مدیریت در ایران و انگلستان !!!! ...
اانگلستان: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده مي شود
ايران: موفقيت مدير سنجيده نمي شود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است
انگلستان: مديران بعضی وقتها استعفا مي دهند.
ايران: عشق به خدمت مانع از استعفا مي شود.
انگلستان: افراد از مشاغل پايين شروع مي کنند و به تدريج ممکن است مدير شوند.
ايران: افراد مدير مادرزادی هستند و اولين شغلشان در بيست سالگی مديريت است.
انگلستان: برای يک پست مديريت، دنبال مدير مي گردند.
ايران: برای يک فرد، دنبال پست مديريت مي گردند و در صورت لزوم اين پست ساخته مي شود.
انگلستان: يک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدير شود.
ايران: يک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالي که مديرش سه بار عوض شده.
انگلستان: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مديريت ميکنند.
ايران: اگر بخواهند از کسی هيچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مديريت مي کنند.
انگلستان: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی مي کند و حتی ممکن است محاکمه شود.
ايران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدير ميشود و پست مديريت جديد مي گيرد.
انگلستان: مديران بصورت مستقل استخدام و برکنار مي شوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار مي کنند.
ايران: مديران بصورت مستقل و غيرهماهنگ کار مي کنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار مي شوند.
انگلستان: برای استخدام مدير، در روزنامه آگهی مي دهند و با برخی مصاحبه مي کنند.
ايران: برای استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن مي کنند.
انگلستان: زمان پايان کار يک مدير و شروع کار مدير بعدی از قبل مشخص است.
ايران: مديران در همان روز حکم مديريت يا برکناريشان را مي گيرند.
انگلستان: همه مي دانند درآمد قانونی يک مدير زياد است.
ايران: مديران انسانهای ساده زيستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.
انگلستان: شما مديرتان را با اسم کوچک صدا مي زنيد.
ايران: شما مديرتان را صدا نمي زنيد، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمي دهد.
انگلستان: برای مديريت، سابقه کار مفيد و لياقت لازم است.
ايران: برای مديريت، مورد اعتماد بودن کفايت مي کند