«فطرت» يكي از مفاهيم بنيادين دين اسلام است. اين اصطلاح و مشتقاتش بارها در قرآن كريم و احاديث معصومين (ع) به كار رفته است. در حقيقت از آن به عنوان يك اصل مهم ياد شده و طيف وسيعي از معارف اسلامي به مدد اين اصل تبيين، تكميل و اثبات ميشود، از آن جمله اثبات مهمترين ركن دين يعني «توحيد» است. پيش از بيان چگونگي دلالت «فطرت» بر وجود خداوند متعال مناسب است توضيح مختصري درباره معناي آن آورده شود:
واژه «فطرت» از ماده «فطر» به معناي شكافتن چيزي است و از آنجا كه آفرينش به منزله شكافتن پرده نيستي و عدم است، يكي از معاني فطر، آفريدن و خلق كردن است. بر اين اساس، فطرت(كه مصدر نوعي است بر نوع و چگونگي فعل دلالت ميكند) به معناي نحوه خاصي از آفرينش است.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] از اين رو ميتوان سه ويژگي را براي امور فطري در نظر گرفت:
1. فطريات هر نوعي از موجودات در همه افراد آن نوع، يافت ميشود هر چند كيفيت آنها از نظر ضعف و شدت، متفاوت باشد.
2. امور فطري، همواره در طول تاريخ، ثابت است و چنان نيست كه فطرت موجودي در برههاي از تاريخ اقتضاء خاصي داشته باشد و در برهه ديگر، اقتضائي ديگر.
3. امور فطري از آن جهت كه فطري و مقتضاي آفرينش موجودي است نيازي به تعليم و تعلم ندارد هرچند تقويت يا جهت دادن به آنها به نيازمند آموزش ميباشد.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
با توجه به اينكه فطريات انسان به دو دسته شناختهاي فطري و گرايشهاي فطري تقسيم ميشود، و همچنين با توجه به معناي لغوي فطرت، در بيان اصطلاحي آن گفته ميشود: فطرت انسان صورت و حالت ويژهاي در آفرينش انسان است كه اين حالت به ذات او برميگردد و لوازم، آثار و مقتضيات خاصي دارد. يكي از اين حالتهاي خاص اين است كه انسان نسبت به خداي متعال داراي يك نوع شناخت عقلي به حسب آفرينش است كه از آن تعبير به «خداشناسي فطري» و همچنين داراي گرايش و ميل قلبي نسبت به خداي متعال است كه از آن تعبير به «خداپرستي فطري» ميشود.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
تفسير راه فطرت
راه فطرت تفسيرهاي متعددي دارد كه بعضي از آنها را ذكر ميكنيم:
1- برهان مبتني بر «اوصاف اضافي و اصل تضايف»
اوصاف اضافي؛ همانند بالايي و پستي، پدري و فرزندي، دوست داشتن و دوست دار بودن، صفاتي هستند كه هرگاه يكي از آنها موجود باشند طرف ديگر آن حتماً بايد موجود باشد؛ مثلاً وقتي به كسي پدر گفته ميشود كه قطعاً بايد فرزندي داشته باشد. اين مفهومهاي دوگانه مفهومهايي هستند كه وجود هر كدام در مقايسه با ديگري لازم است و به رابطه بين آن دو «تضايف»، و به آن دو «متضايفين» گفته ميشود.
با توجه به اين بيان ميگوييم دو صفت «اميد» و «محبت» در نهاد همه ما انسانها وجود دارد كه ميتوان به واسطه آنها به وجود خداوند پي برد زيرا اين دو مفهوم از مفاهيم اضافي ميباشند لذا محب بودن بدون وجود محبوب نميتواند وجود داشته باشد و موجود محبوب، همان خداوند وتعال است. براي رعايت اختصار صفت اميد را بررسي ميكنيم:
«اميد فطري»: انسان طوفان زدهاي را تصور كنيد كه كشتي او گرفتار امواج سهمگين دريا شده و درهم شكسته است و همه اسباب ظاهري و طبيعي از دسترس او خارج شده به گونهاي كه هيچ اميدي به امور مادي و طبيعي براي نجات را احساس ميكند. اين اميد كه يك حقيقت اضافي است، ناگزير براي آن طرف ديگري هست كه به آن اميد بسته است؛ چون فرض اين بود كه هيچ يك از عوامل مادي بلكه هيچ يك از حقايق و امور محدود در دسترس او نيستند. پس اين اميد ناگزير متوجه حقيقتي است كه محدود به هيچ حدّ خاصّي نيست. اين حقيقت مطلق كه قدرت او بي انتها است و انسان گرفتار به آن اميدوار است، واقعيتي جز وجود خداوند نميتواند باشد.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
2- برهان مبتني بر «اصل عليت عامه»
انسانها كه پديدههاي طبيعي را ميبينند در جستجوي علت آن هستند، يعني فطرتاً در پي علت هر چيزي ميگردند؛ چون اين حسّ در وجود انسان هست كه هر پديدهاي به علت و پديد آورنده نيازمند است. آنان هر وقت به علت چيزي دست مييابند به نوبه خود دنبال علت آن علت هستند اين حقيقت بشر را به اين رسانده كه سرانجام سلسله علتها بايد به جايي ختم شود. يعني بايد يك نقطه مركزي موجود باشد كه علت همه علتها باشد و آن كسي جز خداوند نيست.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
فطرت در آيات و روايات
وجود فطرت خدا خواهي و خداپرستي حقيقتي است كه در قرآن كريم و بيانات معصومين (ع) بر آن تكيه شده؛ كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. در برخي آيات قرآن، دين اسلام موافق با فطرت انساني شمرده شده است:
«فاقم وجهك للدين حنيفاً فطرَه الله التّي فطر النّاس عليها»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
«پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن، اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده است.»
هر چند اين آيه در مقام بيان فطري بودن دين است،اما ميتوان فطري بودن اعتقاد به خدا را نيز از آن استفاده كرد. زيرا اگر مقصود از دين، در اين آيه، تعاليم اصلي و اركان اعتقادي دين باشد مسلما اعتقاد به وجود خدا را شامل ميگردد و اگر مقصود از آن تسليم و خضوع در برابر خداوند متعال باشد، يقينا فطري بودن خداپرستي مستلزم فطري بودن آگاهي از وجود اوست.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
2. آيه ميثاق:
«به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟! گفتند آرى، گواهى مىدهيم (چرا چنين كرد؟) براى اينكه در روز رستاخيز نگوئيد ما از اين غافل بوديم (و از پيمان فطرى توحيد و خداشناسى بىخبر).»
كساني كه فطري بودن خداوند را به معناي مواجهه انسلن با خدا در عالمي قبل از عالم طبيعت ميدانند، به اين آيه تمسك كرده آن را گواه مدعاي خود ميدانند، زيرا طبق اين آيه خداوند در يك مرحله از آفرينش، همه انسانهايي را كه از آغاز تا قيامت پا به عرصه خاك مينهند، حاضر ساخته و آنان را بر خودشان گواه قرار داده و از آنان بر ربوبيت خويش اقرار گرفته است و هدف از اين اقرار آن بوده كه كافران و مشركان در قيامت مدعي بيخبري و جهل نگردند.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
3. آياتي متعددي كه بيانگر اين حقيقتاند كه وقتي انسان در شرايط بحراني و موقعيتهاي بسيار سخت قرار ميگيرد و خود را در چند قدمي مرگ مييابد و اميدش از اسباب مادي قطع ميگردد، معرفت فطري خفته در جانش بيدار ميشود و خدا را از سر اخلاص ميخواند. از اين آيات استفاده ميشود كه قر/ان معرفت فطري بشر به وجود خدا را تصديق ميكند[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]:
«هنگامى كه سوار بر كشتى شوند خدا را با اخلاص مىخوانند (و غير او را فراموش مىكنند) اما هنگامى كه خدا آنها را به خشكى رسانيد و نجات داد باز مشرك مىشوند!»
در روايات نيز به برخي احاديث برميخوريم كه معرفت و شناخت خداوند را امري فطري ميداند. در حديثي از امام باقر(ع) آمده است كه فرمودند: «فطرهم علي المعرفه به»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
«خداوند مردم را با معرفت به خودش آفريد.»
امام صادق (ع) نيز در پاسخ به اين پرسش كه مقصود از «فطره الله التي فطر الناس عليها» چيست، فرمود: التوحيد «فطرت همان توحيد است.»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
نكته
فطري بودن معرفت انسان به وجود خداوند مستلزم آن نيست كه همه انسانها به وجود خدا اعتراف داشته و هيچ شخص ملحد يا شكاكي وجود نداشته باشد. زيرا گاه معرفت فطري انسان به خدا، به دليل ئابستگي شديد او به عالم طبيعت، در پس پرده قرار ميگيرد و نور فطرت كمفروغ ميگردد. در اين موارد، عوامل هشداردهنده معرفتي و رواني(مانند قرار گرفتن در موقعيتهاي بحراني) ميتوانند او را از خواب غفلت بيدار و كانون دلش را به سوي يگانه مبدا متعالي متوجه سازند.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . ابن منظور، لسان العرب، ماده ف ط ر
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دهم، ص62
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . آموزش عقايد، همان، ص62- 63
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. جوادي آملي، عبدالله، تبيين براهين اثبات خدا، قم، نشر اسرا، چاپ پنجم، 1386، ص 292.
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. همان
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. روم(30)، آيه 30.
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. مصباح يزدي، محمدتقي، خداشناسي در قرآن، قم، موسسه امام خميني، چاپ اول، 1384، ص44-45
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، قم، طه، چاپ اول، 1377، ج1، ص35
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. آموزش كلام اسلامي، همان، 35
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. كليني، محمدبن يعقوب، اصول كافي، باب فطره الخلق علي التوحيد، ج2، حديث 4
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. همان، حديث 1
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]. آموزش كلام اسلامي، همان، ص37