يا علي

زليلي من شنيدم يا علي گفت
به مجنون چون رسيدم يا علي گفت
مگر اين وادي دارالجنون است
که هر ديوانه ديدم يا علي گفت
نسيمي غنچه اي را باز مي کرد
به گوش غنچه کم کم يا علي گفت
چمن با ريزش با ران رحمت
دعايي کرد او هم يا علي گفت
يقين پروردگار افرينش
به مو جو دات عالم يا علي گفت
خمير خاک آدم را سرشتند
چو برمیخواست آدم يا علي گفت
مسيحاچون دم از اعجاز مي زد
زبس بيچاره مريم يا علي گفت
علي را ضربتي کاري نمي شد
یقیناابن ملجم يا علي گفت

:rose::rose::rolleyes::rose::rose: