم را گرفته ، احتمال ميدهيم از باب عبارت متداول (دخلت الدار) باشد، كه در واقع (دخلت فى الدار داخل در خانه شدم ) ميباشد.