آيتالله مجتبي تهراني در جديدترين درس اخلاق خود با اشاره به حديث «لايَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامَرَأَةٍ فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا شَيْطان» از پيامبر اعظم (ص) گفت: خلوت با نامحرم زمينهساز تخريب انسان و بروز صفات شيطاني و مذموم است.
به گزارش خبرگزاري فارس، آنچه در پي ميآيد، گزيدهاي از جلسه سيويكم مبحث «غيرت مؤمن» است كه در درس اخلاق آيتالله مجتبي تهراني، از سوي اين مرجع تقليد و استاد اخلاق مطرح شده است. اين سخنان با عنوان «تربيت در محيط شغلي» به تازگي بر روي خروجي پايگاه اطلاعرساني اين مرجع تقليد به نشاني [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] قرار گرفته است.
* مروري بر مباحث گذشته
بحثِ ما راجع به تربيت به معناي روشِ رفتاري و كرداري دادن است. انسان به طورِ معمول در چهار محيط خانوادگي، آموزشي، رفاقتي و شغلي روش مي گيرد؛ البته فضاي پنجمي هم بر آنها حاكم است كه بعداً ميگوييم. بحثِ ما به محيطِ چهارم، يعني محيط شغلي رسيد و عرض كرديم كه مباحث مربوط به محيط شغلي، در سه رابطه مطرح است. نخست؛ نفس شغل، دوم؛ فضايي كه انسان در آن محيط كار ميكند و سوم؛ مراجعان.
مبحث اول و دوم را بحث كردم و گفتم كه بعضي از شغلها نقشِ سازندگي و بعضي نقشِ تخريبي دارند. آن فضايي هم كه انسان در آن كار ميكند نيز چنين است. در آخرِ جلسه گذشته عرض كردم كه خودِ فضاهايي كه انسان در آنها قرار ميگيرد، يا فضاهايي است كه بُعدِ شيطاني و حيواني را در انسان زنده ميكند و يا فضاهايي است كه بُعدِ معنوي و الهي انسان را شكوفا ميكند. در اين مورد رواياتي را خواندم و مثالهايي هم زدم.
* بُعد سوم؛ مراجعهكنندگان
همين بحث درست در باب بُعدِ سوم مسأله محيطِ شغلي، يعني مراجعين نيز است. برخي از مراجعيني كه انسان در محيطِ شغلي خود با ايشان سروكار دارد، بُعدِ شيطاني و حيواني و هواهاي نفساني و امثالِ اينها را در آدم زنده ميكند. يك سنخ از مراجعين بر عكس هستند و آن بُعدِ الهي و رحماني را در انسان زنده ميكنند. حالا تا جايي كه فرصت دارم مصاديقِ آن را هم عرض ميكنم.
من در مورد مراجعين، به حداقل اكتفا ميكنم. انسان حداقل بايد آن محيطِ شغلي يا شغلي را انتخاب كند كه مراجعينِ آن زنده كننده بُعدِ شيطاني انسان نباشند. گفتم حداقل؛ يعني آن بُعد شيطاني را زنده نكند؛ لازم نيست كه مراجعه كننده، بعدِ رحماني و الهي را در انسان زنده كند. مثلِ معروفي است كه ميگويند: "مرا به خيرِ تو اميد نيست، شر مرسان! " اصل و مهم اين است.
برخي به عنوان اعتراض به من ميگويند: "فلاني بچّههاي مردم را به انزوا ميكشاند! " اينها شعارهاي بدون شعور است كه ميدهند و مسائلي از اين قبيل كه ميخواهند لااباليگري را ترويج دهند. اين مطلب را دقّت كنيد كه من به اين نكته توجه دارم؛ من گفتم آنچه در محيط شغلي بايد به عنوان معيار حداقلي رعايت شود اين است كه مراجعهكنندگاني كه پيشِ انسان ميآيند، او را فاسد نكنند! اين دعوت به انزوا نيست؛ اين دعوت به رعايت حدود الهي است.
* از روابط مخرب به خدا پناه ميبرم!
بحثِ تربيت، يك بحثِ تدريجيالحصول است و يكي پس از ديگري اثر دارد. خدا در آخرين سوره قرآن، يعني سوره ناس كه خطاب به خودِ پيغمبر هم هست، ميفرمايد: "قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ؛ مَلِكِ النَّاسِ؛ إِلهِ النَّاسِ؛ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذي يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ؛ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ " اين سوره به طورِ كلي براي روابطِ اجتماعي است. اي پيغمبر بگو: به خدا پناه ميبرم كه با افرادي كه به من شر ميرسانند، مواجه نشوم.
حالا من از شما سؤال ميكنم شرّ چيست؟ "مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذي يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ " شرّي كه بُعدِ دروني شيطاني من را زنده ميكند. در تفاسير ميگويند: خناس، شيطان است. توجه كنيد اين شيطان دروني است، حالا ميخواهد پنهاني باشد يا آشكار. چون ميفرمايد: "مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ " جنّ پنهان است و ناس آشكار است. مسأله اين است كه اينها در بحثِ روابط است.
خدايا از اين روابطي كه من را خراب ميكنند، به تو پناه ميبرم. من اين بحث را به طور كلّي، يعني اثر برخوردِ انسان با انسان مطرح كردم؛ روابطِ شغلي يكي از مصاديقِ آن ميشود. اثري كه اين رابطه روي من ميگذارد، نبايد نقشِ تخريبي داشته باشد. بعدِ دروني شيطاني و هواهاي نفساني من را شكوفا و زنده نكند؛ اين يك قانونِ كلّي است كه يك مصداقِ آن محيطِ شغلي است. شما بايد شغلي را انتخاب كنيد كه مراجعيني كه به شما مراجعه ميكنند، بُعدِ شيطانيتان را تحريك نكنند. لازم نيست كه قصدي در كار باشد؛ نخير! اصلاً و ابداً قصد تأثيرپذيري مهم نيست.
لذا در بابِ محيطِ شغلي، بحث را در سه رابطه مطرح كردم: نفسِ شغل، محيطِ شغلي و مراجعينِ، هر سه ميتواند هم نقشِ تخريبي و هم نقشِ سازندگي داشته باشد. من در مورد مراجعين گفتم حداقل اين است كه مرا خراب نكنند و بيش از اين هم نميگويم.
* مراجعه جنس مخالف، زمينهساز تخريب
من به طور مفصل در باب اثر تخريبي وارد ميشوم، چون ممكن است كه مراجعينِ انسان در روابطِ گوناگون ديداري، رفتاري و شنيداري نقشِ تخريبي داشته باشند. همانطور كه اينها ميتوانند نقشِ سازندگي داشته باشند، نقشِ تخريبي هم دارند و اينها هم در سه رابطه مطرح است: ديداري، شنيداري و گفتاري. مثلاً افرادي كه مراجعه ميكنند در موردي كه خيلي بارز هم هست مراجعين به شخص، از جنسِ مخالف باشند. اين مسأله چون مورد ابتلا است، عرض ميكنم كه اگر شخص زن است، مراجعه كننده او مرد باشد و اگر مرد است، مراجعه كننده او زن باشد. اين از آن جاهايي است كه زمينه براي تخريب آماده است. من نميخواهم بهطور مفصّل وارد اين مورد شوم، فقط بهطور گذرا به آن اشاره ميكنم.
در روايتي از پيغمبر اكرم داريم كه فرمودند: "قال رسولالله صليالله عليه وآله وسلم: ما من صباح الا و ملكان يناديان: ويل للرجال من النساء و ويل من نساء من الرجال! " هيچ روزي نيست مگر اينكه دو فرشته با هم ندا ميكنند و داد ميزنند كه "واي بر مردان از زنان و واي بر زنان از مردان! ".
نكتهاي در اين روايت است كه من اين را عرض ميكنم. در روايت دارد "ما من صباح " يعني هيچ روزي، هيچ صبحي نيست دو ملك ندا ميكنند "واي بر مردان از زنان و واي بر زنان از مردان "؛ حالا چرا نميگويند: هيچ شبي نيست مگر اينكه...؟ جهت اين است كه روابط اجتماعي در روز برقرار ميشود. شب هر كسي در خانه خود است. در روز است كه همجنسها و مخالف جنسها در صبح روابطِ اجتماعي دارند. سخن پيغمبر اكرم در مورد اختلاف جنسيتي است.
يكي از خطرات مهم مراجعين اين است كه همجنس نباشند، اينجا است كه زمينه فراهم ميشود آن بعد شيطاني را شكوفا و زنده كند و نقشِ تخريبي داشته باشد. مخصوصاً اينكه شرايط هم طوري باشد كه جنبه خصوصي پيدا كند. يك وقت به قول ما طلبهها در ملا عام است و يك وقت رابطه شكل پنهاني دارد و در برابر ديگران نيست. آن رابطهاي كه جنبه خصوصي دارد، بدتر است.
* در خلوت با نامحرم، شيطان نفر سوم است
روايتي است از پيامبر كه فرمودند: "قال رَسُول اللَّهِ صلياللهعليهوآلهوسلم : لَايَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامَرَأَةٍ فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا شَيْطان " حضرت چه قدر زيبا مطلب را بيان ميفرمايند! خيال نكنيد در ملاقاتِ خصوصي زن و مرد نامحرم، فقط شما دو نفر هستيد، در واقع شما سه نفر هستيد و سومين نفر شما شيطان است! چشمهايتان نميبيند. بي برو برگرد شيطان سومين نفر است. من نميخواهم واردِ مسائل فقهي شوم، فكر كنم در توضيحالمسائل نوشتهام كه "خلوت با اجنبي حرام است ".
* دوري از نامحرم، بهترين صفت زنان
خلوت كردن با نامحرم در روابطِ گوناگون كه سرآمدش ديداري و شنيداري و رفتاري است، اثر گذار است. روايتي از حضرت زهرا(سلاماللهعليها) است كه از حضرت سؤال كردند بهترين صفت زنها چه چيزي است؟ حضرت فرمودند: "خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَايَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَايَرَاهُنَّ الرِّجَال " بهترين صفت براي زنان اين است كه مرد، زن نامحرم را نبيند و زن، مرد نامحرم را نبيند.
اگر كساني كه شعار ميدهند، امّا شعور ندارند، بگويند: خودِ حضرتِ زهرا رفتند مسجد و خطبه خواندند و يا حضرت زينب هم خطبه خواندند؛ ما در جواب ميگوييم: وقتي حضرت زهرا به مسجد رفتند، بحثِ وظيفه شرعي و واجب الهي مطرح بود و بايد حضرت به مسجد ميرفتند و به وظيفهشان عمل ميكردند. بحث وظيفه غير از بحثي است كه ما ميكنيم. آنجا بحث مراجعه نيست، يك وقت اشتباه نشود! گاهي عوام چنين مغالطههايي ميكنند. حضرت وظيفهاش بود كه برود و رفت.
من در مورد اين خطبه حضرت زهرا بحث كردهام و آن را نوشتهام كه الحمدلله منتشر هم شده است. نوشتهام به چه صورت و با چه پوششي به مسجد رفتند؛ حتي زناني آمدند و اطراف حضرت زهرا را گرفتند كه حتي پيكرهاش هم معلوم نشود.
حضرت زينب هم در مجلسي كه رفتند، به يزيد گفتند: "أَمِنَ الْعَدْلِ يَاابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا " آيا اين عدالت است كه زنهاي خود را آن طور پوشش دهي، امّا ما را جلوي مردان بياوري؟ در جايي كه بحث وظيفه مطرح است، بايد به وظيفه عمل كرد اما ما اينجا داريم در مورد شغل كه انتخابي است و مراجعين آن بحث ميكنيم.
* انسان به راههاي جلب توجه آگاه است
روايتي از امام علي عليهالسلام است كه فرمودند: "صِيَانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا ". اينكه زن خود را بپوشاند و حفظ كند براي خودش و زيبايياش بهتر است. طرفين خودشان بهتر از همه ميفهمند كه در اين روابط شغلي و كاري كه مراجعه كننده دارند، رابطهشان چگونه است؛ آيا رابطه با حفظ صيانت است، يا براي جلب توجه و پردهدري است؟! طرفين خوب ميداند كه مراجعه كننده جنسِ مخالف چه منظوري دارد. هر دو طرف ميدانند كه فرد با چه پوششي چگونه آمده و چه غرضي دارد. از نظرِ رفتاري و حركاتشان هم، هر دو خوب ميفهمند كه به دنبال چه هستند.
بنده اينجا ننشستهام مسائل شيطانيشان را بگويم كه چگونه ميتوان قواي شيطاني كسي را تحريك كرد. خودشان ميفهمند كه از نظرِ گفتاري چه ميگويند و از نظر رفتاري چهكار ميكنند و يا چه پوششي از نظر ديداري دارند.
رابطه از نظر گفتاري، هم در مورد موادِّ گفتار است كه فرد چه سخني را ميگويد و يكي هم درباره كيفيت ادا است كه حرفش را چگونه ميزند. يكي اينكه از چه كلماتي در صحبتِ خود استفاده ميكند و ديگر اينكه وقتي كه ميخواهد حرف بزند، چهطور كلمات را ادا ميكند كه جلبِ نظر شود.
* خانمها مراقب حرف زدنشان باشند
در سوره احزاب، خطاب به همسرانِ پيغمبر ميفرمايد: "فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً " دستورِ "فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ " در مورد كيفيتِ ادا كردن كلمات است. قرآن خطاب به همسرِ پيغمبر ميگويد: صدايتان را نازك نكنيد! اگر كيفيتِ گفتار، شيطاني باشد "فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ " آن شيطاني كه "يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ " است، طرف مقابل را به وسوسه مياندازد. "وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً " يعني گفتارِ پسنديده و خداپسندانه داشته باشيد؛ چه از نظرِ مواد و چه از نظرِ كيفيتِ ادا.
من ميخواستم اين را عرض كنم كه در باب محيط شغلي تنها شغل نيست كه اثرگذار است. ممكن است "خود شغل " خيلي خوب باشد، "محيط " آن هم محيطِ بدي نباشد، اما از راهِ "مراجعهكنندگان " خراب شوي. ما در اين بحث فقط به دنبالِ جلوگيري از خرابي هستيم و به سازندگي فعلاً كاري نداريم. اين حداقل مطلب است كه مراجعين روي تو نقشِ تخريبي نداشته باشند. من به صراحت ميگويم كه محيطِ شغلي از آن محيطهايي است كه در تربيت انسان، خيلي نقش دارد.
* عاديسازي روابط با نامحرم
اگر اين حداقل رعايت نشود، كمكم رابطه با نامحرم برايت عادي ميشود و نعوذبالله يك سنخ محرمات اصلاً قباحتش از بين ميرود. به خاطر مراوده با نامحرمها به اقتضاي شغل خود، ديگر قبحي سرت نميشود. البته فرض من در جايي است كه همه جهاتِ شرعي به طورِ ظاهري حفظ ميشود والّا آنجاهايي كه شرع رعايت نشود، ديگر وا مصيبت است! چون جلسه آخر بحث است، اين مطالب را كمي فشرده كردهام.
يك بحثي هم وجود دارد كه مراجعينِ انسان، آن بُعدِ رحماني را در ما تقويت كنند، يعني انسان را به يادِ خدا بيندازند، نه به يادِ شيطان كه گفتم اينها پيش كشتان. اين بحث ديگري است كه ديگر به آن نميپردازيم.