جهت مشاهده ادامه مطلب در سایت منبع اینجا روی لینک زیر کنید :
حافظ! عاقل یا عاشق؟
بسم الله الرحمن الرحیم
تا بحال توجه کردید چرا اشعار حافظ،طرفدارانی از همه اقشار داره!؟
عده ای فکر میکنن که حافظ پای صحبت دل نشسته و عاشق و وارسته شده، اما حافظ این عشق به خداوند و وارستگی رو از عقل و سپس از دل بدست آورده.
ان نکته رو عرض کنم که حافظ عاشق نبوده، محب بوده!(1)
چرا؟
به این بیت حافظ توجه کنید:
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم
.
.
.
چند نکته ی جالب در این بیت:1-حافظ برای حرص لفظ زندان رو آورده و زندان نماد کنترل کردن و در احتیار داشتنه، در اینجا حافظ خبر از کشتن حرص نداده
چون حرص رو میشه کنترل کرد ولی نمیتوان از بین برد2-حافظ به فتوای خرد این کار رو انجام داده نه به فتوای دل!
چون حرص انسان رو به سمت ارضا پیش می بره و در این راه تشویقش میکنه ما حافظ حرص به دنیا و متعلقات اون رو زندانی میکنهومثل اینکه یه نفر میگه دلم میخواد فلان کار رو بکنم و حرص اونو به اون کار تشویق میکنه3-حافظ خرد و دل رو در تضاد معرفی نمی کنه ولی گمراهی رو با اوندو در تضاد میدونه
یعنی به عبارت خودمونی:
اون خرد و عقلی که باعث جاهلیت بشه(مثلا برهان های غیر مستدل در مورد نماز که عده ای در میارن)از دید حافظ گمراهی هست و این نوع عقله که حافظ باهاش دشمنی میکنه
در غیر اینصورت بدون عقل و همکاری دل نمیتوان به خدا رسید*یه تکه کلام که بین برخی جا افتاده(دلت پاک باشه)متاسفانه در برخی موارد داره با هدف ضد شریعت گفته میشه
———————————————–
لب مطلب:حافظ به هیچ وجه در اشعار خود هواپرستی و جاهلیت رو دنبال نمیکنه
ولی برای عشق به خدا و پیامبر و ائمه تعابیر مختلفی میاره مثل می و ساغر و … یا در جایی تعبیر رقیب رو برای شیطان میاره(2)
———————————————-
منبع اصلی نوشته ها:
سخنان دکتر غلامحسین دینانی(برنامه ی معرفت) با اندکی تصرف و اضافه کردن مطالب
———————————————–
پی نوشت:1-محب از عاشق نزدیک تره
2-رقیبم سرزنش ها کرد کزین باب رخ برتاب چه افتاد این سر ما را که خاک در نمیارزد