جهت مشاهده ادامه مطلب در سایت منبع اینجا روی لینک زیر کنید :
حكم نادرشاه
وقتى نادرشاه به حكومت رسيد، عراق در دست حكومت عثمانى بود. نادرشاه سپاهى تهيه نمود و به عراق حمله كرد و آن را از چنگ عثمانى ها بيرون آورد. آنگاه تصميم گرفت براى زيارت على (ع ) به نجف برود.
وقتى مى خواست وارد حرم شود، كورى را ديد كه در صحن حرم نشسته و گدايى مى كند. به او گفت : چند سال است در اين جا هستى ؟ كور گفت : بيست سال . نادر گفت : بيست سال است در اين جا هستى و هنوز بينايى چشمانت را از اميرالمؤمنين نگرفته اى ؟ من به حرم مى روم و بر مى گردم ، اگر هنوز بينايى ات را نگرفته باشى تو را مى كشم . شاه به حرم رفت و گدا از ترس او، شروع به دعا و ناله و زارى كرد و از على (ع ) درخواست كرد چشمانش را به او باز دهد.
وقتى نادرشاه از حرم بيرون آمد، ديد كه مرد، بينايى اش را به بركت توسل به على (ع ) به دست آورده است .
صديقه كبرى فاطمه زهرا – س -، ص 69، شهيد دستغيب .