آقاي نقوي
يكي از شبهاتي كه وهابيت عليه شيعه مطرح ميكند، اين است كه شيعه، معتقد به إرتداد صحابه است. آيا روايات صحيح در كتب أهل سنت در رابطه با إرتداد أصحاب بعد از پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) وجود دارد؟
استاد حسيني قزويني
در اين زمينه، بايد توضيح بدهم كه يكي از اساسيترين شبههاي كه امروز در ماهوارههاي وهابيت و سايتهاي اينترنتي و كتابها و روزنامههايشان مطرح ميشود، اين است كه ميگويند:
شيعيان، صحابه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) را مرتدّ ميدانند.
بعد هم چند روايت ضعيفي را كه مثلا در رجال كشي آمده و از ديدگاه ما، از نظر سند، معتبر نيست، ميآورند كه شيعيان ميگويند:
إرتد الناس بعد رسول الله إلا أربعة أو خمسة.
بعد از رسول الله، تمام مردم مرتد شدند؛ غير از 4 يا 5 نفر.
نكته اول:
اين رواياتي كه شما استدلال ميكنيد، مورد تائيد شيعه نيست. بلكه شيعه معتقد است بعد از پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، صدها نفر با آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) بودند، نه 4 يا 5 نفر. تمام بني هاشم كه آمارشان به هزاران نفر ميرسيد، در جوار أمير المؤمنين (عليه السلام) بودند و دهها و صدها نفر از صحابه در كنار أمير المؤمنين (عليه السلام) بودند و حامي ايشان و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) بودند. اين شبهه، به هيچوجه به شيعه وارد نيست.
نكته دوم:
آيا مگر شما در كتابهاي خودتان نداريد كه بعد از پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، صحابه كافر شدند؟
روايت اول:
در صحيح بخاري آمده است كه أبو هريره نقل ميكند:
لما توفي النبي صلي الله عليه و سلم و استخلف أبو بكر و كفر من كفر من العرب.
وقتي پيامبر صلي الله عليه و سلم از دنيا رفت و أبو بكر خليفه شد، تعداد انبوهي از عرب كافر شدند.
صحيح بخاري، ج8، ص50، كتاب إستتابة المرتدين و المعاندين و قتالهم ... و ص140، ح6924، كتاب الإعتصام بالكتاب و السنة ـ صحيح مسلم، ج1، ص38، كتاب الإيمان، باب الأمر بقتال الناس حتي يقولوا لا إله إلا الله محمد رسول الله
اين جنگ ردّهاي كه آقاي أبو بكر شروع كرد و دهها هزار انسان را به كام مرگ فرستاد، حتي صحابهاي مانند مالك بن نويره را جلوي زن و فرزندش كشتند و با زنش زنا شدند و برچسب إرتداد زدند و گفتند اينها كافر شدهاند، آيا اينها صحابه نبودهاند؟ آيا اينها به پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) ايمان نياورده بودند؟ مگر در خود صحيح بخاري و صحيح مسلم نيست كه وقتي عمر به أبو بكر اعتراض كرد كه:
چرا دستور قتل اينها را دادهاي؟
با اينكه اينها نماز ميخوانند و خدا را عبادت ميكنند، ولي ميگويند ما به أبو بكر زكات نميدهيم و به اينها برچسب إرتداد و كفر زدند و دستور قتل اينها را صادر كردند.
إن شاء ا... سر فرصت در رابطه با أصحاب ردّه با بينندگان عزيز مفصل صحبت ميكنيم و در سايتمان هم در رابطه با أصحاب ردّه مفصل صحبت كردهايم.
روايت دوم:
آقاي إبن كثير دمشقي از عايشه نقل ميكند:
لما قبض رسول الله (صلي الله عليه و سلم) إرتدت العرب قاطبة و اشرأبت النفاق.
وقتي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت، تمام عرب مرتدّ شدند و پرچم نفاق در ميان صحابه، برافراشته شد.
البداية و النهاية لإبن كثير، ج6، ص336 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج30، ص314
روايت سوم:
آقاي مزّي و ذهبي و إبن حجر نقل ميكنند از عمرو بن ثابت كه ميگويد:
لما مات النبي (صلي الله عليه و سلم) كفر الناس إلا خمسة.
وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت، جز 5 نفر، همه كافر شدند.
تهذيب الكمال للمزي، ج21، ص557 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص9 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج11، ص280 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج6، ص91
البته عايشه، إستثناء نكرده است و ميگويد همه عرب مرتد شدند، ولي عمرو بن ثابت ميگويد غير از 5 نفر، همه كافر شدند.
آيا اينها واضح و روشن نيست؟! آقاياني كه به شيعه إفتراء ميبندند و شيعه را متهم ميكنند كه معتقد است صحابه كافر شدند، به اين روايات چه جوابي ميدهند؟
روايت چهارم:
اين آقاياني كه به شيعه، اتهام تكفير صحابه را ميزنند، در رابطه با حديث حوض چه پاسخي دارند؟ مگر در صحيح بخاري متجاوز از 20 جا نيامده است كه پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
فرداي قيامت، أصحاب من ميآيند از آب حوض كوثر استفاده كنند و اينها را نميگذارند بيايند و به طرف آتش جهنم ميبرند. من ميگويم: خدايا! اينها صحابه من هستند! كجا ميبريد؟ گفته ميشود:
إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك.
تو خبر نداري كه اينها چه بدعتهايي بعد از تو انجام دادند.
صحيح بخاري، ج7، ص207، ح6576
در روايت ديگر آمده است:
إنهم إرتدوا بعدك علي أدبارهم القهقريٰ.
اينها بعد از تو مرتدّ شدند و به دوران جاهليت برگشتند.
صحيح بخاري، ج7، ص208، ح6585
در روايت ديگر آمده است:
إن هؤلاء لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم.
روزي كه تو از صحابه جدا شدي، اينها همواره راه إرتداد را رفتند.
صحيح بخاري، ج5، ص240، ح4770
جالب اين است كه در صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 207، حديث 6587، كتاب الرقاق، باب في الحوض آمده است كه وقتي صحابه را به طرف آتش جهنم ميبرند، پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
إلي أين؟ قال: إلي النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم إرتدوا بعدك علي أدبارهم القهقريٰ.
به كجا مي بريد؟ گفته ميشود: به خدا سوگند! به طرف آتش جهنم. گفت: مگر اينها چه كردهاند؟ گفته ميشود: اينها بعد از تو مرتدّ شدند و به دوران جاهليت برگشتند.
سپس پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد:
فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم.
از اين صحابه، جز عده قليلي، از آتش جهنم نجات پيدا نميكنند.
آيا اين قابل توجيه و تأويل است؟ بعضي از بزرگان أهل سنت ميگويند:
اي كاش! آقاي بخاري و مسلم، حديث حوض را در اين صحيح بخاري و صحيح مسلم نميآوردند.
آيا با پاك كردن صورت مسئله، مشكل حل ميشود؟ به جاي اينكه به فكر حل معضل باشيم و فكر و عقل خودمان را به داوري بخوانيم، چه ميكنيم؟
برادر عزيز! خواهر گرامي! راهي را نپيماييم كه در اولين لحظه ورودمان به عالم برزخ، احساس كنيم راهمان اشتباه بود. آنجا ديگر راه برگشت نيست و پشيماني فايدهاي ندارد.
روزي آقاي فخر رازي را ديدند كه خيلي گريه ميكند؟ علتش را سؤال كردند و گفت:
من حدود 40، 50 سال عقيدهاي را داشتم و يقين داشتم كه آن عقيده درست است، ولي امروز متوجه شدم كه آن عقيده، خلاف بود و از آن عقيدهام برگشتم. گفتند: اينكه گريه ندارد، بلكه مايه خوشحالي است. گفت: ميدانم، آنچه كه براي من مهم و دردآور است، اين است كه امروز براي من روشن شد كه عقيدهام نادرست است و از آن برگشتم. از كجا معلوم كه ديگر عقايد من نادرست نباشد؟
لذا ما از همه عزيزان شيعه و سني درخواست ميكنيم كه معتقدات خود را به قرآن و أهل بيت (عليهم السلام) و سنت صحيح عرضه كنيد و تحقيق و بررسي كنيد. حتي اگر يك جوان شيعه، چون در خانواده شيعه بزرگ شده است و پدر و مادرش گفته است حضرت علي (عليه السلام) حق است، شايد حضرت علي (عليه السلام) حق نباشد، برو تحقيق كن و ببين آيا واقعا عقيده پدر و مادرت نسبت به أمير المؤمنين (عليه السلام)، از ديدگاه قرآن و سنت صحيح است؟ اگر حضرت علي (عليه السلام) حق است، بر خودت ببال و افتخار كن و بر عقيدهات بمان و اگر ثابت شد عقيدهات نادرست است، عقيده درست را انتخاب كن. همچنين خواهر و برادر سني! برو تحقيق و بررسي كن. اگر بعد از تحقيق و بررسي كردن و شنيدن سخنان آقايان أهل سنت و شيعه، همانطور كه قرآن ميفرمايد:
فَبَشِّرْ عِبَادِ / الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
بنا بر اين بندگان مرا بشارت ده / كساني كه سخنان را ميشنوند و از نيكوترين آنها پيروي ميكنند، آنها كساني هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندانند.
سوره زمر/آيه 18ـ17
برو كتابهاي شيعه و سني را تحقيق كن و پاي صحبت علماء شيعه و سني بنشين و بررسي كن. اگر واقعا به اين نتيجه رسيدي كه مذهبت حق است، بر آن ببال و افتخار كن و اگر ديدي خداي ناكرده، عقيدهات نادرست است، دنبال عقيده و اعتقادات و مذهب درست و صحيح برو. اين منطق قرآن و پيام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است و اين سخن ما به همه عزيزان شيعه و سني و وهابي است در سراسر جهان.
* * * * * * *
آقاي نقوي
آيا روايتي در صحيح بخاري و صحيح مسلم مبني بر اعتراف صحابه بر إرتداد وجود دارد؟
استاد حسيني قزويني
روايت اول:
در اين رابطه، خود بخاري نقل ميكند:
عن العلاء بن المسيب عن أبيه قال: لقيت البراء بن عازب رضي الله عنهما فقلت: طوبي لك! صحبت النبي صلي الله عليه و سلم و بايعته تحت الشجرة، فقال: يا إبن أخي! إنك لا تدري ما أحدثنا بعده.
علاء بن مسيب از پدرش نقل ميكند: با براء بن عازب ديدار داشتم و گفتم: خوشا به حالت! تو صحابه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بودي و با در زير شجره رضوان بيعت كردي. براء بن عازب گفت: اي برادرزاده! تو خبر نداري كه ما صحابه بعد از پيامبر چه بدعتهايي را گذاشتيم.
صحيح بخاري، ج5، ص65، ح4170، كتاب المغازي، باب غزوة الحديبية
عزيزان بيننده! آقاي براء بن عازب از بزرگان و أكابر صحابه است و جزء السابقون الأولون است و جزء كساني است كه در زير درخت رضوان با پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) بيعت كرده است. با اينهمه ميگويد:
اي برادرزاده! تو خبر نداري كه ما صحابه بعد از پيامبر چه بدعتهايي را گذاشتيم.
وقتي خود صحابه اين نظر را دارد، مقداري دقت كنيد كه خلاف نظر صحابه نگوييم يا كاسه داغتر از آش نشويم.
روايت دوم:
به آقاي أبو سعيد خُدري گفتند:
هنيئا لك برؤية رسول الله صلي الله عليه و سلم و صحبته!
خوشا به حالت كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را ديدي و جزء صحابه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بودي.
گفت:
إنك لا تدري ما أحدثنا بعده.
تو خبر نداري كه ما صحابه بعد از پيامبر چه بدعتهايي را گذاشتيم.
الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج3، ص67 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج3، ص63 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج20، ص391
روايت سوم:
آقاي حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين در رابطه با عايشه، أم المؤمنين روايتي را نقل ميكند:
آيا دوست داري بعد از مرگت، تو را در كنار رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دفن كنيم؟ ميگويد:
إني أحدثت بعد رسول الله صلي الله عليه و سلم حدثا، أدفنوني مع أزواجه، فدفنت بالبقيع.
من بعد از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) بدعتهايي گذاشتم؛ مرا با ازدواج رسول الله (صلي الله عليه و سلم) در بقيع دفن كنيد. در بقيع هم دفن شد.
هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه.
المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج4، ص6 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج2، ص193
البته نكتهاي را اشاره كنم كه منظور ما از إرتداد، اين نيست كه صحابه، مرتدّ از اسلام و كافر شدند؛ ما همچنين عقيدهاي نداريم. بلكه عقيده ما اين است كه كلمه إرتداد در اينجا به عنوان تخلف از يكي از أهمّ واجبات ديني است كه آقاي إبن أثير در النهاية في غريب الحديث وقتي حديث حوض را مطرح ميكند، ميگويد:
أي متخلفين عن بعض الواجبات و لم يرد ردة الكفر و لهذا قيده بأعقابهم، لأنه لم يرتد أحد من الصحابة بعده و إنما إرتدّ قوم من جفاة الأعراب.
صحابه تخلف كردند از بعضي از واجبات بزرگ.
النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج2، ص214
ما معتقديم كه صحابه، وصيت پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) را در رابطه با خلافت أمير المؤمنين (عليه السلام) كه از أهمّ واجبات بود را كنار گذاشتند. واجبي كه قرآن صراحت دارد درباره نبي مكرم (صلي الله عليه و آله):
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
سوره مائده/آيه67
ولايت حضرت علي (عليه السلام) را براي بازگو كن كه اگر اين كار را نكني، رسالت تو ناتمام مانده است.
ولايت حضرت علي (عليه السلام) در حدّي است كه اگر پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) هم كوتاهي كند، رسالت او ناتمام است. صحابه كه نسبت به ولايت أمير المؤمنين (عليه السلام) كملطفي و كممهري كردند و با او بيعت نكردند و دنبال ديگري رفتند، قطعا اينجا مراد از إرتداد اين است كه اينها يكي از مهمترين واجبات و اركان اسلامي را زير پا گذاشتند. لذا واژه إرتداد درباره اينها استعمال شده است.
البته بعضي از علماء أهل سنت مانند جناب مباركفوري در تحفة الأحوذي، جلد 9، صفحه 7 ميگويد:
إن المراد من الأحداث في قوله: «إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك»، هو الإرتداد عن الإسلام.
مراد از اين إرتداد، إرتداد از اسلام است.
* * * * * * *
سؤالات بينندگان
سؤال:
در كتاب حلية المتقين، نوشته علامه محمد باقر مجلسي (ره) از قول پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) آمده است:
زن، بدون اجازه شوهرش نميتواند از منزل خارج شود.
در حاليكه الآن ميبينيم برعكس شده است و بدعتگزاري شده و اين مردان هستند كه نميتوانند بدون اجازه زن از منزل خارج شوند.
جواب:
يك ضرب المثل هست كه ميگويد:
وقتي آب، داخل لانه مورچه برود، ميگويد: تمام دنيا را آب برداشته است.
اگر منزل شما اينگونه باشد، اينطور نيست كه همهجا اينگونه باشد. شايد در جاهاي ديگر، خانمها رعايت ميكنند و بدون هماهنگي با شوهرانشان بيرون نميروند. البته من عقيدهام بر اين است كه زن و شوهر بايد با همديگر توافق و احترام متقابل داشته باشند. هم زن بايد به شوهرش احترام كند و در برابرش مطيع باشد و هم مرد بايد به همسرش احترام كند.
نقل ميكنند كه يكي از بزرگان كه دخترش را به شوهر ميداد، به دخترش گفت:
دخترم! ديگر پدران براي دخترانشان جهيزيه بزرگي تهيه ميكنند، ولي من ميخواهم يك جملهاي به عنوان جهيزيه به تو بگويم كه سعادت دنيا و آخرت و خوشبختي تو را تأمين كند.
كوني له أمة، حتي يكون لك عبدا.
براي شوهرت كنيز باش، تا شوهرت براي تو بنده باشد.
عقيده من است كه عمده خوشبختيهاي زندگي به دست زنان است. هر مردي و زني كه زندگي خوشي دارند، اين خوشي، به دست زن رقم خورده است. اگر خداي ناكرده يك زندگي تلخي هست، غالبا از ناحيه زنان است. اين خانم خانه است كه ميتواند با برخورد خوب و احترام عالياش، زندگي را به يك بهشت جاودان مبدل كند يا با بد اخلاقي و غرغر زدن و بهانهگيري و مردان ديگر را به رخ شوهر كشيدن و سركوفت ديگران را زدن و چشم و همچشمي كردن، زندگي را به جهنم سوزان تبديل كند.
من به عنوان يك برادر، از همه زنان سراسر جهان كه عرض بنده را ميشنوند، تقاضا ميكنم احترام متقابل را داشته باشيد و قرآن را براي خودتان ملاك قرار بدهيد.
يكي از اساتيد ما به نام مصطفي زماني كه خداوند روحش را شاد كند، كتابي نوشته به نام راه مبارزه با مشكلات پيمان زناشويي و در آنجا ميگويد:
رمز موفقيت يك زن و شوهر اين است كه كلمه چرا در زندگي آنها به كار گرفته نشود. نه مرد به همسرش چرا بگويد و نه زن به شوهرش.
* * * * * * *
سؤال:
زني كه دائما به شوهرش فحش ميدهد و با نماز و روزه شوهرش مخالف است و بد اخلاق است و با معنويات شوهرش ضد است و به شوهرش دشنام ميدهد و كار شوهرش هم اين است كه براي هدايت او به درگاه خداوند و ائمه (عليهم السلام) دعا ميكند.
آيا اين زن مكافات دنيوي هم ميبينند و آيا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) او را هدايت ميكند؟
جواب:
من فقط يك روايتي را از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ميخوانم تا زناني كه عرض بنده را ميشنوند، بدانند كه قضيه چيست. حضرت فرمود:
لو كنت آمرا أحدا أن يسجد لأحد، لأمرت النساء أن يسجدن لأزواجهن، لما جعل الله لهم عليهن من الحق.
اگر قرار بود دستور بدهم در برابر كسي سجده بشود، به زنان دستور ميدادم در برابر شوهرانشان سجده كنند؛ به خاطر آن حقي كه خداوند بر گردن زن، نسبت به مرد قرار داده است.
الكافي للكليني، ج5، ص508 ـ ميزان الحكمة لمحمد الريشهري، ج2، ص1184 ـ سنن أبي داود، ج1، ص475 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج2، ص187 ـ الجامع الصغير للسيوطي، ج2، ص437 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج16، ص332 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج7، ص291
در روايت آمده است:
اگر زن، تمام عمرش را به عبادت بگذراند و تمام روزها را روزه بگيرد و در راه خدا شهيد شود، ولي اگر شوهرش از او راضي نباشد، اولين زني است كه وارد آتش جهنم ميشود.
در روايت ديگري آمده است:
اگر مردي از زنش راضي نباشد تا آن زن به خواب برود، تا صبح، ملائكه آن زن را لعن ميكنند.
در روايت ديگري آمده است:
زني خدمت پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) آمد و حضرت اين روايت را خواند و آن زن گفت:
و لو كان ظالما؟ قال: و لو كان ظالما.
حتي اگر مرد، ظالم باشد، زن بايد در برابر او مطيع باشد؟ حضرت فرمود: حتي اگر ظالم باشد.
از طرف ديگر هم پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
إن الله لا يغضب لأحد كما يغضب للنساء و الولدان.
اي آقاياني كه در حق زنان و فرزندان خود ظلم ميكنيد، پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:
خداوند درباره كسي، همانند مردي كه در حق زن و بچهاش ظلم ميكند، غضب نميكند.
ظلم به زن و بچه، رحمت إلهي را ميبندد و غضب و خشم إلهي را بر دودمان نازل ميكند.
به همه مردان و زنان توصيه ميكنيم بيايند كنار مائده أهل بيت (عليهم السلام) بنشينند و ببينند وظيفه اسلامي زن و مرد چيست و بدان عمل كنند.
* * * * * * *
سؤال:
اين شبكه ظلمت (شبكه نور) 2 شبهه مطرح كردهاند كه ميخواستم شما جواب بدهيد.
1. در مورد اين آيه است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ
سوره نساء/آيه59
ميگفت:
مراد از أَطِيعُوا اللَّهَ كتاب خدا است و مراد از أَطِيعُوا الرَّسُولَ سنت پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) است، چون پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) 23 سال بيشتر با أمتش نبود و مراد از أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ كساني بودند كه به او كمك كردند و بعد از ايشان حكومت كردند.
همچنين ميگفت:
2. أبو بكر و عمر و عثمان نشستند و با هم صحبت كردند و يكي رفت وسائل گرفت براي منزل حضرت علي (عليه السلام) و يكي رفت وسائل عروسي را فراهم كرد و با هم رفتند به خواستگاري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) براي حضرت علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را به خانه حضرت علي (عليه السلام) بردند.
آيا اينها حقيقت دارد؟
جواب:
1. إن شاء ا... به حول و قوه إلهي در برنامههاي ضبط شده كه در شبكه جهاني ولايت پخش خواهد شد، جواب اينها را دادهايم تا بدانند مراد از اين آيات چيست؟ آيا واقعا همانطور كه اين آقايان شعار نادرست ميدهند و جامعه را به انحراف دعوت ميكنند، همينگونه است يا مراد پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) از أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، ائمه (عليهم السلام) است. آقاي فخر رازي در تفسيرش با صراحت ميگويد:
كلمه أَطِيعُوا در الرَّسُولَ، در كلمه أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ تكرار نشده است و اين نشان ميدهد أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ بايد مانند رسول الله (صلي الله عليه و سلم) معصوم باشند و اگر معصوم نباشند، خُلف لازم ميآيد.
يعني خداوند دستور ميدهد از فردي كه گنهكار و معصيتكار است، اطاعت بيچون و چرا شود و دستور ميدهد از گناه، تبعيت شود.
إن شاء ا... درباره اين آيه مفصل سخن خواهيم گفت.
2. جواب اين را هم قبلا عرض كردهايم كه در روايات متعددي كه أهل سنت آوردهاند، آمده است:
إن أبا بكر خطبها، فأعرض عنه (صلي الله عليه و سلم)، ثم عمر فأعرض عنه، فأتيا عليا فنبهاه إلي خطبتها فجاء فخطبها ... .
أبو بكر به خواستگاري فاطمه رفت و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) صورتش را برگرداند. سپس عمر به خواستگاري فاطمه رفت و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از او هم روي برگرداند. سپس آمدند نزد علي و به او گفتند به خواستگاري فاطمه برود. علي هم رفت و فاطمه را خواستگاري كرد و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم قبول كرد.
الصواعق المحرقة لإبن حجر، ج2، ص471، چاپ مؤسسة الرسالة لبنان، سال 1997 م ـ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص41 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج42، ص127
* * * * * * *
سؤال:
من از شما يك خواهش داشتم كه چون حوزه علميه و دانشگاه براي يكسري از اعتقادات ما مانند اصول دين، كار نكردهاند، شما بياييد درباره توحيد و توحيد أهل بيت (عليهم السلام) و فرقش با توحيد اديان مذاهب ديگر و اختلافات در توحيد، برنامههاي مفصلي داشته باشيد. همچنين درباره نبوت و عصمت پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) و جايگاه آن نزد أهل سنت و شيعه و معاد و غيره برنامه داشته باشيد.
جواب:
إن شاء ا... در آينده بسيار نزديك، برنامههاي ويژهاي داريم كه الآن در حال ضبط است و از بهترين محققين و فضلاء و اساتيد استفاده كردهايم و برنامههايي در حوزههاي مختلف در حال تهيه است و در آينده در اين شبكه پخش خواهد شد.
البته گفتني است كه مرتب از داخل و خارج تماس ميگيرند كه كيفيت تصوير اين شبكه، خوب نيست. مقداري از اين مشكلات از طرف شركتي است كه با آنها قرارداد بستهايم و با اينكه 2 ماه از قراردادمان گذشته است، هنوز نتوانستهاند ما را از طريق فيبر نوري به ماهواره متصل كنند و از طريق اينترنت است. لذا در بعضي از شهرها و كشورها، صدا و تصوير مشكل دارد. قول دادهاند كه إن شاء ا... تا چند روز ديگر اين مشكل حلّ خواهد شد.
* * * * * * *
سؤال:
در كتاب الطبقات الكبري، جلد 8، صفحه 52 آمده است كه عايشه أم المؤمنين، قبل از ازدواجش با پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، شوهر كرده بود و نام همسرش جُبَير بود و أبو بكر او را بازپس گرفت و پس از گرفتن طلاق، او را به عقد پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله) درآورد. درباره صحت اين موضوع صحبت بفرماييد.
جواب:
اين موضوع را در سايتمان مفصل جواب دادهايم و اگر بخواهيم الآن وارد بحث شويم، شايد براي برخي بينندگان عزيز تلخ باشد. ولي آنچه كه براي خود بنده ثابت است، اين است كه ازدواج عايشه با ديگران، در حدّ عقد بوده، نه ازدواج رسمي.
إن شاء ا... به بينندگان عزيز قول ميدهيم در آينده نزديك، هم در رابطه با سن عايشه صحبت كنيم و هم در رابطه با اينكه آيا پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، اولين شوهر عايشه بوده است يا خير؟
* * * * * * *
سؤال:
در صحيح بخاري، جلد 4 درباره آيه سنگسار آمده است كه عمر بن خطاب ميگويد:
اين آيه در قرآن وجود داشت و ما به خاطر اينكه مسلمانان گمراه نشوند، اين آيه را از قرآن برداشتيم.
يعني عقيده ايشان بر تحريف قرآن بوده است. در اين مورد هم توضيح بفرماييد.
جواب:
قبلا مفصل با عزيزان بيننده صحبت كردهايم. جناب عمر ميگويد:
آيات رجم كه در قرآن بود و از قرآن ساقط شد. ميترسم بعدا مردم بيايند اين آيه را در قرآن نبينند و تصور كنند اين آيه در قرآن نبوده است.
صحيح بخاري، ج8، ص26، ح6918، كتاب الحاربين من اهل الكفر و الردّة، باب 17 رجم الحبلي من الزنا إذا أحصنت
إن الله بعث محمدا صلي الله عليه و سلم بالحق و أنزل عليه الكتاب، فكان مما أنزل الله آية الرجم، فقرأناها و عقلناها و وعيناها، فلذا رجم رسول الله صلي الله عليه و سلم و رجمنا بعده، فأخشي أن طال بالناس زمان أن يقول قائل: و الله! ما نجد آية الرجم في كتاب الله، فيضلوا بترك فريضة أنزلها الله و الرجم في كتاب الله.
از آياتي كه خداوند نازل كرد، آيه رجم بود كه آن را ميخوانديم و دقت ميكرديم و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و ما سنگسار ميكرديم. ولي از قرآن حذف شده است. ميترسم زماني بيايد كه اگر آيندگان اين آيه را نبينند، به حكم رجم عمل نكنند.
* * * * * * *
سؤال:
در كتابي خواندم كه سرنوشت ما در عالم ذر تعيين شده است و آنچه بر ما ميگذرد، از قبل بر ما ثابت شده است. در اين مورد توضيح بدهيد.
جواب:
درباره عالم ذر نميتوان يكي دو جلسه به آن پرداخت. إن شاء ا... در بحثهاي بعدي، مفصل درباره عالم ذر صحبت خواهيم كرد. يا برادران عزيز گروه قرآن در اين رابطه صحبت خواهند كرد.
آنچه كه در سوره اعراف آمده است:
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آَدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَي أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَي شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ
به خاطر بياور زماني را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت و فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟! گفتند: آري، گواهي ميدهيم (چرا خداوند چنين كرد؟) براي اينكه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين غافل بوديم (و از پيمان فطري توحيد و خداشناسي بيخبر).
سوره أعراف/آيه172
آنچه كه در عالم ذر بود، آنچه را كه با اختيار خودمان انجام ميدهيم نوشته شده است، نه اينكه آنجا چيزي نوشته شده است و ما مسلوب الإرادة و الإختيار هستيم. مثلا روز اول نوشته شده است كه من در فلان روز، با اختيار خودم، كار خوب ميكنم يا با اختيار خودم، كار بد ميكنم. ما همين الآن، در همين لحظهاي كه صدا و تصوير ما پخش ميشود و شما ميبينيد، در همين لحظه شما ميتوانيد ذكر خدا بگوييد يا به كسي فحش بدهيد. اينكه هر دو كار را ميتوانيد انجام دهيد، دليل بر اين است كه اختيار داريد و مختار هستيد. به قول شاعر:
اينكه گويي اين كنم يا آن كنم اين دليل اختيار است اي صنم
لذا، نه عالم ذر و نه مقدرات شب قدر، اختيار را از انسان سلب نميكند. مانند معلمي كه ميبيند يك شاگرد، تنبل است و درس نميخواند و ميگويد:
اين شاگرد، امسال مردود ميشود.
اين نظر آقاي معلم، نميتواند اختيار را از شاگرد بگيرد تا قبول نشود.
* * * * * * *
سؤال:
زماني كه كفر همه جا را فرا گرفته است و نزديك است ايمان از بين ميرود، آيا بهتر نيست برنامهتان، آگاهيهاي روشن و شناختن دين اسلام را به افراد بدهد تا اينكه بخواهد درباره شيعه و سني بحث كنيد؟ براي اينكه گرايش بيشتري به اسلام پيدا كنند. يا حدأقل يك نفر را بياوريد كه قبلاً سني بوده و الآن شيعه شده و در مورد علت پذيرفتن شيعه را از او جويا شويم. آگاهيدادن اين بحث بيشتر است.
جواب:
ما در برنامههايمان به كرّات توضيح دادهايم و إن شاء ا... به حول و قوه إلهي در شبكه جهاني ولايت، گروهها و واحدهاي علمي مختلفي داريم و بخشي در رابطه با اسلام بحث خواهند كرد و مباحث مربوط به توحيد و شبهاتي كه نسبت به اسلام مطرح است را جواب ميدهند. بخشي هم در رابطه با قرآن صحبت ميكنند و بخشي هم در رابطه با اخلاق اسلامي، مسائل تربيتي، روابط ميان زن و شوهر، فرق اسلامي، نهج البلاغه و غيره. صحبت خواهند كرد. إن شاء ا... اگر اين برنامهها آماده پخش شد، قطعا در رابطه با مبارزه با كفر جهاني است و شبهاتي كه نسبت به اسلام است. بحثي كه بنده دارم، در رابطه با شبهاتي است كه عليه شيعه مطرح است. اگر ما بحث شيعه و سني را مطرح ميكنيم، بدانيد كه بعضي از سركردههاي وهابيت و بعضي از كساني كه خود را سني معرفي ميكنند، در اين شبكهها ميگويند:
شيعه كافر و مشرك است و قتلش واجب است و ازدواج با شيعه حرام است و ذبيحه شيعه، نجس است و نبايد از رستورانهاي شيعه غذا خورد، چون نجس است و ... ..
ما موظف هستيم از حريم شيعه در سراسر جهان دفاع كنيم و بگوييم كه شيعه، مشرك نيست و اين شبهاتي كه عليه شيعه مطرح ميشود، بياساس، دروغ، إفتراء و تهمت است و تنها مذهب برخاسته از متن قرآن و تنها مذهب منطبق با سنت راستين پيامبر أكرم (صلي الله عليه و آله)، مذهب شيعه است. ما ضمن اينكه به ديگر مذاهب اسلامي احترام ميگذاريم و به باورها و مقدسات أهل سنت احترام ميگذاريم و اهانت و ناسزا به أهل سنت را گناه نابخشودني ميدانيم و قطعا اين پيشنهاد شما، مدّ نظر ما هست و ما إن شاء ا... از علماء بزرگ أهل سنت دعوت ميكنيم تا بيايند در اين شبكه جهاني ولايت صحبت كنند و ما هم صحبت كنيم. إن شاء ا... هم صحبت آنها و هم صحبت ما را بينندگان عزيز ببينند و از باب:
فَبَشِّرْ عِبَادِ / الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
سوره زمر/آيه 18ـ17
بهترين روش و بهترين سخن را إن شاء ا... انتخاب كنند.
من باز هم عرض ميكنم كه از اساتيد حوزههاي علميه و دانشگاههاي أهل سنت و وهابيت داخل و خارج كشور و به زبانهاي مختلف دعوت ميكنيم و آمادگي داريم وقت را در اختيار آنها بگذاريم و بيايند صحبت كنند و ما هم صحبتمان را ميكنيم. ما ضمن اينكه مذهب شيعه را مذهب حق ميدانيم، نسبت به أهل سنت و مذهبشان هم احترام ميگذاريم و به مقدسات أهل سنت اهانت نميكنيم و اهانت را گناه نابخشودني ميدانيم.