سلام
لطفا لزوم وجود حجت خدا بر روي زمين را براي بنده بيان كنيد ، البته با دليل عقلي .
با سپاس
سلام
لطفا لزوم وجود حجت خدا بر روي زمين را براي بنده بيان كنيد ، البته با دليل عقلي .
با سپاس
یعنی خداوند انسان هایش را بدون حجت و راهنما روی زمین رها کند؟
البته شما این سوال را در سایت راسخون هم مطرح کردید که عزیزان جواب کاملی به آن داده اند اما به جهت اینکه جواب متفاوتی هم برای شما و هم برای دوستان عزیز در اینجا موجود باشد این مطلب را قرار دادم.
و در جواب سوالی که فرمودید چرا امامان واسطه فیض الهی هستند مطلبی را به رنگ سبز قرار دادم
انسان برای تأمین نیازمندیهای جسمی و روحی خود ناگزیر از زندگی اجتماعی است و چنین زندگی با قانون و حكومت است.
قوانینی كه توسط بشر وضع و اجرا می شود هم باید نیازهای جسمی و زندگی مادی او را تأمین كند و هم باید احتیاجات معنوی وی را فراهم نماید.
ناگفته پیدا است كه انسانها با توجه به محدودیتهای علمی و عملی خود و احساسات و غرائزی كه در نهاد آنان نهفته است هرگز نمی توانند خودشان واضع قانون جامع و كاملی باشند و عادلانه و قاطعانه در مورد همگان و همه جا را اجرا نمایند. اینجاست كه نیاز به امدادهای غیبی و وجود پیامبران الهی و برنامه های دینی است كه تمام نیازهای مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و مصالح واقعی بشر را تأمین نموده و از هرگونه عیب و نقطه ضعف نیز خالی می باشد و اجرا كنندگان آن نیز فقط پیامبران و جانشینان آنان و یا رهبران شایسته ای كه به طور خصوصی یا عمومی از ناحیه آنها منصوب شده اند می توانند باشند.
با توجه به آنچه ذكر شد، امام و رهبر الهی از جهات مختلف برای دین و دنیای مردم نقش اساسی و حیاتی دارد.
بعد از پیامبران الهی جانشینان آنان این منصب را به عهده دارند و لحظه و آنی زمین از وجود حجت های الهی خالی نمی ماند و حتی در روایت ما آمده است و با عقل سلیم هم این مطلب منطبق است كه اگر حتی دو نفر بر روی زمین باقی بمانند یكی از این دو حجت خداست و اگر ملك الموت برای قبض روح یكی از یكی از این دو آمد اول كسی را كه حجت خدا نیست قبض روح می نماید وجود مقدس حضرت امیر المومنین علیه السلام در حكمت 147 نهج البلاغه لزوم وجود حجت الهی را این گونه بیان می فرمایند:
اَللهمُ بَلی! لا تَخُلُوا الاَرضُ مِن قائِم لِلهِ بِحُجَةٍ اما ظاهِراً مَشهُوراً وَ اِما خائِفاً مَغموُرا ای لا تَبطُلَ حُجَجُ اللهُ وَ آياتُهُ.
آری! خداوندا هیچ گاه زمین از حجت های الهی خالی نیست كه برای خدا و در راه و قیام كند یا آشكار و شناخته شده یا بیمناك و پنهان تا حجت خدا باطل نشود و آیات و نشانه هایش از میان نرود .
پس از آنكه حضرت علی علیه السلام ضرورت و لزوم وجود خدا را ثابت فرمودند به معرفی صفات و خصوصیات حجت الهی پرداخته اند تا هر كسی نتواند ادعای خلافت و وصایت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را بنماید و هرج و مرج به پا شود.
اثبات ضرورت امامت
ختم نبوت بدون نصب امام معصوم, خلاف حكمت الهى است و كامل بودن دين جهانى و جاودانى اسلام, منوط به اين است كه بعد از پيامبر اكرم (ص) جانشينان شايسته اى براى او تعيين گردند بگونه اى كه بجز مقام نبوت و رسالت, داراى همه مناصب الهى وى باشند/
اين مطلب را مى توان از آيات كريمه قرآن و روايات فراوانى كه شيعه و سنى در تفسير آنها نقل كرده اند استفاده كرد:
از جمله در آيه سوم از سوره مائده مى فرمايد:
((اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً))
اين آيه كه به اتفاق مفسرين در حج²الوداع و تنها چند ماه قبل از رحلت پيامبر اكرم (ص) نازل شد بعد از اشاره به نا اميدى كفار از آسيب پذيرى اسلام ((اليوم يئس الذين كفر وامن دينكم...))تائكيد مى كند كه امروز دين شما را كامل, و نعمتم را بر شما تمام كرده. و با توجه به روايات فراوانى كه در شائن نزول اين آيه ها وارد شده كاملاً روشن مى شود كه اين ((اكمال و اتمام)) كه توائم با نوميد شدن كفار از آسيب پذيرى اسلام بوده با نصب جانشين براى پيامبر اكرم (ص) از طرف خداى متعال, تحقق يافته است.
زيرا دشمنان اسلام, انتظار داشتند كه بعد از وفات رسول خدا (ص) ـ مخصوصاً با توجه به اينكه فرزند ذكورى نداشتند ـ اسلام بدون سرپرست بماند و در معرض ضعف و زوال قرار گيرد, ولى با نصب جانشين براى وى دين اسلام به نصاب كمال, و نعمت الهى به سرحد تمام رسيد و اميد كافران بر باد رفت.1
و كيفيت آن, چنين بود كه پيامبر اكرم (ص) هنگام بازگشت از حج²الوداع همه حجاج را در محل ((غدير خم)) جمع كردند و ضمن ايراد خطبه مفصلى از ايشان سوئال كردند: ((الست اولى بكم من انفسكم؟)) 2 آيا من از طرف خدا متعال بر شما ولايت ندارم؟ همگى يكصدا جواب مثبت دادند, آنگاه زير بغل على (ع) را گرفته او را در برابر مردم بلند كردند و فرمودند: ((من كنت مولاه فعلى مولاه)) و بدين ترتيب, ولايت الهى را براى آن حضرت, اعلام فرمودند. سپس همه حضار با آن حضرت بيعت كردند و از جمله, خليفه دوم ضمن بيعت با امير موئمنان على (ع) بعنوان تهنيت گفت: ((بخ بخ لك يا على, اصحبت مولاى و مولى كل موئمن و موئمن²)) /3
و در اين روز بود كه اين آيه شريفه, نازل شد:
((اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً)) و پيامبر اكرم (ص) تكبير گفتند و فرمودند: ((تمام نبوتى و تمام دين الله ولاي² على بعدى))/
و در روايتى كه بعضى از بزرگان اهل سنت (حموينى) نيز نقل كرده اند آمده است كه ابوبكر و عمر از جابر خاستند و از رسول خدا (ص) پرسيدند كه آيا اين ولايت, مخصوص على است؟
حضرت فرمود: مخصوص على و اوصيائ من تا روز قيامت است. پرسيدند: اوصيائ شما چه كسانى هستند؟ فرمودند: ((على اخى و وزيرى و وارثى و وصيى و خليفتى فى امتى و ولى كل موئمن من بعدى, ثم ابنى الحسن, ثم النى الحسين, ثم تسع² من ولد ابنى الحسين واحداً بعد واحد, القرآن معهم و هم مع القرآن, لايفارقونه و لا يفارفهم حتى يردوا على الحوض))/4
بر حسب آنچه از روايات متعدد, استفاده مى شود پيامبر اكرم (ص) قبلاً مائمور شده بودند كه امامت امير موئمنان (ع) را رسماً اعلام كنند ولى بيم داشتند كه مبادا مردم, اين كار را حمل بر نظر شخصى آن حضرت كنند و از پذيرفتن آن, سرباز زنند.
از اينروى, در پى فرصت مناسبى بودند كه زمينه اين كار فراهم شود تا اينكه اين آيه شريفه نازل شد:
((يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس)) 5
و ضمن تائكيد بر لزوم تبليغ اين پيام الهى ـ كه همسنگ با همه پيامهاى ديگر است و نرساندن آن بمنزله ترك تبليغ كل رسالت الهى مى باشد ـ به آن حضرت مژده داد كه خداى متعال تو را از پيامدهاى آن, مصون خواهد داشت. با نزول اين آيه, پيامبر اكرم (ص) دريافتند كه زمان مناسب, فرا رسيده و تائخير بيش از اين, روا نيست. از اين روى, در غدير خم به انجام اين وظيفه, مبادرت ورزيدند.6
البته آنچه اختصاص به اين روز داشت اعلام رسمى و گرفتن بيعت از مردم بود وگرنه رسول خدا (ص) در طول دوران رسالتشان بارها و به صورتهاى گوناگون, جانشينى اميرموئمنان على (ع) را گوشزد كرده بودند و در همان سالهاى آغاز ين بعثت, هنگامى كه آيه ((و انذر عشيرتك الاقربين)) 7 نازل شد در حضور همه خويشاوندان فرمودند: نخستين كسى كه دعوت مرا بپذيرد جانشين من خواهد بود و به اتفاق فريقين, نخستين كسى كه پاسخ مثبت داد على بن ابى طالب (ع) بود.8
و نيز هنگامى كه آيه ((يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامرمنكم)) 9 نازل شد و اطاعت كسانى كه بعنوان ((اولواالامر)) بطور مطلق, واجب كرد و اطاعت ايشان را همسنگ اطاعت پيغمبر اكرم (ص) قرار داد جابربن عبدالله انصارى از آن حضرت پرسيد:
اين ((اولواالامر)) كه اطاعتشان مقرون به اطاعت شما شده چه كسانى هستند؟
فرمود: ((هم خلفائى يا جابر و ائئم² المسلمين من بعدى. اولهم على بن ائبى طالب, ثم الحسن, ثم الحسين, ثم على بن الحسين, ثم محمد بن على المعروف فى التوار² بالباقر ـ ستدر كه يا جابر, فاذا القيته فاقراه منى السلام ـ ثم الصادق جعفر بن محمد, ثم موسى بن جعفر, ثم على بن موسى, ثم محمد بن على, ثم على بن محمد, ثم الحسن بن على, ثم سميى و كنيى حج² الله فى ارضه و بقيته فى عباده ابن الحسن بن على...)) 10 و طبق پيشگويى پيامبر اكرم (ص) جابر تا زمان امامت حضرت باقر (ع) زنده ماند و سلام رسول خدا (ص) را به ايشان ابلاغ كرد/
در حديث ديگرى از ابوبصير نقل شده كه گفت: درباره آيه اولواالامر از امام صادق (ع) سوئال كردم.
فرمود: در شائن على بن ابى طالب و حسن و حسين نازل شده است. عرض كردم: مردم مى گويند چرا قرآن كريم, على و اهل بيتش (ع) را بنام, معرفى نكرده است؟ فرمود: به ايشان بگوى: آيه نماز كه نازل شد اسمى ازسه ركعت و چهار ركعت نبرد, و اين رسول خدا (ص) بود كه آن را براى مردم تفسير كردآ همچنين آيات زكات و حج و... اين آيه را هم مى بايست پيامبر اكرم (ص) براى مردم تفسير كند و او چنين فرمود: ((من كنت مولاه فعلى مولاه)) و نيز فرمود:
((اوصيكم بكتاب الله و اهل بيتى, فانى سالت الله عزوجل ائن يفرق بينهما حتى يورد هما على الحوض فاعطانى ذلك)) (يعنى شما را سفارش مى كنم به ((ملازمت)) كتاب خدا و اهل بيتم, همانا از خداى عزوجل درخواست كردم كه ميان قرآن و اهل بيتم, جدايى نيندازد تا در حوض كوثر ايشان را بر من وارد سازد, و خداى متعال درخواست مرا اجابت كرد.) و نيز فرمود: ((لا تعلموهم فانهم ائعلم منكم. انهم لن يخرجوكمو من باب هدى و لن يدخلوكم فى باب ضلال²))11(يعنى: در مقام تعليم ايشان برنياييد كه ايشان از شما داناترند. همانا هرگز شما را از باب هدايت, خارج نمى كنند و درباب ضلالت, وارد نمى سازند)/
و همچنين بارها ـ و از جمله در آخرين روزهاى حياتش ـ فرمود: ((انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و اهل بيتى انهمالن يفترقا حتى يردا على الحوض ))12 و نيز فرمود: ((ائلا ان مثل ائهل بيتى فيكم مثل سفين² نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها غرق)) 13 و نيز بارها خطاب به على بن ابى طالب (ع) فرمود: ((انت ولى كل موئمن بعدى)) 14 و نيز دهها حديث ديگرى كه مجال اشاره به آنها نيست .15
پی نوشتها :
=========
1- براى توضيح بيشتر پيرامون دلالت اين آيه, به تفسير الميزان مراجعه كنيد/
2- اشاره به آيه (6) از سوره احزاب ((النبى ائولى بالموئمنين من ائنفسهم))/
3- براى اثبات قطعى بودن سند و دلالت اين حديث, رجوع كنيد به عبقات الانوار و الغدير/
4- ر.ك. غاي² المرام, باب 58, حديث 4, بنقل از فرائد حموينى/
5- سوره مائده, آيه 67. براى توضيح بيشتر پيرامون دلالت اين آيه, به تفسير الميزان مراجعه كنيد/
6- اين موضوع را بزرگان اهل سنت از هفت نفر از اصحاب رسول خدا (ص) نقل كرده اند: زيد بن ارقم, ابوسعيد خدرى, ابن عباس, جابرين عبدالله انصارى, برائ بن عازب, ابوهريره و ابن مسعود. ر.ك: الغدير: ج /1
7- سوره شعرائ / آيه /214
8- ر.ك: عبقات الانوار, الغدير, المراجعات (مراجعه 20)/
9- ر.ك.: سوره نسائ, آيه /59
10- غاي² المرام (ط قديم) ص 267, ج 10, و اثبات الهدا²: ج 3, ص 123 و ينابيع المود²: ص /494
11- ر.ك: غاي² المرام (ط قديم) ص 265, ج /3
12- اين حديث نيز از روايات متواتر است كه بزرگان اهل سنت از جمله ترمذى و نسائى و صاحب مستدرك به طرق متعدد از رسول خدا (ص) نقل كرده اند/
13- ر.ك: مستدرك حاكم, ج 3, ص /151
14- ر.ك: مستدرك حاكم: ج 3, ص 134, و ص 111, صواعق ابن حجر, ص 103, مسند ابن حنبل, ج 1, ص 331, و ج 4, ص 438 و///
15- ر.ك: كمال الدين و تمام النعمه از مرحوم صدوق و بحارالانوار مجلسى/
محمد تقى مصباح يزدى
آموزش عقايد, ج 2, ص 187 ـ 182
از دیدگاه قرآن کریم دین حق، یکی بیشتر نیست و آن اسلام است "إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الاْ سًِسْلَـَمُ" (آلعمران، 19) دین در نزد خداوند یکی بیش نبوده، اختلافی در آن نیست و بندگان را جز به آن دین مأمور نساخته است و در تمام کتابهایی که بر پیامبران فرستاده، همان دین اسلام را بیان کرده است. اسلامی که عبارت است از تسلیم شدن در برابر حق (اعم از حق در مقام اعتقاد و عمل) به بیان دیگر؛ "اسلام" آن تسلیمی است که بنده در برابر آنچه از طرف خداوند نازل شده، چه آنچه مربوط به معارف است یا مربوط به احکام، داشته باشد.
تفاوت پیامبران در شریعت است. "لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا؛ (مائده، 48) برای هر یک از شما آیین و طریقة روشنی قرار دادیم."
اختلاف در شرایع به کمال و نقص است نه به نحو تضاد و تنافی. این اختلاف هم در اثر تفاوتی است که در استعدادهای امتهای گذشته و کنونی بوده است.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی؛، ج 3، ص 121، انتشارات جامعة مدرسین حوزه علمیه قم.)
به جهت این که هیچیک از شرایع، جامعیت شریعت اسلام را ندارند؛ زیرا شریعت اسلام در همة شؤون زندگی از رابطة فرد با خدا گرفته تا روابط اجتماعی افراد، روابط خانوادگی و... دخالت کرده است.
انسانهای هر دورهای نسبت به انسانهای دورة قبل، از سطح آگاهی و بینش بیشتری برخوردار بوده و شرایع بعدی نیز از جهت پاسخ گویی به نیازهای بشر، جامعیت بیشتری نسبت به ادیان قبلی خود داشتهاند؛ پس شرایع بعدی، همیشه از شرایع قبلی کاملتر بودهاند تا به آخرین آنها رسید که برنامة نهایی است؛ مثل کلاسهای تربیتی و آموزشی که کلاسهای مراحل بالاتر از کلاسهای قبلی خود کاملتر هستند. پیامبران نیز برای این که انسان بتواند در راه پرنشیب و فراز تکامل پیش رود، هر کدام قسمتی از نقشة این مسیر را در اختیار او گذاردهاند تا این که شایستگی پیدا کرد نقشة کلی و جامع تمام راه به وسیلة آخرین پیامبر از سوی پروردگارش در اختیار او قرار گیرد. بنابراین چون شریعت اسلام پیشرفتهترین و کاملترین شرایع است، خداوند برای ما برگزید.(ر.ک:مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 3، ص 169 ـ 195 / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 5، ص 333، دارالکتب الاسلامیة.)
ب) ادیان الهی که بر انبیا نازل شده، همه یک دین، یعنی اسلام بودهاند و اختلاف، در شریعتهاست، و یکی از اختلافهای شریعت اسلام با سایر شرایع در اجمال و تفصیل است؛ یعنی قرآن، تفصیل دهنده مطالبی است که بهطور اجمال در کتابهای آسمانی آمده بود. ازجمله تفاوتهای دیگر میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
ب) امامت، استمرار خط نبوت است. خداوند متعال که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده همانگونه که باید برای ارائه طریق و رسیدن به مطلوب، پیامبرانی را که متکی به نیروی وحی، و دارای مقام عصمت هستند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی را برای آنان قرار دهد که جامعه انسانی را در مسأله ارائه طریق و هدایت به سوی مقصد کمک کند؛ زیرا:
امام رضا7 دربارة فلسفه امامت میفرماید:"امامت، مقام انبیأ، وارث اوصیأ و جانشینی خدا و پیامبر است ... امام، ماه درخشان و چراغ پرفروغ و نور تابان و ستاره هدایت در تاریکی است..."(اصول کافی، همان، ص 256 و 257.)
چنین ولایتی را انبیأ گذشته همانند حضرت سلیمان و حضرت عیسی و... داشتند که مرده را زنده میکردند و باد و پرندگان در اختیار آنان بود. این نوع ولایت را هم خداوند؛ البته کلیتر و مطلقتر به پیامبر و امامان:داده است که در امور تکوینیه به اذن خداوند تصرف مینمایند.(ر.ک:ولایت از دیدگاه قرآن، عبدالرسول احقاقی، ص 152، نشر:مکتب شیعیان / تفسیر نمونه، آیة الله مکارم و همکاران، ج 5، ص 153، دارالکتب الاسلامیة.)
بنابراین برای تفسیر قرآن کریم و سنت پیامبر گرامی 9 مفسرانی که با شرایط لازم باید باشند و برای مردم، احکام اسلامی و سنت و سیرة الهی پیامبر اکرم 9 را توضیح و تفسیر نمایند.
و...
پیامبران گذشته نیز مثل حضرت ابراهیم 7، حضرت عیسی، حضرت موسی:و... نیز دارای مقام امامت، چنان که قرآن کریم دربارة حضرت ابراهیم 7 میفرماید:"وَ إِذِ ابْتَلَیََّ إِبْرَ َهِیمَ رَبُّهُو بِکَلِمَـَتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا....؛ (بقره، 124) (به خاطر بیاور) هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود، و او به خوبی از عهدة آزمایش برآمده، خداوند به او فرمود:"من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم..."."
همچنین دارای جانشینی بودند قرآن دربارة جانشین حضرت موسی 7 میفرماید:"وَقَالَ مُوسَیَ لأَِ خِیهِ هَـَرُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ ؛(اعراف، 142) ...و موسی به برادرش هارون گفت:"جانشین من در میان قومم باش. و (آنها را) اصلاح کن!و از روش مفسدان، پیروی منما!"."
و...(ر. ک:المیزان، علامه طباطبایی ؛ ج 1، ص 267 ـ 279، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه فی قم المقدس.) 1. احکام شریعت اسلام، کاملاً منطبق با مقتضیات فطری انسان و عقل اوست؛ ولی شرایع دیگر چنین نیستند؛ مثلاً انجیل میگوید:اگر کسی به سمت راست صورت شما سیلی زد، سمت چپ صورتتان را هم جلو بگیرید تا بزند؛ در حالی که قرآن میفرماید:"فَمَنِ اعْتَدَیَ عَلَیْکُمْ....؛ (بقره، 194) هر کس بر شما تعدّی کرد، همان گونه که بر شما تعدی کرده، بر او تعدی کنید." 2. احکام اسلام، از هرگونه تحریف و تبدیل مصون است؛ چنانکه قرآن نیز به آن تصریح کرده و میفرماید:"إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَـَفِظُونَ ؛ (حجر، 9) ما خود این کتاب را فرود آوردیم و خود نیز نگهبان آن هستیم." ولی در ادیان دیگر اینطور نیست. 3. جامعیت اسلام را هیچیک از ادیان دیگر ندارند؛ چرا که در همة شؤون زندگی از رابطة فرد با خدا گرفته تا روابط اجتماعی افراد، روابط خانوادگی، روابط فرد اجتماع، روابط انسان و جهان مداخله کرده است.((ر.ک:مجموعه آثار، شهید مرتضی مطهری، ج 3، ص 169 ـ 195 ـ المیزان، علامه طباطبایی، ج 10، ص 64 انتشارات اسلامی ـ تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، ج 5، ص 335، دارالکتب الاسلامیة)) 1. عقل انسانها به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیشرفت و کمال کافی نیست. 2. آیین انبیا ممکن است بعد از رحلت آنها دستخوش انواع تحریفات شود، به همین جهت، پاسدارانی معصوم و الهی لازم است تا از آن پاسداری کنند. امام صادقمیفرماید:"در میان ما اهلبیت در هرنسلی، افراد عادلی هستند که تحریف غلو کنندگان را از آن ]اسلام[ نفی میکنند، و دست بدعت گذاران و دین سازان و اهل باطل را کوتاه، و تأویل و تفسیر نادرست جاهلان را کنار میزنند."(اصول کافی، شیخ یعقوب کلینی، ج 1، ص 80، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.) 3. تشکیل حکومت الهی که انسان را به اهداف مورد نظر برساند، فقط از طریق پیشوایان معصوم امکانپذیر است؛ زیرا حکومتهای انسانی بنا به شهادت تاریخ، همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروههای خاص سیر کردهاند.(ر.ک:پیام قرآن، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 9، ص 38 و 39، مدرسه امیرالمؤمنین.) 4. امامان علاوه بر ولایت تشریعی (مسأله آموزی و قانون گذاری) دارای ولایت تکوینی نیز میباشند زنده بودن امامان تنها برای تعلیم مسایل نیست؛ بلکه به امر خدا وجود جهانیان بستگی به وجود آنان دارد؛ "اگر در زمین حجت نباشد در این صورت زمین بجا نماند و فرو ریزد"(اصول کافی، ج 2، ص 54 انتشارات اسوه.) "الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السمأ..."(مفاتیح الجنان، دعای عدیله.) 5. فلسفه وجودی امام 7 در واقع همان فلسفه بعثت و ارسال پیامبران الهی به سوی انسان است از جمله:هدایت و راهنمایی بشر به سوی کمال، دعوت به پرستش خداوند یگانه، بشارت و انذار به انسانها نسبت به بهشت و نعمتهای آن ونیز جهنم وعذابهای آن، و.... با این تفاوت که بر امامان معصوم:وحی نمیشود و آنها دارای شریعت نیستند، بلکه استمرار دهندة شریعت خاتم پیامبران الهی میباشند.(ر.ک:بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امین، ص 63 ـ 65 و 237، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم.) و از طرفی شریعت پیامبر اکرم 9 نیاز به توضیح و تفسیر دارد و مفسر شریعت مبین باید امام معصوم ومبین باشد ؛ چنانکه پیامبر اکرم 9 فرمود:"من در میان شما دو چیز گران بها را به امانت میگذارم، مادامی که به آن دو تمسک کنید گمراه نمیشوید. کتاب خدا و عترت و خاندانم و این دو از همدیگر جدا نمیشوند، تا آن که بر من وارد شوند در کنار حوض کوثر)."(ر. ک:وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 27، ص 33، مؤسسه آل البیت :قم .) 6. امام از آن جا که تمام احکام و قوانین دین را میداند، عقیدههای صحیح و درست را از عقاید باطل و بی اساس میشناسد و متصل به سر چشمه علم غیب الهی است و به تمام حقائق و احکام دین عالم است، چنین کسی بهترین گزینه برای قضاوت و داوری در میان مردم و مؤمنان میباشد امام صادق 7 میفرماید:"خدا بواسطة امامان اهل بیت، دینش را روشن میکند. به وسیلة آنان چشمههای دانش خودش را ظاهر مینماید، هر کس حق واجب امام را بشناسد طعم گوارای ایمان را میچشد، و فضل و زیبایی اسلام را درک میکند. زیرا خدا امام را پرچم هدایت و حجت اهل زمین قرار داد... خدا معرفت بندگان را قبول نمیکند مگر به معرفت امام، امام به مشکلات وحی و معضلات سنن و مشتبهات فتنهها عالم است....".(ر. ک:اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ج 1، ص 203. ) و در جایی دیگر میفرماید:"ما قومی هستیم معصوم که خدا اطاعت ما را بر مردم واجب نموده و از نافرمانی ما نهی کرده است. ما بر اهل زمین و آسمان حجت بالغه هستیم."(ر. ک:اصول کافی، همان، ص 269.) 7. امامان معصوم واسطة فیض الهی هستند و همان طور که اشاره شد دارای ولایت تشریعی و تکوینی هستند و در امور تکوینی به اذن خداوند متعال تصرف مینمایند و آگاه به علم غیب و واسطه فیض بین خلق وخالقند.(ر. ک:بررسی مسائل کلی امامت، همان، ص 243 ـ 259.)
پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد
امام على (ع) :
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
غررالحكم، ج2، ص451، ح3260
هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا
از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم
دیدار به قیامت نارفیق
سـوره نـمـل:و هنگامى كه [در اوقات پايانى دنيا] وعده عذاب ما بر آنان حتمى و لازم شود، جـنـبـنـده اى را از زمين براى آنان خـــروج می کند كه با آنان سخن مى گويد [تا به آيات ما و آخرت و اصول آن يقين پیدا كنند] زيرا مردم پيش از اين به آيات ما يقين نداشتند. (82)
کتاب زندگانی چهارده معصوم – صفحه 511
اگر از دنيا نماند مگر يك روز خداوند آن روز را چنان بلند گرداند تا فرزندم مـهـدى در آن روز خــــروج كند
مهدى موعود-ترجمه جلد 13 بحار، متن، ص:730
يا ابن رسول اللَّه، اين علائم كى خواهد بود؟ فرمود: در فلان سال و فلان سال «جـنـبـنـده ی زمین» در بين صفا و مروه قيام كند، در حالى كه عصاى موسى و انگشتر سليمان با او باشد.
مهدى موعود-ترجمه جلد 13 بحار، متن، ص: 110عصای موسی براى قائم ما به امانت گذارده شده، تا همان طور كه موسى از آن استفاده ميكرد، او نيز آن را بكار برد
کتاب فتنه و اشوبهای آخرزمان – صفحه 55تابوت سكينه (که عصای موسی و انگشتر سلیمان در آن است) از دریای طبريه بدست مـهـدى ظاهر مى شود تا اينكه آن را مى آورند در بيت المقدس و در خدمت آن حضرت مي گذارند، موقعى كه يهود به آن تابوت نظر مي كنند همه اسلام را اختيار مي نمايند جز عده قليلى از آنها.
:63:- - - - - -> جـنـبـنـده ی زمـیـن = حـضـرت مـهـدی <- - - - - -:63:
سلام
باز هم ممنون از اينكه پاسخ هاي مبسوطي رو راجع به سوال بنده بيان فرمودين .
دوست عزيز سؤال بنده اينجاست كه دليل عقلي اينكه امامان معصوم واسطه ي فيض الهي براي ساير بندگان خدا هستند چيست و فلسفه ي اين موضوع چيست ؟
ويك سؤال ديگر : آيا حجت خدا بر روي زمين هميشه يك نفر هست و يا مي شود كه متعدد باشند ؟
با سپاس
برادر عزیز مگر مطلب بالا را نخواندید. کاملا به هر دو سوال شما پاسخ داده شده است.
پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد
امام على (ع) :
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
غررالحكم، ج2، ص451، ح3260
هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا
از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم
دیدار به قیامت نارفیق
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)