شناخت جایگاه خانواده به عنوان هسته های اجتماع و بازشناسی هویت زن به عنوان نیمی از جمعیت جهان و ارائه ی راهکار های دینی برای تعالی این قشر که در طول تاریخ ، چه در جامعه ی جاهلی و چه در جاهلیت مدرن ! اسیر و در بند بوده اند ، وظیفه ی اساسی برای برون رفت از بحران های انسانی و تنها راه مقابله با جریان های ضد دینی داعیه دار حقوق زنان از جمله جریان های فمینیستی است .اندیشه ی فمینیستی بر دو شاخصه ی اصلی جریان های فکری غرب ، یعنی اومانیست (انسان محوری به جای خدا محوری) و سکولاریسم (دین زدایی) استوار است . در این چارچوب معرفتی ، انسان به عنوان کانون اصلی توجهات ، فرض و ارضای نیازهای نفسانی وی مبنای همه ی امور قرار گرفته است و به دلیل و جود روح حاکم سکولاریستی و کنار زدن اندیشه ی وحیانی از شئون زندگی اجتماعی ، دین اجازه ی بسط باید ها و نباید های شریعت و نشان دادن طریقت برای سیر به سوی حقیقت را ندارد .

به واقع ریشه ی گرفتاری غرب به این سخن نیچه باز می گردد که اگر خدا مرده است پس هر کاری را می توان انجام داد.لذا گفتمان فمینیستی به دلیل انحرافات عمیق فکری خود ، نتایج شوم و مخربی را به جامعه ی بشری تحمیل و عملا در برابر باور های دینی صف آرایی نموده است پس شناخت و نقد مبانی معرفتی و دستاورد هایش راهکار دیگری برای نجات زنان از سقوط به این ورطه ی خطرناک و انحراف عمیق است ! بنابراین در این نوشته اجمالا ، نگاهی تطبیقی به روابط زن و مرد ، جایگاه خانواده و زن در جامعه و فرهنگ عفاف و حجاب در اسلام و مدرنیته می اندازیم . در تلقی انسان خدا محور ، کشش های بین مرد و زن جنبه ای روحی و روانی دارد و نزدیکی این دو برای تشکیل نهاد خانواده به عنوان ارزش الهی مطرح می شود ! و این ، مولفه ای است که در سرشت آدمی به ودیعه گذاشته شده است . امام صادق (ع) در شرح ماجرای خلقت آدم و حوا می فرمایند : « خداوند بزرگ آنگاه که آدم را از خاک افرید و به ملائکه دستور داد تا به او سجده کنند ، خوابی عمیق بر آدم چیره ساخت پس مخلوقی جدید رابیافرید . وقتی او (مخلوق جدید) به حرکت در امد، از حرکت او آدم به خود امد و چون بدان نگریست دید زیباست ، همانند خود اوست جز اینکه زن است … آدم در این هنگام پرسید خداوندا این مخلوق زیبا کیست که من این چنین به او احساس انس می کنم ؟ خداوند فرمود این حوا بنده ی من است ! » شکل گیری روابط بر اساس انس روحی وروانی و تداوم این رابطه به دلیل مودت و رحمتی است که خداوند در دل مرد و زن نسبت به یکدیگر ایجاد می کند .

خداوند در آیه ی 30 سوره ی روم به نکته اشاره می فرمایند: « و از جمله نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی افرید تا در کنارشان آرامش بیابید و میان شما الفت و رحمت برقرار ساخت تا نسل بشر را تداوم بخشد بی شک در این ها نشانه هایی است برای قومی که می اندیشند » مودت را دوستداری همراه با خیر خواهی معنا کرده اند . در تفکر قرانی مرد و زن هر دو تکامل پذیر و اوج گرایند و به دلیل وجود مودت بینشان ، با پرهیز از رقیب پنداری با معاونت و همیاری راه رسیدن به کمال را می پیمایند . مرد و زن لباس یکدیگرند « هُن لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهن » که یکدیگر را از گزند انحرافات نگاه می دارند و نارسایی های هم را می پوشانند و به منبع آسایش و آرامش یکدیگر بدل می شوند .

در حالی که در دید انسان مدرن ، مبنای روابط بر اساس سود تعریف می شود ! انسان مدرن به دلیل حکومت پارادایم اومانیستی بر ذهن و روانش ، به تدریج از انسان محوری به خود محوری حرکت و منفعت « من » را سر لوحه ی خود قرار می دهد . در این جامعه روابط بین زن و مرد برای رسیدن به منافع و رفع نیاز های اقتصادی ، جنسی و … تعریف می شود و چون گزاره ای چون ایثار موضوعیت عام ندارد انس و الفت و رابطه ی مودت و رحمت برای تداوم خانواده ایجاد نمی شود و با کوچکترین خللی در ارضای نیاز ها ، خانواده از هم متلاشی می شود و خانواده از یک نهاد انسان ساز به یک مصاحبت کوتاه مدت تقلیل معنایی می یابد ! پس تفرد به عنوان مولفه ای از زندگی انسان مدرن مطرح می شود . امروز در دنیا ، مسئله ی فروپاشی خانواده و فرهنگ تفرد یک مشکل جدی و اساسی است . عدم تشکیل خانواده ، بی میلی و بی رغبتی جوانان به ازدواج ، امار روز افزون طلاق ، فراوانی خانواده های تک والدینی (موج سوم به تعبیر تافلر) ، آمار تکان دهنده ی تجاوزات جنسی به زنان و دختران در غرب ، تولد بیشمار کودکان نامشروع ، همه و همه از پیامد های مشکلاتی است که گریبان گیر خانواده شده است . بسیاری از این مصائب به نحوه ی نگرش به زن در حوزه های اقتصادی ، فرهنگی و … و روح حاکم در جامعه باز می گردد ! وقتی در نظام ارزش گذاری ، منزلت اجتماعی تنها با میزان ثروت و توانایی تولید آن سنجش و تلقی مادی از همه ی مسائل مبنا قرار گیرد . آنگاه ارزش های الهی چون مادری (بهشت زیر پای مادران است .) که در فطرت زن ریشه ای دیرینه دارد کنار گذاشته می شود و دوری از فطرت بزرگ ترین ضربات را به تعادل ، تکامل و توازن زن وارد خواهد ساخت . وقتی ثروت هم ارز با عزت در یک جامعه تلقی شود ، زن برای همپایی با مرد و ارتقای مادی خود از خانه به مزرعه و اداره و کارخانه کوچ و با این کوچ خلاء تربیتی برای پرورش نسل جوان جامعه ایجاد می کند . امام علی (ع ) در نامه ی 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن(ع) می فرمایند : « قلب نوجوان مانند زمین خالی است که هر چه در آن کشت شود می پذیرد پس به تربیت تو اقدام کردم قبل از آنکه قلب تو را قساوت و سنگینی فراگیرد و دل تو به غیر خدا مشغول شود .» وقتی زن از خانواده دور و از وظایف مادری چون چون انتقال ارزش ها به نسل جدید و تزریق محبت غافل شود؛ پرورش کودک و نوجوان به دست نا اهلان و نامحرمان خواهد افتاد . وجود نسل مسئله دار جوانان امریکایی که از موهبت داشتن خانواده ای کامل بی بهره بودند ، خود نشانه ی صحت این مدعاست . علاوه بر مشکلات تربیتی و کاهش سرمایه ی اجتماعی ، زن با ورود به حوزه هایی که اساسا به او مربوط نیست دچار فرسایش جسمی و سرخوردگی های روحی و روانی خواهد شد. ضعف جسمانی زن نسبت به مرد و بهره کشی از زنان در محیط کار ، بر این معضل می افزاید . ویل دورانت در کتاب لذت فلسفه می نویسد : « انقلاب صنعتی ، زن را نیز صنعتی کرد . زنان کارگرانی ارزانتر بودند و کارفرمایان ، آنان را بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح می دادند.»

پس حضور زن در چنین مقولاتی و برخورد هایی از این دست با ایشان در محیط کار ، حس نفرت زنان از مردان و رقیب پنداری آنان و زدودن انس و الفت بینشان و همچنین حس حسادت و حسرت مرد شدن را در زنان افزایش می داد و می دهد . نکته ای که در شعار های فمینیسی از قبیل « آینده مونث است » یا « مرد شوید تا زن خوبی باشید » کاملا واضح و هویدا است . واین حس آنچنان شدید است که فمینیست های رادیکال هرگونه نارضایتی و سرخوردگی یشان را از زندگی به گردن مردان می اندازند . این در حالی است که نگاه اسلام به خانواده ، زن و حضور او جامعه کاملا متفاوت است . در دید اسلام زن و مرد هر دو از یک سرشت آفریده و روح خداوندی در آن ها دمیده شده است ! هر دو تکامل پذیر و اوج گرایند و لایق جانشینی خداوند در زمین ! تنها معیار کرامت انسان ها تقوا و میزان عمل صالحشان در دنیاست . « ان اکرمکم عندالله اتقاکم » . لذا تساوی حقوق و ارزش زن و مرد مطرح است اما به دلیل ویژگی های متفاوت روانی و جسمانی ، اصل تشابه قانون ، نقش ها و رفتار برای ایشان موضوعیت ندارد ! اندیشه ی فمینیستی به دنبال مرد کردن زن است .در حالی که در اندیشه ی اسلامی مرد ناقص شدن جایگاهی ندارد و زن کامل شدن ارزش به حساب می اید. در دیدگاه اسلام ، خانواده کانون رشد انسان ها و زن به عنوان عمود خیمه ی خانواده ، مربی انسان هاست . خانوداه ی متدین ، منشا تولید سرمایه ی اجتماعی و روح اجتماع و زن متدین ، روح خانواده است . زن متدین ، منشائ انتقال عاطفه و محبت به نسل ها و مایه ی آرامش و آسایش شوهر است . و این وظیفه آنقدر حساس است که بزرگان دینی ما ، جهاد زن را در شوهر داری دانسته اند . بی شک تحقیر و کوچک شمردن این نقش ها تهمتی دروغین است که سزاوار خود شیطان است . مهمترین هدیه ی اسلام به زن ارامش روانی و روحی آنان است . زن در اندیشه ی اسلامی وظیفه ی انجام کارهایی صرفا جسمانی و فیزیکی دشوار چون جنگ و جهاد و تامین معاش و… را ندارد. چرا که شرایط روحی و فیزیکی او برای این کار ساخته و پرداخته نشده است. امام علی (ع) در نامه ی 31 نهج البلاغه می فرمایند : « کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار که زن گلی بهاری است نه پهلوانی سخت کوش » در عین وجود زن در اسلام اجازه ی حضور با وقار در جامعه و صحنه های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و… را دارد . این در صورتی است ک غرب با تمام ادعا هایش در مورد حقوق زنان در سال 1882 به ایشان اجازه ی تملک دارایی های خود را داد و پیش از آن حضور زن در جامعه کم رنگ و گم بود ! اما در تاریخ اسلام می خوانیم آنگاه که علی به عنوان ولی از لباس خلافت دور می ماند و خانه نشین می گردد ، فاطمه (س) به صحنه آمده و با خطبه هایی آتشین ظلمه ی ظالم جور و نفاق را رو سیاه می کند . و یا نقش زینب (س) در انتقال پیام عاشورا یا حضور 50 زن در بین 313 نفر از یاران حضرت حجت (عج) که خود بیانگر نقش پررنگ زنان در صحنه ی سیاسی اسلام است . اندیشه ی دینی و حکومت اسلامی به دنبال کرامت زن است چرا که صلاح و فساد جامعه را به دست این قشر می داند ! اگر زن رشد بیابد و در افق های بالاتری سیر کند آهنگ تعالی جامعه سریع تر و جاده ی رسیدن به فلاح و رستگاری هموارتر می شود ! یکی از برکات انقلاب اسلامی باز شناسی هویت زن مسلمان بود ! آشتی دادن دختران و زنان با دانشگاه یکی از دستاورد های انقلاب است . در دوران طاغوت وضعیت دانشگاه به عنوان جزیره ای دور افتاده از توده های مردم به گونه ای بود که زنان و دختران برای ورود به آن باید با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا مرز های معنوی حیا و عفت را می شکستند . ولی امروز 60 درصد دانشجویان ایران را دختران تشکیل می دهند . عجیب است که برخی افراد ، نظر اسلام در مورد زنان در مسئله ی حجاب و عفاف و حضور انسانی در جامعه را مقایر با آزادی می دانند و حجاب را مانع پیشرفت و تعالی جامعه و عامل عقب ماندگی زن تلقی می کنند . در برابر ادعای این افراد باید گفت که تعریفشان از آزادی و آزادگی چیست ؟ فرهنگ غرب آزادی را آزادی نفس و فرهنگ اسلام آن را آزادی از نفس تعریف می کند ! « من ترک الشهوات کان حرا » « کسی که خواسته های نفسش را ترک کند آزاده است .» لذا زن مسلمان با حجاب خود پیام آزادگی را به جهان مخابره می کند !
غرب زن را وسیله ای برای التذاذ مرد و خواب کننده ی ذهن ها و پایمال کننده ی ارزش ها و سست کننده ی اراده ها می خواهد .اما اسلام او را لایق کرامت انسانی می خواند و با دستور حجاب راه رسیدن به رتبه ی معنوی را هموار و از سقوط در دره های انحطاط جلوگیری می کند. لذا حجاب نه تنها یک ارزش که به عنوان یک روش مطرح می شود . در نگاه اسلام ، زن معلم عاطفه است اما هنگامی که با درخششی هالیود وار و با سرمایه ی غریزه به صحنه می آید ، دیگر معلم عاطفه نیست ! فرمان شهوت می دهد نه دستور گذشت ! خداون در آیه ی 59 سوره ی احزاب حجاب را ضامن امنیت زن می داند و فرمایند : « ای پیامبر ! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو که روسری های بلند خود را برخویش افکنند ، این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است . » امروز آشفتگی روانی زن غربی و نبود امنیت برای دختران امریکایی و اروپایی در دانشگاه و خیابان و خانه ! را باید حاصل فرهنگ برهنگی و عریان صفتی آن دیار و البته برهنگی فرهنگی مدرنیته دانست ! زن غربی چون نگرشی آسمانی ندارد و همه چیز را مادی تلقی می کند ، پس برای مقبولیت بیشتر به تبرج و خود آرایی ، خود را در برابر دیدگان حریص مردانی که قلبشان مملو از مرض است به نمایش می گذارد . اگر روزگاری دکارت می گفت : « من می اندیشم ، پس هستم » امروز زن مدرن می گوید : « به من نگاه می کنند پس من هستم ! » . پس با این شاکله ی رفتاری و این طرز نگرش ، امار تکان دهنده ی تجاوزات جنسی به زنان و دختران غربی کاملا قابل توجیه و تحلیل است . اما زن مسلمان چون دین مدار است و شکوفه ی دین ، حیاست ؛ با نگاهی عاقبت و اخرت اندیش اجازه ی خود نمایی و تبرج در برابر نامحرم (که از مصادیق جاهلیت است ) را نمی دهد !

برای شما عجیب نیست که نوادگان شیطان ، محو حجاب را راهکاری برای تسط بر مسلمانان می دانند و روشنفکران وطنی هم به این گزاره اصرار و تاکید دارند ؟ در خاطرات مستر همفر جاسوس انگلیس در کشور های اسلامی چنین می خوانیم : « از نقاط قوت مسلمانان این است که زنان آنان دارای حجابی محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست . پس باید زنان مسلمان را فریفت و از زیر چادر و عبا بیرون کشید … پس از آن که زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم باید جوانان را تحریک کنیم که به دنبال آنان بیفتند تا در میانشان فساد رواج پیدا کند . » و میشل هوئلیک نویسنده ی ضد اسلام فرانسوی با بازخوانی تاریخ اندلس می نویسد : «به جای بمب بر سر اینها دامن کوتاه بریزید » ! روشنفکرانی که حجاب را تهدیدی برای جامعه ی زنان تلقی می کنند اما در برابر عمل شنیع هم جنس بازی که در دانشگاه های امریکا برای تئوریزه کردن آن کرسی های علمی وجود دارد و همجنس بازان در ایالات این کشور شیطانی تظاهرات میلیونی بر گزار می کنند و هیچ دستاوردی جز عذاب الهی و تباهی دنیوی و اخروی را ندارد ، سکوت کرده اند ! به راستی پناه به دامان دین و اندیشه ی ناب اسلامی تنها راه برای در امان بودن از خیل هجمه های این دست از افراد است !

به امید پاسداری از خون شهدای اسلام و انقلاب اسلامی !

محمد سبحان جلیلیان ………….. 1390
مسئول دفتر مطالعاتی بسیج دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا
(( پژوهشکده ی تمدن اسلامی ))

منابع و ماخذ و کتاب های مفید برای مطالعه ی بیشتر :
خhطرات مستر همفر /به رنگ آسمان : محسن میرباقری / کتاب نقد فمینیسم / زن در دیدگاه مقام معظم رهبری / صحیفه ی نور / پیام حجاب زن مسلمان/ نهج البلاغه / فرهنگ برهنگی ؛ برهنگی فرهنگی : حداد عادل / مجموعه کتاب های کانون اندیشه ی جوان / زن در آیینه ی جمال و جلال : علامه جوادی املی / حریم ریحانه / پرنیان / سنت حسنی : حسن عباسی و…