نویسنده وبلاگ [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] در یکی از مطالب اخیر خود نوشت: سرکلاس بحث این بود که چرا بعضی از پسرهایی که هر روز بایک دختری ارتباط دارند، دنبال دختری که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته اند برای ازدواج می گردند! اصلا برایمان قابل هضم نبود که همچین پسرهایی دنبال این طور دخترها برای زندگیشان باشند!
این وسط استادمان خاطره ایی را از خودش تعریف کرد:
ایشان تعریف میکردند من در فلان دانشگاه، مشاور دانشجوها بودم، روزی دختری که قبلا هم با او کلاس داشتم وارد اتاقم شد، سر و وضع مناسبی از لحاظ حجاب نداشت، سر کلاس هم که بودیم مدام تیکه می انداخت و با پسرا کل کل می کرد و بگو بخند داشت، دختر شوخی بود و در عین حال ظاهر شادی داشت.
سلام کرد گفت حاج آقا من میخواستم در مورد مسئله ایی با شما صحبت کنم، اجازه هست؟
گفتم بفرمایید و شروع کرد به تعریف کردن.
"راستش حاج آقا توی کلاس من خاطر یه پسرَ رو میخوام، ولی اصلا روم نمیشه بهش بگم، میخوام شما واسطه بشید و بهش بگید، آخه اونم مثل خودم من خیلی راحت باهام صحبت میکنه و شوخی میکنه، روحیاتمون باهم می خوره، باهم بگو بخند داره، خیلی راحت تر از دختر های دیگه ای که در دانشکده هستن بامن ارتباط برقرار میکنه و حرف میزنه، از چشم هاش معلومه اونم منو دوست داره، ولی من روم نمیشه این قضیه رو بهش بگم میخواستم شما واسطه بشید و این قضیه رو بهش بگید."
حرفش تمام شد و سریع به بهانه ایی که کلاسش دیر شده از من خداحافظی کرد و رفت.
در را نبسته همان پسری که دختر بخاطر او بامن سر صحبت رو باز کرده بود وارد اتاق شد. به خودم گفتم حتما این هم بخاطر این دخترک آمده، چقدر خوب که خودش آمده و لازم هم نیست من بخواهم نقش واسطه رو بازی کنم!
پسر حرفش رو اینطور شروع کرد که: من در کلاسهایی که می رم، دختری چشم من رو بد جور گرفته، میخوام بهش درخواست ازدواج بدم، ولی اصلا روم نمیشه و نمی دونم چطوری بهش بگم!
بهش گفتم اون دختر کیه: گفت خانم فلانی!
چشم هام گرد شد، دختری رو معرفی کرد که در دانشکده به مریم مقدس معروف بود!!
گفتم تو که اصلا به این دختر نمی خوری، من باهاش چندتا کلاس داشتم، این دختر خیلی سرسنگین و سر به زیر ِ، بی زبونی و حیائی که اون داره من تا الان توی هیچ کدوم از دخترهای این دانشکده ندیدم، ولی تو ماشاءالله روابط عمومیت بیستِ! فکر میکنم خانم فلانی (همون دختری که قبل از این پسر وارد اتاق شد و از من خواست واسطه میان او و این پسر شوم) بیشتر مناسب شما باشه!
نگذاشت حرفم تمام شود و شروع کرد به پاسخ دادن:
"من از دختر هایی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد، من دوست دارم زن زندگی ام فقط مال خودم باشه، دوست دارم بگو بخند هاشو فقط با مرد زندگیش بکنه، زیبایی هاش فقط مال مرد زندگیش باشه، همه دردو دل هاشو با مرد زندگی ش بکنه، حالا شما به من بگید با دختری که همین الان و قبل از ازدواج هیچی برای مرد آینده اش جا نذاشته من چطوری بتونم باهاش زندگی کنم؟!
من همون دختر سر به زیر سرسنگینی رو میخوام که لبخندشو هیچ مردی ندیده، همون دختری رو میخوام که میره ته کلاس میشینه و حواسش به جای اینکه به این باشه که کدوم پسر حرفی میزنه تا جوابش رو بده چار دنگ به درسش ِ و نمراتش عالی!
همون دختری که حجب و حیاءش باعث شده هیچ مردی به خودش اجازه نده باهاش شوخی کنه، و من هم بخاطر همین مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که اصلا به خودم جرات ندادم مستقیم درخواستم رو بگم."
***
یعنی من در جسارت (حالا نمی خواهم لفظ پر رو را بیاورم!) این پسرها واقعا مانده ام! خودش هر طور دوست دارد رفتار میکند بعد برای من دلیل ردیف میکند! خب اگر خوب نیست چرا خودت اینطور عمل میکنی؟!
به قول معروف سوزن را در چشم دیگران می بیند بعد جوال دوز به آن بزرگی را در چشم خود نمی بیند!
------------------------
دیدم جای بحث داره....گفتم شاید یه نفر از این طرفا رد بشه و نظرش رو بگه!!!
از کاربران فعال که خیری حاصل نشد...ما به امید شرکت رهگذرانیم در بحث های سایت
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
غیرت داشته باشند همینطورین
ولی یهسریا رو دیدم که غیرت به زیبایی می فروشن که جای تعجبشم این بود که به قیافشون نمی خورد
هر کسی کمی با امامان آشنا باشه و محبشون باشه دوست داره زنش برای خودش باشه
غیرت غیرت برادران حضرت زینب نه ماها
خوش به حال مردی که خنده های زنش زیبایی های زنش همه همه فقط برای خودش باشه
من همیشه آرزوم اینه که زنی رو خدا بهم بده که حتی چشمش هم به نامحرم نمی ندازه
دخترای مسجدمون اصلا تو چش ادم نگاه نمی کنن همشونم تحصیل کردند ولی اونقدر خدایی بودن که تو دانشگاه خراب نشدن
بابام هم همیشه بهم میگه که اگه زنت فقط برا خودت بود گنج قارون داری میمیره برات مایه ارامشت میشه
منم گوش کردم به حرفش
و اگه خدا بخاد به زودی خاستگاری:happy2:
سلام اخوی
به نورآسمان خوش آمدید
بلی همه مردها دوست دارند زنشان با لبخندها ، زیبائی ها ، آرایش ها ، احساسات ، محبت ها همه و همه برای خودش باشد این امری عادی است ولیکن هیچکس به این اشاره نمی کند که زنها نیز اینچنین دوست دارند
بابام هم همیشه بهم میگه که اگه زنت فقط برا خودت بود گنج قارون داری میمیره برات مایه ارامشت میشه
اخوی لفظ گنج قارون کمی اشتباه است تعبیر به شیء بلکه باید گفت خوشبختی ارامش و آسایش مرد است.
و این میمیره برات هم بنده متوجه نشدم در پست شما به چه منظور است یعنی چی که زن می میره و میشه مایه آرامشت؟
شاید منظور شما این باشد که محبت زیاد داشته باشد که بلی هر زن خوبی محبت زیادی به همسرش دارد
انشالله که خواستگاریتان به خوبی برگزار شود
التماس دعا
یا علی
خدا رو شکر که کسی پیدا شد نظری بده
و اما جواب من:
من میتونم براحتی بهتون ثابت کنم که تعداد خانم هایی که همچین آرزویی رو دارن بیشتر از پسرانی هست که درگیر این مسئله هستند
خود من با ده نفرشون حرف زدم
اما به خاطر اینکه عفت مرد و پاک نگه داشتن چشم مرد امری ست که کمتر به آن پرداخته اند خود آقایان هم باورشان شده که آنها وظیفه ای در این قبال ندارند
برای آقایان عنوان میشود چون تفکر عمومی اینست که مهم نیست آنها مال کس دیگری باشند و اهمیتی ندارد با چندین نفر رابطه دارند
پس این نکته را فراموش نکنیم که اگر قرار است عفت وجود داشته باشد دوطرفه است
دوم اینکه
بابام هم همیشه بهم میگه که اگه زنت فقط برا خودت بود گنج قارون داری میمیره برات مایه ارامشت میشه
منم گوش کردم به حرفش
شما کار بسیار خوبی میکنید به حرف پدرتان گوش میفرمایید اما مگر قرار است زن بگیرید به امید اینکه روزی بمیرد و شما به آرامش برسید...خب نگیرید مجبور که نیستید
من هم اصلا متوجه منظورتان نشدم
راستی امیدوارم در جریان خواستگاری هم هرآنچه به خیر و صلاحتان هست اتفاق بیفتد
سوم:
من از دختر هایی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد، من دوست دارم.......... رطب خورده منع رطب كي كند؟
به نظرم جمله باید این طور تصحیح شود
ارتباط ناسالم با نامحرم
مثال ساده اش اینکه اگر قرار باشد بنده مثلا به عنوان مدرس با شاگردان نامحرمم سخت ارتباط برقرار کنم که دیگر نمیتوانم مدرس باشم
اگر به عنوان دانشجو نتوانم از استاد نامحرمم به راحتی سوالم را بپرسم که دانشجو نمیشوم
و هزاران مثال دیگر
پس اتفاقا دختر باید به راحتی بتواند حضور داشته باشد گلیم خود را از آب بکشد اما ارتباط صحیح و سالم
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
من همیشه آرزوم اینه که زنی رو خدا بهم بده که حتی چشمش هم به نامحرم نمی ندازه
بابام هم همیشه بهم میگه که اگه زنت فقط برا خودت بود گنج قارون داری میمیره برات مایه ارامشت میشه
در مورد این که بمیره برام ،به نظر من این خودخواهانه ترین حرفیه که یه پسر می تونه بزنه.بعضیا این حرفو می زنن که تا اگر پس فردا یه مسئله ای پیش اومد،بگن یادته گفتم زن و شوهر باید برای هم بمیرن پس فلان کارو بکن.زن و شوهر اگر هم کفّ هم باشن و از در کنار هم بودن لذت ببرن در اثر گذشت زمان به جایی می رسن که برای هم میمیرن ،نیازی هم به تضمین گرفتن نیست.
در مورد گنج قارون و ...ضمن تایید گفته های جناب vorojax ،بعضی از آقایون به همسرشون به چشم یه دارایی نگاه می کنن که به وسیله اون پز بدن،حالا چه از نظر زیبایی یا نجابت....مثلا طرف دختر خالشو می خواسته قبول نکرده یابهش ندادن حالا می خواد فلانیو بگیره تا روی دختر خالشو کم کنه.
دقیق یادم نیست یکی از شهیدان باکری می رن خواستگاری،بعد از اینکه با دختر خانم صحبت می کنن خواهرشون می گن خوب چی شد؟پسندیدی؟می گن بله.می گن خوب قیافش چی خوب بود؟می گن والادقت نکردم.میگن چرا؟تو جلسه ی خواستگاری که عیبی نداره.ایشون می گن آخه افکار و طرز تفکر ایشون برام مهم بود.
قانون سوم نیوتون می گه هر عملی عکس العملی داره ،که بر همه ی هستی حاکمه.این قانون درزمینه ی ازدواج هم صدق می کنه.شما اگر هفت شهر عشق رو گشتی حالا می خوای بری سراغ پاک ترین دختر محلتون....ولی اگر خودتون هم به اون چیزهایی که توقع داری همسرت رعایت بکنه و داشته باشه معتقدی و در مورد خودتون هم صدق می کنه و خودتون هم رعایت می کنین اون وقته که می تونین توقع داشته باشین.مثلا شما که توقع داری خدا زنی رو بهت بده که حتی چشمش رو هم به نامحرم نندازه ،آیا خودتون هم رعایت می کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادرم حضرت زهرا،پدرم شاهِ نجف/ خوش به حالم که چه مادر پدری دارم من
اعلم یا یهود؛نحن الغالبون
آتش فتنۀ اموی را حسین با خونش خاموش کرد! ما را از فتنه هراسی نیست![برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] در رگهایمان بی قراری می کند.
کسانی که هر نوع ارتباط با نامحرم رو برای خود آزاد میدونن و لذت میبرن باید این رو بدونن که وقتی برای ناموس دیگران مرزی قائل نیستند همچون اوئی نیز چشم در پی ناموس او خواهد داشت
خواهی که نباشد نظر بلهوسان در پی ناموست ،چشم فرو بند به ناموس کسان
دوستان عزیز ارتباط تا جائی که شرع مقدس اسلام اجازه داده هیچ مشکلی ایجاد نمیکنه ولی وقتی خطرناک میشه که از عرف و شرع خارج بشه.
این رو هم همه ما میدونیم که انسانها ذاتا بدنبال فردی میگردند که پاک و معصوم باشه حتی اگر خودشون هم اینچنین نباشن.
بنظر بنده حقیر مهمترین و جاودانه ترین مسئله ای که در زندگی ماندگار است مسئله اخلاق نیکو،پایبند بودن به احکام دینی و حجب و حیاست که خیلی از این مسائل ریشه در تربیت خانوادگی طرف داره .
به جرات میتوان گفت که این امر مهمترین انتخاب و اتفاق در زندگی هر فردی بشمار میرود.
انشاالله خداوند متعال به همه دوستان مجرد این لطف را عنایت فرماید تا همسری آراسته به صفات اخلاقی بارز و متدین نصیبشان بگردد که این امربمقدار بسیار بالایی در خوشبختی و یا خدای ناکرده بدبختی و ذلت در زندگی دنیوی بهمراه تاثیر در آخرت تاثیر گذار است.
ببخشیدکه درموردسخن کسی نظر میدم ولی درک من از صحبت عمارآقااینه که شاید ایشون منظورشون اینه
گنج قارون داری /میمیره برات /مایه ارامشت میشه
میمیره برات منظوراینکه خیلی دوستت داره
اصطلاحا جونش برات درمیره
کسی که انقدردوست داره میتونه تورو به آرامش برسونه
یعنی دوتا جمله ی جداازهم بایداحتمالا باشه
ولی کلا درمورد این موضوع واقعا واسه ی کسی که خودش خیلی اهل مراعات تو یه زمینه هاست ولی بعدا متوجه بشه طرفش تو زندگی چیدمان و اصول برخوردیش با هاش خیلی فاصله داره خیلی سخته
و تلختراینکه خوبی های کسی برای طرف مقابلش ارزش و بها نداشته باشه و نزدیکترین آدم بهش پایه ا ی برای خوب بودن و خوب موندناش نباشه
انشاءالله که هرکی هم کف و هم منش خودش نصیبش بشه و اگه طرف مقابلش آدم خوبیه همیشه قدر خوبی هاشو بدونه و متوجه بزرگ منشی های طرف مقابلش باشه:fereshte: