مطلب دوم
تا چه حد بایدعاشق بود؟

دلبستگی به مخاطب عشق از سوی معشوق تا چه حدی مجاز است ؟

چه کسی مسئو ل تعیین حدود آن است؟

و مرز بندی در این حکایت پیچیده از کدام قانون و ضابطه پیروی می کند؟

این سئوالاتی است که در این حیطه به ذهن همه خطور خواهد کرد.

پیشتر به عرض رساندم که عشق یعنی«وحدت»یعنی یکی شدن و عجین گردیدن . و مرز آن را آنگونه تعیین نمودم که در طریق لقاء دوست گذشت از سر و جان هم سزاست . اما برای این ایثاربزرگ که به راحتی و به سادگی تحقق نخواهد یافت و صراطی بس خطر دار باید پیمود -چه بهایی باید پرداخت ؟

(خداوندجلّ جلاله)معشوق مطلق است . حبیب مطلق است. و به مصداق«انا لله و اناالیه راجعون»سرای آخرت نهایت دیدار و لقاء بندگانش . و چه زیباست که این زیارت رنگ وصلت حقیقی دلدار گیرد و به شیوه ای دنیا را بدرود و به سویش بال گشود که«قصد رجعت» تقرب الی الله و زیارت دوست باشد.

اما حدود عشق در دنیا کجاست ؟ دلبستگی به مخلوق تا چه حد؟ شکی نیست که هرچه هست خلقت اوست . عشق نیز از آفریده های زیبای اوست . مانند خشم و غضب و مثل همه ی رفتارها و احساسها .و چنین مقرر فرمود که هرکدام در جای مناسب و در حد معقول بکار برده شوند.

بکار بردن قهر وغضب را هنگامی مجاز می داند که منزلت و ارزشی به خطر نابودی افتد .مثلاٌ وقتی پرده ی حیا و عفتی در شرف خدشه دار شدن و دریدن است ترحم بر متجاوز به حریم مقدس آن حرام و کوچکترین اغماض مجاز نیست و در آن حال بایدخشمگین و غضب ناک بود و از جسارت به حدود آن با اشّد رفتار ممکن باید ممانعت ورزید.

اما همین حالت تا زمانیکه شرایط تجاوز و شکستن مرزها تبیین نگردیده توصیه نشده است .پس ملاحظه کنیم که مرزها چه«تیز و باریک»اند . و چه سخت است«تعیین حدودها و مرزبندیها». اینجاست که ظرافت«امر به معروف و نهی از منکر»معلوم می گردد. و این که چه کسانی متصدی امر باشند …..

عشق و محبت ورزیدن درست در نقطه ی مقابل غضب کردن و فهر و خشم ورزیدن است. مغضوب کسی است که به دلیل تجاوز به حریم«دوست داشتنیها»سرزنش می شود.

همچنان که برای آن جبهه مرزی ظریف قائل اندبرای میزان دلبستگی نیز حدودی وجود دارد .

«صاحب عشق مطلق»تکلیف همه بندگان معشوق را در یک کلام تعیین نموده و کافی است تا سری به قرآن مطهرش بزنیم . برای ابراز محبت و عشق هیچ مرزی نیست به شرط«عدم شراکت با الوهیت ذات اقدس و یگانه اش» .تا وقتی تعلقات تا حدی باشد که جایگزین خدا شوند تقبیح و غیر مجازند .

چنانچه درآیه ۱۴سوره مبارکه آل عمران می فرماید:«مردم (ظاهر بین و کوته نظر) را آرایش حُبّ شهوات نفسانی که عبارت از : میل به زنها و فرزندان و …..است در نظر زیبا و دلفریب آید لکن اینها متاع زندگانی دنیاست و …. »

پس آنچه نزد صاحب ما مذموم است حُبّ دنیا وعلاقه مندی شدید و مفرط به مخلوقات دنیوی است وحدود این تعلق در برابر عظمت و شکوه لایتناهی او قرار ندادن است.

و در بخشی ازآیه ۱۶۵سوره مبارکه بقرهکمال عشق را فقط برای الله میداند«اشّد حُباً لله ».و می فرماید: «اماآنانکه اهل ایمانند کمال محبت و دوستی را فقط به خداوند مخصوص دارند .»

حالا معیار دانستن این واقعیت چیست ؟ چگونه ازحدومرز لاز م و مجاز مطلع شویم تا تکلیف را بدانیم و مرضی رضای او باشیم ؟

استمدادی که حضرت یوسف (ع) به عنوان الگوی طهارت در مقابل وسوسه های شهوانی زلیخا – از خداوند نمو د بهترین نمونه است که به همه ی عاشقان پاک سیرت تقدیم می کنم«بارالها اگر تو حیله ی آنان به لطف و عنایت از من دفع نفرمایی به آنها میل کرده و از اهل جهالت و شقاوت گردم».

پس : عشق ورزیم تاکینه ها و شقاوت میان ما مضمحل گرددوتا در پناه محبت بر عداوت استیلا ورزیم و در این فضای زیباخدا را به خاطر آفرینش این خلقت خجسته سپاس گوئیم.