علم حضرت حق‏

در اين مسأله كه از ديرزمان ميدان بحث فلاسفه بزرگ و عارفان عالم و انديشمندان چيره‏دست بوده و هريك به فراخور دانش محدود خود و عقل مدار بسته خويش مطالبى گفته‏اند، لازم بلكه واجب و فريضه است كه به كتاب حضرت حق يعنى قرآن مجيد و روايات اصيل باب با عظمت توحيد مراجعه شود كه مراجعه كننده، در اين مسأله از سردرگمى و دچار شدن به تناقض و تفصيل در علم‏ به كليات و جزئيات، مصون و محفوظ خواهد ماند.
آنان كه معارف را از قرآن و روايات چشيده‏اند و با رياضت‏هاى شرعى راه را پيموده‏اند درباره علم حق تعالى به موجودات و باطن و ظاهر آنان مى‏گويند:
ذات حضرت احديت آگاه و عالم به تمام موجودات كليه و جزئيه و بسيط و مركب و فلكى و عنصرى و زمانى و دهرى و سرمدى و مجرد و مادى و برزخى است و از احاطه علم او ذره‏اى از ذرات «غيب و شهود» و آفرينش خارج نيست.
[وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ‏] «1».
و به اندازه وزن ذره‏اى در زمين و آسمان از پروردگارت پوشيده نيست و نه كوچك‏تر از آن ذره و نه بزرگ‏تر از آن نيست، مگر آن‏كه در كتابى روشن ثبت است.
[يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ‏] «2».
آنچه در زمين فرو مى‏رود و آنچه از آن بيرون مى‏آيد و آنچه از آسمان نازل مى‏شود، و آنچه را در آن بالا مى‏رود مى‏داند. و او با شماست هرجا كه باشيد.
«تفسير تبيان» ذيل اين آيه چنين توضيح داده است:
تمام چيزهايى كه در زمين داخل مى‏شود و در آن پنهان مى‏گردد مانند حبه و هسته و آنچه كه از زمين خارج مى‏شود از نباتات و حيوانات و جمادات بر ذات اقدس الهى پوشيده نيست و خداوند به همه آن‏ها دانا و خبير است.
هم‏چنين آنچه كه از آسمان فرود مى‏آيد از باران و غير باران و آنچه كه به آسمان بالا مى‏رود از فرشتگان و اعمال مردم، خداوند به همه آن‏ها عالم و آگاه است‏ «3».

دستيابى بشر به حقايق علمى‏
از حضرت سجاد عليه السلام درباره توحيد سؤال شد. در جواب فرمود:
خدا مى‏دانست كه در آخر زمان افراد عالم و مردان دقيق و كنجكاو خواهند آمد، خداوند [قل هو اللّه احد] و چند آيه از سوره حديد را تا [وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ] «4» نازل فرمود «5».
جمله‏ [وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «6» از سوره حديد، جزء آيات پيش از [عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ] است كه در حديث حضرت على بن الحسين عليه السلام آمده است.
اين‏كه امام سجاد عليه السلام در فهم اين آيه به عمق دانش مردمى در آخر زمان اشاره مى‏كند شايد ناظر به مطلبى باشد كه دنياى امروز بدان متوجه شده است.


در فيزيك زيستى مى‏گويند:
هوايى كه كره زمين را در بر گرفته و قطر آن در حدود 800 كيلومتر است و با سرعت صدهزار كيلومتر در ساعت، با حركت زمين حركت مى‏كند، يكى از بزرگ ترين عواملى است كه از جهات متعدد حافظ حيات موجودات كره زمين است و يكى از آن جهات سوزاندن و متلاشى كردن سنگ‏هايى است كه على الدوام‏ از نقاط دور دست وارد اتمسفر زمين مى‏شوند.


فرانك آلن استاد فيزيك زيستى مى‏گويد:
جوى كه از گازهاى نگاهبان زندگى بر سطح كره زمين تشكيل شده، آن اندازه ضخامت و غلظت دارد كه بتواند هم‏چون زرهى زمين را از شر مجموعه مرگبار بيست ميليون سنگ‏هاى آسمانى در روز كه با سرعتى در حدود پنجاه كيلومتر در ثانيه به آن برخورد مى‏كنند در امان نگاه دارد.
در اطراف خورشيد و زمين، ميليون‏ها و هزارها ميليون سنگ‏هاى شهابى وجود دارد كه به دور خورشيد مانند زمين مى‏گردند و چون سرد و منجمد هستند، فقط در نور خورشيد مى‏درخشند، ولى چون كوچك هستند مقدار نور منعكس آفتاب كافى نيست كه ما آن‏ها را ببينيم.
زمين به علت قوه جاذبه‏اى كه دارد هر روز ميليون ها از اين سنگ‏هاى سماوى را كه به دور خورشيد مى‏گردند، جذب مى‏كند، بدين ترتيب كه آن‏ها را به طرفى كشيده و مجذوب خود مى‏سازد.
سرعت اين سنگ‏ها به قدرى زياد است كه گاهى تا هفتاد كيلومتر در ثانيه مى‏رسد و به علت همين سرعت پس از برخورد با هوا، نه تنها داغ بلكه از حرارت سفيد مى‏شوند، به اين جهت است كه ما آن‏ها را گلوله‏هاى آتشين مى‏بينيم.
امام سجاد عليه السلام در زمينه سؤال توحيد، به آيات اوّل سوره حديد اشاره كرده و از مردم نكته سنج و عميق دوره آخر زمان نام برده است.
اين آيات، حاوى نكات بزرگ كتاب آفرينش است، در اين آيات از خلقت كيهان، از موجودات ارضى و سماوى، از زندگى و مرگ از آغاز و انجام، از ظاهر و باطن، از واردات و صادرات زمين و خلاصه از مطالبى سخن گفته كه هريك از آن‏ها، در دنياى كنونى به عناوين:
كيهان‏شناسى، زمين‏شناسى، گياه‏شناسى، حيوان‏شناسى، بيوشيمى و بيوفيزيك، يك موضوع اساسى علمى دانشگاهى است؛ بسيارى از دانشمندان الهى امروزه با مطالعه و تحقيق در يكى از اين مسائل به وجود آفريدگار جهان ايمان آورده‏اند.
در اين آيات خداوند بزرگ به صفات: حكيم، حيات‏بخش، مرگ‏آفرين، توانا، بينا و دانا ياد شده است، درباره علم بارى تعالى مى‏گويد:
[يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «7».
آنچه در زمين فرو مى‏رود و آنچه از آن بيرون مى‏آيد و آنچه از آسمان نازل مى‏شود، و آنچه را در آن بالا مى‏رود مى‏داند.
ديروز براى آنچه از آسمان بر زمين نازل مى‏شود، به باران و ابرها مثل مى‏زدند و همان طور كه در ادعيه و اخبار آمده است، خداوند، به عدد قطرات باران آگاه و عالم است، ولى امروز با توجه به روايت امام سجاد عليه السلام و با توضيحى كه درباره سنگ‏هاى سماوى و سوختن آن‏ها در جو زمين داده شد، مى‏توان باريدن سنگ‏هاى كيهانى را نيز به عنوان مثال ديگرى براى علم الهى ذكر كرد.


دانشمندان مى‏ گويند:
هر روز در حدود بيست ميليون سنگ‏هاى كوچك و بزرگ از آسمان به زمين نازل مى‏شود، بيست ميليون يك عدد تقريبى است ولى خداوند به عدد واقعى آن‏ها عالم و آگاه است.
دانش امروز مى‏گويد: گاهى سنگ‏هاى بزرگى وارد جو زمين مى‏شوند كه‏ قسمتى از آن‏ها بر اثر برخورد با جو مى‏سوزد و باقى مانده‏اش در خشكى يا دريا فرود مى‏آيد و كسى از عدد آن‏ها و محل فرود آمدن آن‏ها آگاهى ندارد، ولى خداوند از عدد واقعى و نقطه فرودشان آگاه است.
جالب آن‏كه سنگ‏هاى سوخته به صورت ذرات كوچك خاكستر در جو زمين پراكنده مى‏شوند، بعضى از آن ذرات به زمين مى‏رسند و بعضى هم چنان در جو زمين سرگردان مى‏مانند، عدد سرسام‏آور آن ذرات بر احدى آشكار نيست، ولى خداوند از عدد آن‏ها نيز آگاه است.
دانش امروز مى‏گويد:
كره زمين با نيروى جاذبه خود تمام اجسام كوچك و بزرگ را به طرف خود جذب مى‏كند و با نيروى جاذبه تمام اشيا و ذرات در سطح كره زمين يا در جو آن كه ميدان جاذبه زمين است نگاهدارى مى‏شوند، ولى گاهى اتفاق مى‏افتد كه بر اثر شرايط ناشناخته و وضع و محاذات مخصوصى پاره‏اى از ذرات از محيط جاذبه زمين فرار مى‏كنند و راه فضاى بى‏كران كيهان را در پيش مى‏گيرند.
با نويدى كه حضرت سجاد عليه السلام داده است اميد مى‏رود در آينده با پيشرفت‏هاى سريع علمى، بشر به واقعيت‏هاى ديگرى پى ببرد و بسيارى از مسائل مجهول و ناشناخته امروز براى مردم فردا معلوم گردد، در آن موقع دانشمندان الهى جمله:
[وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «8».
آنچه در زمين فرو مى‏رود و آنچه از آن بيرون مى‏آيد.
را از ديده وسيع‏ترى خواهند ديد و در پيشگاه ذات اقدس الهى با خضوع بيشترى مراتب عبوديت و بندگى خود را ابراز خواهند داشت.



علم خداوند به ساختمان طبيعى انسان‏
درباره علم خداوند به ساختمان طبيعى انسان‏ها و تفاوت‏هاى گوناگونى كه از نظر عقل، هوش، حافظه، اندام، سرشت و منش دارند و در رحم مادر پايه‏گذارى مى‏شود قرآن شريف مى‏فرمايد:
[اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‏ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ] «9».
خدا [حالات، صفات و زمان ولادت‏] جنين‏هايى را كه هر انسان و حيوان ماده‏اى آبستن است، و آنچه را رحم‏ها [از زمان طبيعى حمل‏] مى‏كاهند و آنچه را مى‏افزايند، مى‏داند و هر چيزى نزد او اندازه معينى دارد.
در كتاب «همبستگى امور» «10» مى‏خوانيم:
به طورى كه تحقيقات اخير دانشمندان اثبات كرده است:
هر سلول جنسى مربوط به انسان بيست و سه كروموزوم دارد و هر كروموزوم داراى قريب يك صد هزار ژن و هر ژن داراى يك مولكول درشت است و هر كدام از اين مولكول ها ده هزار پله داشته و هر پله مى‏تواند يك حالت به خود بگيرد.
پس با اين حساب مى‏توان گفت كه حداكثر صفات و مشخصات ارثى نوع انسان 000/ 000/ 000/ 23/ 10000* 000/ 100* 23 خواهد بود.
اين عدد فقط مربوط به مسأله كروموزوم است، تعداد سلول‏ها و كليه امورى كه حيات انسان بر آن استوار است اعم از امور ظاهرى كه تشكيل‏دهنده آن‏ها اتم‏ها است و امور باطنى را در نظر بگيريد ببينيد چه عدد مى‏شود. عددى كه هيچ ماشينى و ملتى و جمعيتى و حتى تمام انسان هاى ادوار تاريخ و تمام ملائكه از احصاى آن عاجزند، ولى براى حضرت حق تمام واقعيت‏هاى با وزن و جرم و عدد كاملًا روشن است.


مگر دنياى اتم‏ها كم دنيايى است، دنياى اتم‏ها از بهت‏آورترين دنياهايى است كه بشر در صحنه عناصر و اجزاى ذره بينى عالم ديده است.
در كتاب «از اتم تا ستاره» از قول مؤلف- كه از دانشمندان به نام اين علم است- مى‏خوانيم:
خيال مى‏كنم درباره بزرگى اين اتم‏ها فكر مى‏كنيد، اگر به شما بگويم كه اتم هم‏چون چيزى است كه قطر آن نزديك دو ميليونيم ميلى‏متر است، شايد از اين بيان زياد به حقيقت اندازه آن پى نبريد.
به همين جهت به ذكر مثالى مى‏پردازم، به سكه يك ريالى توجه كنيد و بدانيد كه در كلفتى آن مى‏توان ده ميليون اتم را روى يكديگر قرار داد، در يك انگشتانه پر از هوا بيست و پنج ميليارد ميليارد اتم وجود دارد.
من راجع به ميليارد با شما سخن مى‏گويم و مى‏ترسم كه به عظمت اين عدد متوجه نباشيد.
فرض كنيد كه در سال اوّل ميلاد مسيح نياكان شما ثروتى قارونى معادل بيست و پنج ميليارد ميليارد فرانك دارا بوده‏اند و نيز فرض كنيد در خرج كردن اين دارايى گشادبازى شده و در هر ثانيه چهارصد و هشت ميليون از آن به مصرف رسيده باشد با همه اين احوال اين ثروت شصت و يكسال ديگر تمام خواهد شد.
اگر بيست و پنج ميليارد ميليارد اتم را پهلوى يكديگر قرار دهيم، زنجيرى ساخته مى‏شود كه مى‏تواند شصت بار دور كره زمين بپيچد!!
حالا خوب درك مى‏كنيد كه اشيايى به اين اندازه كوچك را هرگز نمى‏توان زير قوى‏ترين ذره‏بين‏ها تماشا كرد.
با ريزبين‏هاى خيلى قوى كه اكنون داريم نمى‏توانيم چيزهاى دقيق‏تر از 2 ده هزارم ميلى‏متر را ببينيم و اين دو ده هزارم ميلى‏متر نسبت به يك اتم هم‏چون موجود غول‏آسايى جلوه مى‏كند!!
شما حساب كنيد كه تمام عوالم ظاهر از اتم تشكيل شده و عدد آن‏ها چه اندازه است؟ قرآن مجيد مى‏گويد. به تمام اين اعداد و ارقام فقط خداوند عزيز آگاه و بينا و عالم است.
[إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ‏] «11».
يقيناً او به همه چيز داناست.
اين شيئى كه اسمش بسيار عظيم است، خود بس خرد مى‏باشد، در هواى گرم اگر ليوان آبى به دست بگيريد چقدر اتم در اين ليوان است؟
جواب اين سؤال تقريباً عددى است مساوى با يك و در برابر او بيست و چهار صفر!!
اين عدد براى هيچ كس معناى صحيحى ندارد، براى روشن‏تر شدن مسأله اين‏طور بايد گفت: به فرض چند صد ميليون از اتمى كه در ليوان است بگيريد و آن را روى مربعى كه دو و نيم سانتى‏متر مربع مساحت دارد قرار دهيد، اين كار را تكرار كنيد، چندين بار صدها ميليون اتم را از ليوان گرفته و روى يك مربع ديگر به همين اندازه قرار دهيد تا ليوان خالى شود. به زودى خواهيد دانست كه به اين ترتيب با اتم‏هاى محتوى يك ليوان كليه سطح زمين را پوشانيده‏ايد!!
آن وقت حساب كنيد چه اندازه آب در عالم است و چقدر موجود كه وجود همه آن‏ها از اتم مركب است در صفحه هستى است، عدد اين اتم‏ها را خيلى راحت و آسان خداوند بزرگ مى‏داند آن هم به علم تفصيلى نه اجمالى!
بحث در علم اللّه فقط در اعداد و اوزان نيست، بلكه پروردگار بزرگ به همه چيز با تمام خصوصياتش به طور تفصيل آگاه و بينا است.



گوشه‏اى ديگر از علم حق در آيات و روايات‏
قرآن درباره علم حق در آيات متعددى مسائل مهمى را طرح مى‏كند، از جمله مى‏فرمايد:
[إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ‏] «12».
يقيناً خداست كه دانش قيامت فقط نزد اوست، و [تنها او] باران را نازل مى‏كند، و [اوضاع و احوال‏] آنچه را در رحم‏هاست مى‏داند.
درباره علم خداوند به تمام اعمال خوب و بد و كارهاى روا و نارواى مردم قرآن شريف مى‏گويد:
[إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ‏] «13».
بى‏ترديد خدا به آنچه انجام مى‏دهند داناست.
درباره علم پروردگار به سرائر و ضمائر مردم و اين‏كه خداوند از نيّات و افكار آنان آگاه است در قرآن مجيد آيات متعددى آمده است:
[يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ] «14».
[او] چشم‏هايى را كه به خيانت [به نامحرمان‏] مى‏نگرد و آنچه را سينه‏ها پنهان مى‏دارند، مى‏داند.
راوى حديث از حضرت صادق عليه السلام معنى «خائنة الاعين» را پرسيد. حضرت در پاسخ فرمود:
آيا نديده‏اى كه گاهى انسان چيزى را به طورى نگاه مى‏كند كه گويى آن را نمى‏بيند، اين خائنه اعين است‏ «15».


محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام معنى آيه‏ [يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‏] «16» را پرسيد، حضرت فرمود:
سر آن چيزى است كه در ضميرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه مى‏دارى و اخفى آن چيزى است كه زمانى به دلت خطور كرده، آن گاه آن را فراموش كرده‏اى‏ «17»!
شما اگر بخواهيد به علم حضرت او آگاه شويد، ابتدا بايد به قسمتى از هويت و هستى موجودات واقف گرديد و دنياى اعجاب‏انگيز بعضى از مخلوقات را دقت كنيد، سپس آن ها را نمونه كل هستى گرفته و با نظر به هستى و اين‏كه وسعت آن را تا قيامت و بعد از آن كسى آگاه نمى‏شود به دورنمايى بسيار دور از علم حق به موجودات آگاه شويد!!
عَنْ سُلَيْمانِ بْنِ سُفْيانِ، قالَ: حَدَّثَني أَبُوعَليِّ الْقَصَّابِ قالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللّهِ عليه السلام فَقُلْتُ: أَلْحَمْدُ لِلّهِ مُنْتَهى‏ عِلْمِهِ فَقالَ: لا تَقُلْ ذالِكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهى‏ «18».
سليمان بن سفيان مى‏گويد: ابو على قصاب گفت: در محضر حضرت صادق عليه السلام بودم، پس گفتم: حمد خداى را به منتهاى علمش. حضرت فرمود: اين‏گونه مگو؛ زيرا براى علم او نقطه منتها نيست.


امام صادق عليه السلام بنابر نقل صدوق در كتاب «التوحيد» مى‏فرمايد:
خداوند به تمام كائنات قبل از آفرينش آسمان ها و زمين آگاه بود «19».
براى درك صفات حق به خصوص علم، قدرت و اراده، قبل از رجوع به كتب فلسفى، ضرورى است به قرآن مجيد و روايات اصيل اسلامى مراجعه كرد، آن گاه براى پى بردن به نقص و عيب كلام بعضى از فلاسفه در صفات حضرت حق به كتب فلسفه مراجعه نمود.
براى درك اين‏گونه مسائل به نحو تفصيل به حكيمان و فيلسوفانى مراجعه كنيد كه تشنگى علمى خويش را از چشمه پر بركت علم انبيا و امامان عليهم السلام سيراب كرده‏اند.
اين بزرگواران آنچه در كتب خود آورده‏اند، نتيجه زحمات و كوشش آنان، در آيات قرآن و روايات و آيات آفاق و انفس است.
در هر حال به فرموده حضرت صادق عليه السلام اسرار خود را به جناب او از باب عجز و شكستگى عرضه بدار و به يقين و حقيقت بدان كه بر حضرت او چيزى از آشكار و نهان پنهان نيست.
او در عين اين‏كه واقف به اسرار و تمام اوضاع كيفى و كمى موجودات است، ولى علاقه دارد، عبد در پيشگاهش به تضرع و زارى برخيزد و ملتمسانه به دربارش اشك بريزد و با زبان سرّ، حال دل و روح خويش را به مولايش عرضه بدارد.


چنانچه به مسأله دعا در قرآن اشاره رفته و از بندگانش مى‏خواهد به درگاهش بنالند و در حال دعا و زارى و توبه و انابه باشند.
[وَكُنْ كَأَفْقَرِ عِبادِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَخِلْ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شاغِلٍ يَحْجُبُكَ عَنْ رَبِّكَ فَإِنَّهُ لا يَقْبَلُ إِلَّا الأَطْهَرَ وَالأَخْلَصَ وَانْظُرْ مِنْ أَىِّ ديوانٍ يَخْرُجُ إِسْمَكَ‏]
امام صادق عليه السلام در دنباله روايت مى‏فرمايد:
چون به مسجد وارد شدى به حقيقت و راستى بايد اين معنى را نسبت به خود حس كنى كه تو نيازمندترين فقيران و محتاجان و نيازمندان به پيشگاه او هستى و دل از آنچه تو را از مولايت مانع مى‏شود و بين تو ومحبوبت پرده مى‏اندازد خالى كنى كه حضرت او جز پاك‏ترين و خالص‏ترين عباد و برنامه‏ها را نمى‏پذيرد و مسأله مهم ديگر آن است كه ببينى عاقبت نامت از كدام دفتر و از كدام ديوان خارج مى‏شود!!، دفتر و ديوان اهل سعادت يا دفتر و ديوان اشقيا.



پی نوشت ها:
______________________________


(1)- يونس (10): 61.
(2)- حديد (57): 4.
(3)- التبيان: 9/ 519- 520، ذيل آيه 4 سوره حديد.
(4)- حديد (57): 6.
(5)- الكافى: 1/ 91، باب النسبة، حديث 3؛ التوحيد، صدوق: 283، باب 40، حديث 2؛ بحار الأنوار: 3/ 263، باب 9، حديث 21.
(6)- حديد (57): 4.
(7)- حديد (57): 4.
(8)- حديد (57): 4.
(9)- رعد (13): 8.
(10)- همبستگى امور: 119.
(11)- شورى (42): 12.
(12)- لقمان (31): 34.
(13)- فاطر (35): 8.
(14)- غافر (40): 19.
(15)- معانى الأخبار: 147، باب معنى خائنة الأعين، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 80، باب 2، حديث 4.
(16)- طه (20): 7.
(17)- معانى الأخبار: 143، باب معنى السر وأخفى، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 79، باب 2، حديث 2.
(18)- التوحيد، صدوق: 134، باب 10، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 137، باب 58، حديث 8938؛ بحار الأنوار: 4/ 83، باب 2، حديث 11.
(19)- التوحيد، صدوق: 135، باب 10، حديث 5؛ بحار الأنوار: 4/ 84، باب 2، حديث 14.

کتاب عرفان اسلامى ج‏4

نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان

پایگاه عرفان