نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: زندگی ساده سید علی

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض زندگی ساده سید علی

    زندگی ساده سید علی
    زندگي مقام معظم رهبري به روايت آشنايان





    آنچه در پي مي‌آيد گزيده‌اي است از اظهارنظرهاي شخصيت‌هاي مختلف دربارة زندگي رهبر انقلاب. كسي كه پيشتر در خصوص سال‌هاي آغازين زندگي‌اش اين چنين تعريف مي‌كرد:
    «پدرم روحاني معروفي بود اما خيلي پارسا و گوشه گير... زندگي ما به سختي مي‌گذشت. من يادم هست شب‌هايي اتفاق مي‌افتاد كه در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براي ما شام تهيه مي‌كرد و... آن شام هم نان و كشمش بود.»



    حجت‌الاسلام سيدعلي اكبري:
    «ما زماني خدمت ايشان رفتيم و از آقا درخواست نموديم تا اجازه بفرمايند از داخل منزل‌شان و وضيعت زندگي‌شان فيلم‌برداري كنيم، تا مردم وضيعت زندگي رهبر خود را ببينند و بفهمند كه ايشان چگونه زندگي مي‌كنند. آقا فرمودند: اگر شما بخواهيد زندگي مرا نشان بدهيد مي‌ترسم خيلي‌ها باور نكنند.»



    سردار سيدرحيم صفوي:
    «روزي كه در منزل مقام رهبري، در خدمت ايشان بودم، بحث قدري به طول انجاميد و نزديك مغرب شد. پس از نماز، معظم‌له با مهرباني به من فرمودند: آقا رحيم! شام را مهمان ما باشيد. بنده در عين حال كه اين را توفيقي مي‌دانستم، خدمت‌شان عرض كردم: اسباب زحمت مي‌شود. مقام معظم رهبري فرمودند: نه، بمانيد؛ هرچه هست با هم مي‌خوريم. وقتي‌كه سفره را گشودند و شام را آوردند، ديدم شام چيزي جز املت ساده نيست.»



    حجت‌الاسلام و المسلمين محمدي گلپايگاني:
    «با اينكه مقام معظم رهبري مي‌توانند از همة امكانات مادي بهره‌مند شوند، سطح زندگي خصوصي ايشان از سطح زندگي يك شهروند معمولي پايين‌تر است. معظم‌لَه علاوه بر اين كه از يك زندگي معمولي سطح پايين بهره مي‌برند، دائماً به مسوولان سفارش مي‌كنند:مواظب زندگي خود باشيد. اسراف نكنيد. آيت‌الله خامنه‌اي معتقدند كه مردم را بايد عملاً به ساده‌زيستي دعوت نمود. خودشان در صف مقدم اين دعوت هستند. ايشان در مناسبت‌هاي خاصي كه برنامه خواندن صيغة عقد دارند، قبل از اجراي عقد، حدود يك ربع، عروس و داماد و خانواده‌هاي آن‌ها را به رعايت صرفه‌جويي دعوت مي‌نمايند و مي‌فرمايند:خرج‌هاي گزاف نداشته باشيد؛ تشريفات و ريخت و پاش نداشته باشيد. خود آقا هم در زندگي خصوصي‌شان، دقيقاً همين طور عمل مي‌كنند. معظم‌له نه حقوق از جايي دريافت مي‌كنند و نه از وجوهاتي كه از اطراف و اكناف خدمت ايشان مي‌آيد، براي زندگي شخصي خود استفاده مي‌كنند. زندگي ايشان از طريق هدايا و نذوراتي است كه علاقه‌مندان و ارادتمندان معظم لَه تقديم مي‌كنند. فرزندان آقا هم همين طور زندگي مي‌كنند و همين سادگي و ساده‌زيستي را دارند.»



    دكتر غلام‌علي حداد عادل:
    «در اوايل رياست جمهوري آيت‌الله خامنه‌اي، يك شب ديداري با ايشان داشتم. صحبت به درازا كشيد، معظم لَه فرمودند: شام پيش ما بمان. من از اين دعوت خوشحال شدم؛ زيرا مي‌توانستم مدتي بيش‌تر در خدمت ايشان باشم. آقا فرمودند: من نمي‌دانم شام چي داريم يا اصلاً به اندازه ما دونفر شام هست يا نه؟ به هر حال، هرچه باشد با هم مي‌خوريم. از همان دفتر كار به منزل تلفن زدند و با خانواده صحبت كردند و گفتند: خانم، شام چي داريم؟ فلاني پيش ماست و من گفته‌ام كه هر چه باشد با هم مي‌خوريم. از جواب‌هاي آيت‌الله خامنه‌اي، احساس كردم كه در منزل به اندازه يك نفر شام كنار گذاشته‌اند. آقا فرمودند: عيبي نداره! هر چه هست براي ما بفرستيد، قدري هم پنير و ماست همراهش كنيد. پس از گذشت حدود يك ربع، يك بشقاب برنج ساده با يك كاسه كوچك خورشت معمولي خيلي متوسط و مختصر آوردند. قدري هم شايد نان و پنير و ماست همراه آن بود. آن‌ها را نصف كرديم و با هم خورديم. من در دلم و بعدها به زبانم، هزار مرتبه خداوند را به سبب نعمت انقلاب اسلامي شكر كردم كه چنين تحولي در كشور ايجاد كرد. در دستگاه طاغوت ـ در قبل از انقلاب ـ چه جاه و جلال و تجمل و اسراف و تبذيري وجود داشت و امروز رييس‌جمهور چه ساده زندگي مي‌كند.
    زندگي آيت‌الله خامنه‌اي هنوز هم همين‌طور است. روش ايشان در زندگي عوض نشده است. اگر معظم‌له مردم را به صرفه‌جويي دعوت مي‌كنند، خودشان قبل از مردم به صرفه‌جويي عمل مي‌نمايند.»


    آيت‌الله مصباح يزدي:
    «مصرف گوشت خانة آيت‌الله خامنه‌اي در زمان رياست‌جمهوري تنها از طريق كوپن بود. ايشان در آن زمان به من فرمودند: من تاكنون غير از همان گوشت كوپني كه به همه مردم داده مي‌شود گوشت ديگري از بازار نخريده‌ام. امروز هم زندگي ايشان مثل زندگي مردم محروم و مستضعف است.»



    سردار شهيد نورعلي شوشتري:
    «مقداري زيلو در خانه مقام معظم رهبري بود. آن‌ها را جمع كرديم و فروختيم و يك مقدار هم پول از مال شخصي خودم روي آن‌ها گذاشتم. تا به جاي آن زيلوها، براي منزل آقا فرشي تهيه كنيم. وقتي زيلوها را عوض كرديم و فرش‌ها را پهن نموديم، آقا تشريف آوردند و فرمودند: اين‌ها ديگر چيست؟ گفتم: زيلوها را عوض كرديم. فرمودند: اشتباه كرديد كه عوض نموديد. برويد همان زيلوها را بياوريد. اصرار را بي‌فايده ديدم و با هزار مكافات رفتم و زيلوها را پيدا كردم و توي خانه انداختم. زيلوهايي كه واقعاً به آن‌ها نگاه مي‌كردي، مي‌ديدي كه نخ‌شان در آمده و ساييده شده‌اند.»



    آيت‌الله سيدمحمودهاشمي شاهرودي:
    «زندگي شخصي آقا از سادگي و سلامت خاصي برخوردار است. اين سادگي به زندگي نزديكان ايشان نيز سرايت كرده است. آقا و فرزندانش اهل تجملات نيستند. همين اعتقاد آنان را از سوءاستفاده از مقام و موقعيت بازداشته است. من اين سادگي را در منزل ايشان به تماشا نشستم. روزي معظم‌له مرا به كتابخانه خود دعوت كردند، من در آنجا يك ميز ساده و قديمي ديدم. در كنار ميز نيز يك صندلي كهنه بود. آن ميز و صندلي مربوط به قبل از انقلاب بود. مقام معظم رهبري در كتابخانة سادة خود هنوز از همان ميز و صندلي استفاده مي‌كنند.»



    سيد علي‌اكبر طاهايي:
    «من در آن زمان نمايندة مجلس شوراي اسلامي بودم. همسرم يكي از بچه‌ها را نزد پزشك برد و در مطب دكتر، همسر مقام معظم رهبري را ملاقات كرد. ايشان نيز يكي از فرزندان خود را براي مداوا به آنجا آورده بودند. كسي نمي‌دانست كه ايشان كيست! چون نوبت به همسر آقا رسيد؛ به اتاق پزشك مراجعه كردند. دكتر پس از معالجه فرزند مقام معظم رهبري گفت: براي مداواي فرزندتان روزي يك ليوان لعاب برنج به او بدهيد. همسر مقام معظم رهبري گفت: ما چنين امكاناتي را نداريم. پزشك كه ايشان را نمي‌شناخت عصباني شد و گفت: مگر امكان دارد در خانه‌اي برنج نباشد؟ همسر مقام‌معظم‌رهبري فرمود: آقاي ما اجازه نمي‌دهد كه در خانه، غير از برنج كوپني استفاده كنيم و آن هم كفاف خوراك ما را بيش از يك‌بار در هفته نمي‌دهد.»


    حجت‌‌الاسلام مسيح مهاجري:
    در زمان رياست جمهوري حضرت آقا، روزي در دفتر كارشان بودند كه تلفن زنگ مي‌زند، مادر ايشان پشت خط بوده‌اند، وقتي حضرت آقا گوشي را برمي‌دارند، با خندة مادرشان روبه‌رو مي‌شوند. علت را كه جويا مي‌شوند، مادرشان مي‌گويد: چند روزي است در خانه هيچ نداريم، پدرت هم پولي ندارد خنده ايشان براي پول و غذا نداشتنِ پدر و مادر يك رئيس‌جمهور بود.



    حجت‌الاسلام والمسلمين سيدعلي‌اصغر باقي‌زاده:
    «زماني كه مقام معظم رهبري در ايرانشهر تبعيد بودند، در ساختماني كه يك اتاق و يك آشپزخانه داشت زندگي مي‌كردند. همين مكان كوچك هر روز پذيراي تعداد زيادي از مهماناني بود كه از راه‌هاي دور و نزديك به آن جا مي‌آمدند. من هم توفيق داشتم كه در آن روزها به ديدن ايشان بروم. چون به ايرانشهر رفتم و آقا را زيارت كردم، ديدم كه تك و تنهايند و كسي كمك كار ايشان نيست. تصميم گرفتم چند روز در آنجا بمانم و به معظم‌له كمك كنم. در تمام روزهايي كه من در محضر آقا بودم، غذاي ايشان و مهمان‌ها سيب‌زميني، نيمرو و تخم مرغ آب‌پز بود.»



    حجت‌الاسلام راشد يزدي:
    من از افتخاراتم اين است كه هشت ماه در جايي كه آقا تبعيد بودند، به آنجا تبعيد شدم. در آنجا ايشان به من درس مي‌داد. يك‌بار به اتفاق ايشان مشغول بحث بوديم كه دو نفر عالم در زدند و خواستند وارد شوند. قرار شد به مدت بيست دقيقه، آقا اين بحث را تمام كند و بعد با آن بزرگوران سخن بگويد. در اين مدت آن دو بزرگوار مبهوت استدلالات ايشان شدند و بعد چندين مرتبه تقدير كردند.
    آن‌موقع، براي ايشان هديه مي‌آوردند و آقا نمي‌پذيرفتند. يك‌بار به ايشان گفتم با اين نپذيرفتن‌ها باعث مي‌شويد كه ما هم به خاطر شما بسوزيم.
    در قبل از تبعيد اين‌گونه بودند، الان هم همين گونه‌اند. ايشان از سهم امام، خمس و ... استفاده نمي‌كنند. تمام ما‌يملك اين مرد يك خانه گلي در مشهد بود و بعد آن را فروخت و با كمي قرض خانه‌اي در خيابان ايران خريد. پاسداراني كه خانه ندارند، براي مدتي در آن زندگي مي‌كنند.



    يك‌بار به ايشان گفتم نرفته‌ايد ديدن خانواده شهدا؟ ايشان گفتند: «چند وقت پيش ديدن يكي از خانواده‌هاي شهدا در شهرري رفتم. پدر شهيد بعد از خوش‌آمدگويي به من گفت: خواهشي دارم كه نبايد نه بگوييد. گفتم: هر كاري از دستم برآيد انجام مي‌دهم. گفت: من دو پسر دارم كه آن‌ها خانه ندارند، كاري كنيد كه آن‌ها صاحب خانه شوند.
    گفتم: من چهار تا پسر دارم، هر چهارتاي آن‌ها در خانه‌اي اجاره‌اي زندگي مي‌كنند. بعد كه از خانه‌شان بيرون آمدم، گفتم پرس‌وجو كنند كه آيا مي‌توانند كرايه و اجاره بدهند، كه به من خبر دادند آن‌ها سوپرماركت دارند و مي‌توانند اجاره دهند.»


    تمام چيزهايي كه به مقام معظم رهبري هديه داده‌اند، ايشان به موزه حضرت رضا(ع) تقديم كرده‌اند. هيچ چيزي براي خودشان نگه‌نمي‌دارند.
    چندي قبل به همراه يكي از فرزندان آقا به مراسمي در كيش دعوت شديم. در برگشت چند دست سرويس كامل ظروف به ما هديه دادند. بعد از چند روز وقتي به ديدن آقا رفتم ايشان در مورد هديه گفتند: «نه به درد ما مي‌خورد نه به درد مهمان‌هاي ما» و بعد قرار شد آن را بفروشند و پولش را به فقيران بدهند.



    يك‌بار در مراسمي چند خانواده، به محضر رهبري آمده بودند و با ايشان ديدار داشتند و ما هم حضور داشتيم. حاج ناصر، چايي براي مهمانان آورد. به من كه رسيد، گفتم قند برايم ضرر دارد، اگر امكان دارد خرما بياور. او در نعلبكي خرما گذاشت و برايم آورد. وقتي خرما را به پسر آقا تعارف كردم، پسر حضرت آقا گفتند: من خرما نمي‌خورم؛ خرما براي مهمان آقا است. معلوم نيست جايز باشد من هم از آن‌ها بخورم.


    يك‌بار خانم آقا به كربلا رفته بود، دختران من وقتي به حضور ايشان رسيدند، خانم آقا گفته بود: من از سيزده سالگي خرج سفر كربلا را كنار گذاشتم تا اينكه حالا توانستم يك‌بار كربلا بروم.


    آقاي رفيق‌دوست در كنار مصلي يك عمارتي به‌عنوان مقر رهبري ساخت، آقا از آنجا بازديد كردند، ولي نرفتند.
    يكي از آن‌ها به من گفت: به آقا بگو هواي آنجا بهتره و چند دليل ديگر. وقتي من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من يازده سال است اينجا هستم و در اين مدت اصلاً احساس هواي بد نكردم، من با بقية مردم هيچ تفاوتي ندارم. من هم مثل بقيه.


    حجت الاسلام مروي:
    ما قبل از انقلاب به منزل ايشان رفت و آمد داشتيم، منزل آقا پاتوق بسياري از طلاب و دانشجويان بود و ما هم زياد آنجا مي‌رفتيم، من مي‌توانم شهادت بدهم منزل ايشان هيچ تفاوتي با قبل از انقلاب نكرده است.
    خود آقا تعريف مي‌كردند كه خانوادة ما يك‌وقت رفته بودند منزل برخي از مسئولين ديده بودند دور تا دور اتاق پشتي قاليچه‌اي گذاشته‌اند و بعد مي‌فرمودند واقعاً چه لزومي دارد كه خانه پشتي قاليچه‌اي داشته باشد، آيا نمي‌شود با پشتي معمولي زندگي كرد.



    سيزده يا چهارده سال قبل يكي از مسئولين كه مي‌خواست آپارتماني به قيمت 20 ميليون تومان در تهران بخرد و نامه‌اي به من داد كه به دست رهبري برسانم، نامه را كه به آقا دادم نگاهي كردند و گفتند واقعاً نمي‌شود اين خانه را ارزان‌تر بخرد، اصلاً چه لزومي دارد منزل بيست ميليون توماني بگيرد، بعد به من گفتند «مي‌ترسم در حكومت و جامعه ما طبقه جديدي از مرفهين ايجاد شود كه به بيت‌المال هم دست‌اندازي كنند».


    خود آقا مي‌گفتند ما در كل خانه تنها يك فرش دستباف داريم كه جهيزية همسرم بوده كه نگه داشته‌ايم و بقية خانه موكت است.
    قبل‌تر دفتر كار رهبري بالا بود و منزل‌شان طبقة پايين، ايشان تعريف مي‌كردند «گاهي من ظهر‌ها پايين مي‌رفتم تا يك يا دو ساعتي پيش خانواده باشم و كار را هم انجام دهم. به خاطر كمردردي كه دارم گفتم يك مبل دو نفره خريدند و آن را بردند منزل. شب كه رفتم خانه ديدم خانواده مبل را دم در گذاشته‌اند. گفتم براي چي اين را گذاشتيد دم در خانمم گفت كه آقا زندگي ما تا حالا طلبگي بوده، اين هم به زندگي ما نمي‌خورد. توضيح دادم كه اين مبل براي كار است كه وقتي خانه هستم بتوانم هم كنار شما باشم هم بتوانم به كارها برسم كه با كلي اصرار خانواده پذيرفتند، ولي گفتند فقط همين يكي را تحمل مي‌كنيم نه بيشتر».



    خانواده ما تعريف مي‌كردند در مهماني‌هايي كه گاهي خانواده آقا هم حضور دارند خانواده رهبري ساده‌ترين لباس‌ها را به تن دارند و ساده‌ترين لباس را همسر آقا مي‌پوشند، خود حضرت آقا هم همواره ساده‌ترين لباس‌ها را به تن مي‌كنند و سعي مي‌كنند لباس‌ها با كمترين قيمت تهيه شود.


    آيت‌الله خامنه‌اي به برخي مسئولين تأكيد مي‌كردند كه هدايايي كه از خارجي‌ها مي‌گيريد و گران‌قيمت است مال بيت‌المال است نه مال خودتان؛ براي مثال به يكي از معاونين وزرا يك بنز گران قيمت هديه داده شده بود كه آقا گفته بود اين‌ها در برابر هدايايي است كه از بيت‌المال مي‌بريد، پس مال بيت‌المال است، هدايايي را هم كه به خودشان داده مي‌شود يا به آستان قدس مي‌دهند يا پخش مي‌كنند.


    يك‌بار يكي از سران عرب چهار يا پنج عباي گران‌قيمت به آقا داده بود و آقا عباها را به من دادند و گفتند اين را ببر قم بفروش از پولش چهارده و يا پانزده عبا بخر بده به طلاب.


    چند سال قبل شب عيد فطر دفتر بوديم براي استهلال و كار‌هاي آن، نماز را به امامت ايشان خوانديم. بعد از نماز گفتند افطار را برويم منزل ما و ما تعارف كرديم كه نه، اگرچه تمايل داشتيم كه برويم. ايشان اصرار كردند كه نه، بياييد منزل ما. ما هم رفتيم، سر سفره چاي بود و نان و پنير و ظرفي حلوا، ما با اين غذا‌ها خودمان را سير نكرديم كه براي غذاي اصلي جا داشته باشيم، به اشاره از خادم آقا كه پيرمردي است پرسيديم خبري هست، گفت: نه، همين غذاست.
    وقتي آقا رفتند اين خادم گفت خانواده آقا رفته‌اند مشهد و براي خانه يك ظرف بزرگ حلوا درست كرده‌اند. افطار همين را هر شب مي‌خوريم، دربارة سحري پرسيديم، گفت «هر شب من يك آبگوشتي براي سحر بار مي‌گذارم و سحر با آقا مي‌خوريم.»



    مسئول حوزه هنري سازمان تبليغات، يك‌بار تعريف مي‌كرد حدود بيست تا سي جلد كتاب از مجموعه‌هايي را كه جديد منتشر شده براي آقا فرستاده است و ايشان بعد از چند ماه كتاب‌ها را در حالي‌كه براي همة آن‌ها حاشيه نوشته بودند، پس فرستادند.



    ماهنامه امتداد
    ویرایش توسط محبّ الزهراء : 10-01-2011 در ساعت 18:15

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر تازه کار
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    نوشته ها
    84
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ممنونم ...

    ولی اگر مسائلی رعایت بشه هم خواننده اینگونه مطالب زیاد میشه و هم تاثیر گذاریش ...

    مطالب حقا زیبا بود و انسان واقعا از داشتن چنین رهبری لذت میبره ، حقا ایشون نماینده امام زمان عج هستند ...

    ولی مسئله اینه شما همه جمله ها رو پشت سر هم زدید و متن به صورت فوق العاده مشوش هست و به هم ریخته ...

    اینه که خواننده رغبت به خواندن نمیکنه به خاطر شکل ظاهری مطلب ...

    پیشنهاد میکنم کمی بین هر داستان فاصله بگذارید ، تا چشم موقع خواندن خسته نشه ، مطلب زیباتر و جذاب تر میشه و حتی الامکان اگر میشد هر داستانی رو که تعریف شده و یا دو داستان رو روزی یکبار میگذاشتید و به یکباره کل مطالب رو نمیگذاشتید ...

    چون اینطوری هر روز تذکر و ذکری برای خواننده میشد و واقعا تاثیر گذاری مطلب هم بیشتر بود و هم ادامه دار ...

    دوستان من رو ببخشن ، این مشکلی بود که توی سایت دیدم و تقریبا توی بیشتر پست ها و تاپیک های سایت نمایان هست ، اینه که به یکباره مطلبی بسیار زیبا دوستان میگذارن ولی با حجم بسیاز زیاد و در هم ریختگی و به همین خاطر خواننده رغبت به خواندن نمیکنه و حق مطلب ضایع خواهد شد .

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    کاملا با حرف شما موافقم
    به قولی حرف حساب جواب ندارد
    چشم....ویرایش شد.
    و امیدوارم بهتر شده باشد.
    کوتاهی شخص بنده مسبب بود.ببخشید.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  5. #4
    کاربر تازه کار
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    نوشته ها
    84
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط خادم الشهدا نمایش پست ها
    کاملا با حرف شما موافقم
    به قولی حرف حساب جواب ندارد
    چشم....ویرایش شد.
    و امیدوارم بهتر شده باشد.
    کوتاهی شخص بنده مسبب بود.ببخشید.
    ممنون از درایتتون ...

    امیدوارم که هممون بتونیم با این کارهامون گامی در جهت نزدیکی به اهل بیت و خدا برداشته باشیم .

    زیبایی چیزیه که دین ما بهش پرداخته و خدای ما اون رو دوست داره .

    ولی متاسفانه ما که همه چیز داریم که هم باطن و هم ظاهر دینمون زیبا و قشنگه یکمی نسبت به ظاهر کم لطفی میکنیم ولی شیطان پرست ها و کلا کفار و ... و دسته های دیگر انسان ها با این که زیبایی باطنی در آیینشون ندارن و حتی اسوه های زیبایی کل عالم هستی مثل ما ندارن میان چون زیبایی ندارن کثیف ترین چیزها رو زیبایی ظاهر بهش میدن و اونو غالب آدم های ساده لوح دنیا میکنن .

    از شما ممنونم که پیگیری کردید و مطلب رو درست کردید ،:p

    کاش همه ما بعد از فهمیدن مشکلات و عیوبمون سریعا مثل شما در صدد رفعش بر میومدیم :na::na:

    البته منظورم عیوب شخصیتی هستش ،و کلامم ربطی به تاپیک شما نداره ، کلا درد دلی هست که آدم غیر از این سایت ها هیچ جای دیگه نمیتونه بگه :G:

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. استقرار سلطه در فاصله عرفان با شریعت
    توسط محسن رحمتی در انجمن عرفان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 23-12-2010, 14:21
  2. روحانی روشندل: 16 ساعت مطالعه دارم ، 3 ساعت خواب!
    توسط مرتضی سعادتی در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-11-2010, 22:09
  3. وقتی اقوام همسر آزارم می دهند
    توسط monji_2008 در انجمن ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-11-2010, 13:20
  4. نگاهی به زندگی و کار مرحوم حاج مرشد چلوئي (رحمته الله عليه)
    توسط monji_2008 در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 25-10-2010, 14:09
  5. زندگی پازلی از ترکیب همین ثانیه هاست.
    توسط vorojax در انجمن خانواده
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-10-2010, 10:09

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه