صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 25

موضوع: روايتى از سرگذشت انسان در هماوردى با ابليس (ترجمه خطبه قاصعه )

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض روايتى از سرگذشت انسان در هماوردى با ابليس (ترجمه خطبه قاصعه )






    روايتى از سرگذشت انسان در هماوردى با ابليس
    (ترجمه خطبه قاصعه )


    گروه ترجمه بنياد نهج البلاغه




    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    پيشگفتار



    على (ع) فريادى در سكوت زمان ،
    و نهج البلاغه شفاى دل ها و روح زندگى است ،
    كـتـابـى كـه مـوجـد تـاءمـل هـاى عـمـيـق و شـورانـگـيـز آدمـى ، و نـقـطـه وصل انسان باخداست .
    نـهـج البـلاغه ، طلوع مهربانى و زلال جادويى عميقترين رازهاى رشد و تربيت ، و چشمه جوشان حكمت و سياست است .
    و عـلى (ع ) بـر بـلنـداى جـبـل النـور، از حـراى نهج البلاغه ، پيام آور اسرار حيات است ، و پژواك صداى رسايش در سينه ساكت كوهستانهاى دور، انفجار نور.
    او مؤ ذن بلند آوازه معبد ايمان ، و بشارت آرامش توحيد است .و ما با همه توان به چنين روحى نزديك مى شويم و نزديكتر...
    تـا دورنـمـايـى از تـصـويـرهـا و مـعـنى ها را با امواج احساسمان دريابيم ، و به نيروى پـارسـايـى در خود حلول دهيم و آنك ، نم نم بارانها، و ريزش نهرها، و هياهوى آبشارها و معراج قلب سليم ...و تولدى ديگر...

    كتاب دوم از ترجمه نهج البلاغه بر گردان خطبه قاصعه (كه در نسخه مصحح بنياد به شماره 234است ) ميباشد كه اينك پيش رو داريد،
    شـيوه بر اينست كه محتواى كلام بلند امام (ع )، تا آنجا كه مقدور است با بيانى ملموس و امـروزيـن به نسل حاضر عرضه گردد، اميد آنكه توانسته باشيم موجى از امواج بيكران دريـاى عـلوم عـلوى را بـه جـان شـيـفـتـگـان آنـحـضـرت منتقل كنيم .
    از پـروردگـار مـنـان مـسـئلت داريـم كـه عـنـايـت بـر مـا نـازل فـرمـايـد تا با خامه يى به شيوايى و زيبايى عطر شقايق ، و رسايى پيام لاله هاى سرخ فام ، ترجمه ديگر خطبه ها را به دوستداران فرهنگ علوى تقديم داريم .

    انه سميع مجيب
    گروه ترجمه نهج البلاغه
    تهران - اسفند ماه 1369

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  4. #3
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    نام خطبه


    و مـن خـطـبة له ع و من الناس من يسمى هذه الخطبه بالقاصعة و هي تتضمن ذم إبليس لعنه اللّه ، عـلى اسـتـكـبـاره و تـركـه السـجـود لادم عـليـه السـلام ، و أنـه أول من أظهر العصبية و تبع الحمية ، و تحذير الناس من سلوك طريقته .
    از خـطـبـه هـاى آن گرامى - بر او درود - خطبه يى است كه قاصعه ناميده ميشود و نكوهش ابليس - نفرين خدا بر او - را در بر دارد، به جهت خود بزرگ بينى وى و وانهادن سجده بر آدم - درود خدا بر او - كه طى آن خطبه ، حضرت (ع ) مردم را از پيمودن راه ابـليـس بـر حـذر مـى دارد، زيـرا هـمـانـا وى نخستين كسى است كه تعصب نشان داد و از غيرت بيجا پيروى كرد.

    شريف رضى

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  5. #4
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    آغاز خطبه

    1- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِيَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَيْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ فِيهِمَا مِنْ عِبَادِهِ

    سپاس ويژه خداست ، آنكه عزت و ستردگى را در پوشيده و آن هر دو را براى خويش و نه آفريدگانش برگزيده و قرقگاه و حريمى مخصوص خود قرار داده و آسـتانه جلال و شكوهش ساخته است و بر هر بنده يى كه در اين دو خصلت با وى بستيزد نفرين نهاده است .



    انسان ، موجود برتر



    2- ثـُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ لِيَمِيزَ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ الْعَالِمُ بِمُضْمَرَاتِ الْقُلُوبِ وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُيُوبِ إِنِّي خ الِقٌ بَشَراً مـِنْ طـِيـنٍ فـَإِذ ا سـَوَّيـْتـُهُ وَ نـَفـَخـْتُ فـِيـهِ مـِنْ رُوحـِي فـَقـَعـُوا لَهُ س اجـِدِيـنَ فـَسـَجـَدَ الْمَل ائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلّا إِبْلِيسَ

    آنـگـاه بـه همين كبرياء، فرشتگان مقرب خويش را آزمود تا فروتنان از مستكبران شناخته شـونـد، پـس خـداى - پـاكـيزه باد نام وى - در حاليكه داناى پنهانى دلها و فروپوشيده غيبتهاست فرمود: من انسانى از خاك مى آفرينم و چون او را موزون و بهنجار ساختم و در او از روح خود دميدم ،
    همه بر او سجده بريد. آنگاه فرشتگان ، او را سجده بردند مگر ابليس






    گاه آزمون

    3 - اعـْتـَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ
    فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمـَامُ الْمـُتـَعـَصِّبـِيـنَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ


    نـخـوت ، گـريـبـان او را گـرفـت و بـه خـلقـت خـويـش بـر آدم باليد و به خاطر طينت و اصـل خـود بـر او تعصب ورزيد، پس دشمن خدا - شيطان - پيشواى متعصبان و پيشاهنگ خود بـزرگ بـينان است ، همانكه بنياد تعصب را بر نهاد و با خدا در رداى بزرگمنشى ، به ستيزه پرداخت و تنپوش تكبر را پوشيده و رويوش فروتنى را از تن به در آورد.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  6. #5
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض


    عقوبت سخت خود بزرگ بنيان

    4 - أَ لَا تـَرَوْنَ كـَيـْفَ صـَغَّرَهُ اللَّهُ بـِتـَكـَبُّرِهِ وَ وَضـَعـَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِي الدُّنْيَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِي الْآخِرَةِ سَعِيراً

    آيا نمى بينيد چگونه خداوند او را به خاطر خود بزرگ بينى و برترى جويى ، كوچك و فرودست گردانيده و در اين جهان رانده و مطرود ساخت و براى وى در آن جهان زبانه آتش فراهم كرد.





    ارزش انسان ، در انتخاب اوست

    5 - وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يـَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ يَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِيَاؤُهُ وَ يَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طـِيـبٍ يـَأْخـُذُ الْأَنـْفـَاسَ عـَرْفـُهُ لَفـَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِيهِ عَلَى الْمَلَائِكَةِ

    و اگر خدا اراده مى فرمود كه آدم را از نورى بيافريند كه تلالو آن چشمها را خيره سازد و زيباى آن بر خردها چيره گردد، و شميم آن نفسها را معطر گرداند، چنين مى كرد. و اگر چـنـيـن مـى كـرد با فروتنى گردن مى نهادند و نيز اين آزمون براى فرشتگان آسان مى شد.





    آزمون الهى ، مدرسه تربيت

    6 - وَ لَكـِنَّ اللَّهَ سـُبـْحـَانـَهُ يـَبـْتـَلِي خـَلْقـَهُ بـِبـَعـْضِ مـَا يـَجـْهـَلُونَ أَصـْلَهُ تـَمـْيِيزاً بِالِاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْياً لِلِاسْتِكْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُيَلَاءِ مِنْهُمْ

    اما خداوند - منزه باد نام وى - بندگان خود را با برخى امور كه ريشه آنرا نمى دانند مى آزمـايـد تـا آنان را از هم متمايز سازد و استكبار را از آنان بردارد و خودپسندى را از آنان دور كند.


    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  7. #6
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    تكبر، آتشى در خرمن اعمال

    7 - فـَاعـْتـَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ

    پس ، پند گيريد از آنچه خداوند با اهريمن كرد: كردارهاى دراز دامن و تلاشهاى پيگير او را بـيـهـوده ساخت - در حاليكه او شش هزار سال خداى را پرستيده بود، آن هم دانسته نيست كه از سالهاى دنياست يا آخرت - تنها به خاطر يك لحظه خود بزرگ بينى و تكبر.






    گناه شيطان ، گناه انسان

    8 - فـَمـَنْ ذَا بـَعـْدَ إِبـْلِيـسَ يَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ كَلَّا مَا كَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكاً

    پـس ، چه كسى بعد از شيطان - با گناهى همانند گناه او - از عذاب حق سالم تواند ماند؟ هرگز خداوند - منزه است نام وى - بشرى را با وجود انجام گناهى كه فرشته يى را به خاطر آن از بهشت راند، بدان وارد نسازد.





    قانون براى همه

    9 - إِنَّ حُكْمَهُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ وَ مَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِي إِبَاحَةِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِينَ

    فـرمان وى در مورد آسمانيان و زمينيان يكسان است و خداى به هيچكس از آفريدگانش ورود به منطقه ممنوعه و حرام را رخصت نداده است .


    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  8. #7
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    انتقام شيطان از انسان

    10 - فـَاحـْذَرُوا عـِبـَادَ اللَّهِ عـَدُوَّ اللَّهِ أَنْ يـُعـْدِيـَكـُمْ بـِدَائِهِ وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ يـُجـْلِبَ عـَلَيـْكـُمْ بـِخـَيـْلِهِ وَ رَجـِلِهِ فـَلَعَمْرِي لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بـِالنَّزْعِ الشَّدِيـدِ وَ رَمـَاكـُمْ مـِنْ مـَكـَانٍ قـَرِيبٍ فَقَالَ رَبِّ بِم ا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

    پـس اى بندگان خدا! از دشمن خدا بهراسيد كه شمايان را به درد خود مبتلا كند و با اغوا و فـراخـوانـدنـش ، شـما را به هلاكت رساند و با سواره نظام و پيادگان خويش بر شما بتازد، سوگند به جانم كه او تير هلاك و شر بر كمان نهاده و چله آن را به نهايت كشيده و از جايگاهى نزديك و دقيق شما را هدف قرار داده است و همو گفته است : پروردگار من ! بـه خـاطـر آنـكـه مرا اغوا كردى ،بى گمان كردار ناپسند بندگانت را كه روى زمين هستند در نظرشان مى آرايم و حتما همگان را گمراه خواهم ساخت .






    نخوت پيشگان ، ياران و همكاران شيطانند

    11 - قـَذْفـاً بـِغـَيـْبٍ بـَعـِيـدٍ وَ رَجـْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصِيبٍ صَدَّقَهُ بِهِ أَبْنَاءُ الْحَمِيَّةِ وَ إِخْوَانُ الْعـَصـَبـِيَّةِ وَ فـُرْسـَانُ الْكـِبـْرِ نهج البلاغة ص : 288وَ الْجَاهِلِيَّةِ حَتَّى إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجـَامـِحـَةُ مـِنـْكـُمْ وَ اسـْتَحْكَمَتِ الطَّمَاعِيَّةُ مِنْهُ فِيكُمْ فَنَجَمَتِ الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِيِّ إِلَى الْأَمْرِ الْجَلِيِّ اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَيْكُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَكُمْ

    اين سخن گر چه تير افكندن به نا پيداى دور و سنگ اندازى براساس گمان بى هدف و اشـتـبـاه اسـت ، امـا گـروه نخوت پيشگان و دسته متعصبان و سواركاران ميدان خود بينى و نـادانـى آنـرا لبـاس تـحـقـق پـوشـاندند، بطوريكه گردنكشان شما به فرمان شيطان گـردن نـهـاده و طـمع او براى گمراه كردن شما پا گرفته و راز پوشيده به رسوايى آشـكـار رخ نـمـوده و چـيرگى او بر شما عظيم گرديده و آرام آرام با همه سپاه خويش به سوى شما راه افتاده است .






    دامچاله هاى خوارى در انتظار گناهكاران

    12 - فـَأَقـْحَمُوكُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوكُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَئُوكُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فـِي عـُيـُونِكُمْ وَ حَزّاً فِي حُلُوقِكُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِكُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِكُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَى النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَكُمْ

    پـس لشـگـريـان شـيطان ، شما را در دامچاله هاى خوارى و گردابهاى هلاكت در افكندند و پـايـمال زخمهاى جانكاهتان كردند، تا در چشمتان سر نيزه گناه بر كوبند و در گلويتان فـريـاد حـق را بـخـشـكـانـنـد و بـيـنـى تـان را خـرد كـنـنـد و در نـهـايـت قـصـد قـتـل و نـابـودى شـمـا نـمـايـنـد و سـرانـجـام ، بـا ذلت قـهـرآمـيـز بـه سـوى دوزخى كه محصول عملكردتان است رانده شويد.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  9. #8
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    بسيج عليه شيطان

    13 - فـَأَصـْبـَحَ أَعْظَمَ فِي دِينِكُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَى فِي دُنْيَاكُمْ قَدْحاً مِنَ الَّذِينَ أَصْبَحْتُمْ لَهُمْ مُنَاصِبِينَ وَ عَلَيْهِمْ مُتَأَلِّبِينَ فَاجْعَلُوا عَلَيْهِ حَدَّكُمْ وَ لَهُ جِدَّكُمْ

    بـديـن تـرتـيب ، شيطان در ضربه زدن به دينتان بزرگتر و در انگيزش دنيا پرستى تـان آتـش افـروزتـر از كـسانى شد كه شما عليه آنان قيام كرده و بر ضدشان همراه و هماهنگ گرديده اند. پس همه يارايى و توانائيتان را عليه شيطان بكار گيريد.




    نخجير گاه شيطان

    14 - فـَلَعـَمـْرُ اللَّهِ لَقـَدْ فَخَرَ عَلَى أَصْلِكُمْ وَ وَقَعَ فِي حَسَبِكُمْ وَ دَفَعَ فِي نَسَبِكُمْ وَ أَجْلَبَ بِخَيْلِهِ عَلَيْكُمْ وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِيلَكُمْ يَقْتَنِصُونَكُمْ بِكُلِّ مَكَانٍ وَ يَضْرِبُونَ مِنْكُمْ كُلَّ بَنَانٍ لَا تَمْتَنِعُونَ بِحِيلَةٍ وَ لَا تَدْفَعُونَ بِعَزِيمَةٍ فِي حَوْمَةِ ذُلٍّ وَ حَلْقَةِ ضِيقٍ وَ عَرْصَةِ مَوْتٍ وَ جَوْلَةِ بَلَاءٍ

    بـه خـدا سـوگـنـد، شيطان به اصل شما كه از خاك است و پدرتان آدم (ع ) از آن آفريده شـد فخر فروخت و شرافت شما را ناچيز انگاشت و بر تبارتان بر تاخت و سواره نظام خود را بر ضد شما بر انگيخت و با پيادگان ، سر راهتان را گرفت ، آنك او در هر كوى و بـرزن ، شـمـا را بـه نـخـجير مى كشد و تمام توانتان را مى گيرد و قدرت رويارويى شـمـا را در هم مى شكند، تا شمايان نتوانيد با هيچ نيرنگى از دام او بگريزيد و با مشت پـولادين اراده بر فرق او بر كوبيد، چرا كه در چنبر خفت و خوارى و تنگناى تنگ نظرى و در كوران سختى و بلا در افتاده ايد.





    كينه توزى و عصبيت ، موجب تيرگى دلهاست

    15 - فَأَطْفِئُوا مَا كَمَنَ فِي قُلُوبِكُمْ مِنْ نِيرَانِ الْعَصَبِيَّةِ وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّمَا تِلْكَ الْحَمِيَّةُ تَكُونُ فِي الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّيْطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ

    پـس ، بـياييد و آتش عصبيت و كينه هاى جاهلى را كه در دلهاتان نهفته است خاموش كنيد كه بـى تـرديـد، اين ننگ و عار براى مسلمان از خطرهاى شيطان و خودستايى ها و تباهى ها و وسـوسـه هـاى اوسـت . بـر آن شـويـد كـه فـروتـنى را چون افسرى بر سر نهيد و خود پـسـندى را در زير گامهايتان پايمال كنيد و خوار شماريد و قلاده تكبر را و خود برتر بينى را از گردن بر كنيد

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  10. #9
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    فروتنى ، سپاه مسلح

    16 - وَ اعـْتـَمـِدُوا وَضـْعَ التَّذَلُّلِ عـَلَى رُءُوسـِكـُمْ وَ إِلْقـَاءَ التَّعـَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا وَ فُرْسَاناً

    در ستيز با دشمنتان شيطان و لشگريانش فروتنى را، سپاه مسلح خود گيريد. زيرا شيطان از هر گروه ، سربازان و ياران و سواره نظام و پيادگانى دارد.





    متكبر، برتر نيست ، خود بزرگ بين است

    17 - وَ لَا تـَكـُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحـَقـَتِ الْعـَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نـَفـَخَ الشَّيـْطـَانُ فـِي أَنـْفـِهِ مـِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ

    و چـون قـابـيـل نـباشيد كه بر فرزند مادر خويش سركشى كرد، بى آنكه خدا در وى هيچ بـرتـرى نـهـاده بـاشـد مـگـر هـمـان بـزرگ بـيـنـى نـاشـى از حـسـادت و دشـمـنـى حـاصـل از آن و فـروزش آتـش خـشـم بـر خـاسـتـه از تـعصب در قلب او و دميدن باد نخوت شـيـطانى در بينى اش ، آنچنانكه خداوند او را به پشيمانى ، كيفر داد و سنگينى گناهان همه قاتلان تاريخ را تا قيامت بر
    گرده او نهاد.






    تباهى زمين ، محصول ستيز با خدا و مومنان

    18 - أَلَا وَ قـَدْ أَمـْعَنْتُمْ فِي الْبَغْيِ وَ أَفْسَدْتُمْ فِي الْأَرْضِ مُصَارَحَةً لِلَّهِ بِالْمُنَاصَبَةِ وَ مُبَارَزَةً لِلْمُؤْمِنِينَ بِالْمُحَارَبَةِ

    هـان !بـدانـيـد كـه نـافرمانى و ستمگرى را به نهايت رسانديد و زمين را در اثر دشمنى آشكار با خدا و ستيز با مومنان به تباهى كشانده ايد.


    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  11. #10
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    تعصب ، گذرگاه نفوذ شيطان

    19 - فـَاللَّهَ اللَّهَ فـِي كـِبـْرِ الْحـَمـِيَّةِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِيَّةِ فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّيـْطـَانِ الَّتـِي خـَدَعَ بـِهَا الْأُمَمَ الْمَاضِيَةَ وَ الْقُرُونَ الْخَالِيَةَ حَتَّى أَعْنَقُوا فِي حَنَادِسِ جـَهـَالَتـِهِ وَ مـَهـَاوِي ضـَلَالَتِهِ ذُلُلًا عَنْ سِيَاقِهِ سُلُساً فِي قِيَادِهِ أَمْراً تَشَابَهَتِ الْقُلُوبُ فِيهِ وَ تَتَابَعَتِ الْقُرُونُ عَلَيْهِ وَ كِبْراً تَضَايَقَتِ الصُّدُورُ بِهِ

    پـس ، از خـدا بـهراسيد، از خدا بهراسيد در مورد نخوت ، تعصب و فخر فروشى جاهلى ، زيـرا نـخـوت رويـشـگـاه بـذر دشـمـنـى ها و راه نفوذ شيطان است كه وى با همان ، امت هاى گـذشـتـه و پـيـشـيـنيان را فريفت ، بگونه يى كه در ظلمات نادانى و دامهاى گمراهى او فرو رفتند، در حالى كه چون مى راندشان رام و چون مى كشيدشان آرام بـودنـد. وه ! كـه اين حميت جاهلى و بلاى كبر و خود بزرگى بينى كه سينه ها راسخت در فـشـار و تـنـگـنـا قـرار داده اسـت ، چه ويرانگر و شكننده است و افسوس كه همه دلها به يكسان گرفتار آنند و در همه عصرها و نسلها جارى بوده است .





    بترسيد از اطاعت گردنكشان فرومايه

    20 - أَلَا فـَالْحـَذَرَ الْحـَذَرَ مـِنْ طـَاعـَةِ سـَادَاتـِكُمْ وَ كُبَرَائِكُمْ الَّذِينَ تَكَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تـَرَفَّعـُوا فـَوْقَ نـَسـَبـِهـِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِينَةَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مـُكـَابـَرَةً لِقـَضـَائِهِ وَ مـُغـَالَبـَةً لِآلَائِهِ فـَإِنَّهـُمْ قـَوَاعـِدُ أَسـَاسِ الْعـَصَبِيَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْكَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُيُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِيَّةِ

    هـان !آگـاه بـاشيد و بپرهيزيد، بپرهيزيد از فرمانبرى مهتران و بزرگان متكبر كه به حسب خود نازيدند و بر پلكان تبار خويش فراز آمدند و زشتى ها و پلشتى ها را بـه پـروردگـارشـان نـسـبـت دادنـد و آنچه خداوند بدانان از سر لطف بخشيده بود انكار كردند، انكارى آگاهانه و از سرستيز با قضاء الهى و چيرگى بر نعمتهاى وى ، زيـرا ايـنـان پـايـه هاى تعصب و ستونهاى اصلى فتنه و شمشيرهاى آهيخته از پيوندهاى جاهلى هستند.





    ناسپاسى به بخششها

    21 - فـَاتَّقـُوا اللَّهَ وَ لَا تَكُونُوا لِنِعَمِهِ عَلَيْكُمْ أَضْدَاداً وَ لَا لِفَضْلِهِ عِنْدَكُمْ حُسَّاداً وَ لَا تـُطـِيـعـُوا الْأَدْعـِيـَاءَ الَّذِيـنَ شـَرِبـْتُمْ بِصَفْوِكُمْ كَدَرَهُمْ وَ خَلَطْتُمْ بِصِحَّتِكُمْ مَرَضَهُمْ وَ أَدْخَلْتُمْ فِي حَقِّكُمْ بَاطِلَهُمْ

    پس ، از خدا پروا كنيد و در برابر نعمتهايى كه به شما عنايت فرموده ناسپاسى مكنيد و نـسـبـت بـه احـسـان الهـى كـه بـه شـمـا ارزانـى فـرمـوده رشـك نـبـريـد و مـوجـبـات زوال آن را فراهم نسازيد و از نابكاران بى ريشه ، فرمانبردارى نكنيد، همانا كه آب پـاك و زلال خـود را وانـهـاده و گـنـداب تيره آنان را نوشيده ايد و بيمارى آنان را با سلامت خويش در هم آميخته ايد و باطل آنها را به حق خود راه داده ايد.

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تکامل عرفانی انسان در قرآن
    توسط محسن رحمتی در انجمن عرفان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-03-2011, 14:57
  2. نيازبه زمينه سازي ظهورموعود؛ فراگفتمان انسان مدرن
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 14-02-2011, 06:40
  3. از خدايي انسان تا انسان خدايي
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 31-12-2010, 21:09
  4. اسناد و منابع مكتوب خطبه فدك
    توسط monji_2008 در انجمن اعتقادي
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-12-2010, 17:25
  5. فضیلت سوره های قرآن همراه با توضیح
    توسط ali20 در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-09-2009, 08:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه