علائم پاكان و صدّيقان‏

پاكان و صديقان را علائمى است كه در قرآن مجيد و روايات و آثار اسلامى آمده و اين نوشتار گنجايش بيان تمام آن علائم را ندارد، ولى لازم است به برخى از آن علائم اشاره رود:

[الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ] «1».

آنان كه صبر كنندگان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرهايند.

با طى اين مراحل گروهى از فرزندان آدم، خود را به نقطه رضايت حق و بساط خدمت و مقام قرب رساندند و به جايى خود را متصل كردند كه درِ تمام فيوضات ربانى به روى آنان گشوده شد و آنچه را بايد ببينند ديدند و آنچه را بايد بشنوند شنيدند و آنچه را بايد بگيرند، گرفتند.

كوردلان و نادانان و احمقان و راه نرفتگان چه مى‏دانند كه در اين بزم چه خبر است و چه مى‏فهمند كه اين واقعيت‏هاى پرارزش يعنى چه؟

به قول عارف دل سوخته حاج ميرزا حبيب اللّه خراسانى:


اى كه گويى شاه خوبان را وفايى نيست هست‏

وى كه گويى درد هجران را دوايى نيست هست‏

اى كه گويى خضر و اسكندر همه افسانه بود

در جهان سرچشمه آب بقايى نيست هست‏

اين همه رخشنده گوهر از كجا گردد پديد

در جهان گويى اگر بحر صفايى نيست هست‏

بس‏گهر شد سنگ وزر شدخاك وتن شد جان پاك‏

شمس معنا را مگر نور و ضيايى نيست هست‏

بس فقير آمد توانگر بس گدا شد پادشاه‏

شاه جان‏ها را مگو جود و عطايى نيست هست‏

[يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ‏] «2».

[در سايه قرآن و نبوّت پيامبر] به خدا و روز قيامت ايمان مى‏آورند و به كار شايسته و پسنديده فرمان مى‏دهند، و از كار ناپسند و زشت بازمى‏دارند و در كارهاى خير مى‏شتابند و اينان از شايستگانند.

[وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‏] «3».

و كسانى كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان كه مهاجران را پناه دادند و يارى كردند، مؤمنان حقيقى فقط آنانند، براى آنان آمرزش و رزق نيكو و فراوانى است.

[التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ‏] «4».

[آن مؤمنان، همان‏] توبه‏كنندگان، عبادت كنندگان، سپاس‏گزاران، روزه‏داران، ركوع كنندگان، سجده‏كنندگان، فرمان‏دهندگان به معروف و بازدارندگان از منكر و پاسداران حدود و مقرّرات خدايند و مؤمنان را [به رحمت و رضوان خدا] مژده ده.

[إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ‏] «5».

مؤمنان فقط كسانى‏اند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‏اند، آن گاه [در حقّانيّت آنچه به آن ايمان آورده‏اند] شك ننموده و با اموال و جان هايشان در راه خدا جهاد كرده‏اند؛ اينان [در گفتار و كردار] اهل صدق و راستى‏اند.

آياتى كه در آن آيات مى‏توان علائم پاكان و صديقين را ديد زياد است، كمتر صفحه‏اى از صفحات قرآن است كه در آن علائم و نشانه‏هاى اين دو طايفه ذكر نشده باشد.

روايات بسيارى هم در معرفى پاكان و صديقين آمده است.

براى يافتن علائم اين دو چهره پاك به روايات باب اخلاق مراجعه كنيد كه در آن باب دريايى بى‏كران از معارف الهى مشاهده خواهيد كرد و در يك كلمه، اگر بخواهيد بدانيد صديقين از چه خصائصى برخوردارند، به صفات پاك مولى‏الموحدين اميرالمؤمنين عليه السلام توجه كنيد كه در روايت آمده، منظور از صديقين در قرآن مجيد على عليه السلام است‏ «6».

و مى‏دانيد كه وجود مقدس مولا حاوى و جامع تمام اصول و كمالات بود تا جايى كه خليل بن احمد پس از اندكى شناخت از على عليه السلام مى‏گويد:

«إِسْتَغْناءُهُ عَنِ الْكُلِّ وَاحْتِياجُ الْكُلِّ إِلَيْهِ دَليلٌ عَلى‏ أَنَّهُ إمامُ الْكُلِّ».

بى‏نيازى على در همه امور از همه و احتياج همه در تمام برنامه‏ها به او دليل بر اين است كه آن حضرت پيشواى همه است!!

در روايت آمده منظور از صادق و مصدق و صديق در قرآن مجيد على عليه السلام است‏ «7».

روى اين حساب براى شناخت پاكان و صديقان بهترين و نزديك ترين راه مطالعه حيات و شناخت اوصاف على عليه السلام است.

على عليه السلام منبع و سرچشمه علم، عدل، عفت، عصمت، عبادت، كرامت، شرف، غيرت، فضيلت، احسان، جود، سخا، عطا و تمام فضايل و كمالات است؛ اين چنين انسان و هركس كه به اندازه استعداد و قدرتش از اين اوصاف برخوردار است به حريم مقدس دوست و بساط جناب يار راه دارد و براى او اذن مجالست هست؛ زيرا از پاكان و صديقان است.


پی نوشت ھا:

(1)- آل عمران (3): 17.

(2)- آل عمران (3): 114.

(3)- انفال (8): 74.

(4)- توبه (9): 112.

(5)- حجرات (49): 15.

(6)- تفسير القمى: 1/ 142؛ سفينة البحار: 5/ 66، الصدق ومدحه.

(7)- سفينة البحار: 5/ 67، الصدق ومدحه.

کتاب عرفان اسلامى ج‏4 نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان