تاسیس حوزه در دانشگاه؛طرحی موثر برای وحدت
پيوند حوزه و دانشگاه از ابتداي پيروزي انقلاب يكي از محوريترين آرمانهاي حوزه آموزش عالي كشور بوده است، به عبارتي ايجاد تحول در دانشگاهها در راستاي اهداف انقلاب، ميطلبيد كه با استفاده از فرصتهاي فكري نو، كارآمد و معتقد به ارزشهاي اسلامي و انقلابي به مصاف انديشههاي وارداتي و بعضاً منحرفي رفت كه در دانشگاههاي كشور و ميان منابع درسي آموزش عالي جا خوش كرده بودند.
در اين بين يافتن انديشههاي ناب، بكر، مصون از تهاجم بيگانه و در عين حال زاينده و كارا و روزآمد در حوزههاي علميه به مراتب آسانتر از ساير مجامع فكري بوده و هست.
به نظر ميرسد امروز نيز دليل اينكه معاون فرهنگي و اجتماعي وزير علوم از بخشنامه به دانشگاهها براي تقويت و ايجاد حوزههاي علميه دانشجويي خبر ميدهد، تأييد بر ظرفيت بيبديل حوزههاي علميه است. غلامرضا خواجه سروي از توسعه حوزههاي علميه دانشجويي به عنوان تدبيري براي ارتقاي دانش ديني دانشجويان خبر داده و گفته: اعتقاد داريم اگر دانشجويان در زمينه مباحث ديني از آموزش كلاسيك برخوردار شوند در بينششان تأثير ميگذارد.
بنا به اعلام وي در حال حاضر در 30 دانشگاه كشور حوزه علميه دانشجويي فعال است و طلاب دانشجو در اين حوزهها نزديك به 64 واحد درسي ميگذرانند و تركيب اين دروس هم اعتقادي ـ ديني است و هم مسائل فرهنگي ـ سياسي ايران است.
وحدت حوزه و دانشگاه، حركت هماهنگ در جهت رشد علمي و معنوي جامعه را در پي خواهد داشت و از ضروريترين مسائل در جامعه امروز اتحاد حوزه و دانشگاه است، به دليل اينكه سعادت جامعه در گرو رشد علمي و معنوي جامعه است و اين سعادت حاصل نميشود مگر با وحدت حوزه و دانشگاه. نزديك شدن افكار دو قشر حوزوي و دانشگاهي، ايجاد خوشبيني و حسن ظن اين دو قشر نسبت به يكديگر، خروج جامعه از ترديدها و تشكيكها و جلوگيري از توطئههاي دشمنان كه قصد اختلافافكني بين حوزه و دانشگاه را دارند از فايدهها و ثمرات وحدت حوزه و دانشگاه است.
زمينههاي همكاري حوزه و دانشگاه، استفاده از تجربيات يكديگر در زمينه تخصصي هر كدام است و بر اين مبنا، دانشگاه ميتواند در مباحث اعتقادي از علوم تخصصي حوزه استفاده كند و همچنين حوزه ميتواند از فناوري دانشگاه و تكنولوژي روز بهره ببرد.
دليل محقق نشدن وحدت حوزه و دانشگاه كمبود نيروهاي كارا و متخصص براي كار در نهاد مقابل است. به عبارتي نه به اندازه كافي افرادي را در حوزه داريم كه با زبان دانشگاه به خوبي آشنا باشند و نه در دانشگاه افراد قابل توجهي براي ورود به حوزه داريم كه با زبان و فرهنگ حوزه آشنايي داشته باشند تا بتوانند تأثيرگذار باشند و البته كم كاري مسئولان حوزه و دانشگاه باعث به وجود آمدن اين خلأ شده است. رسالت حوزه در قبال دانشگاه ايجاد جو ديني و معنوي در محيط دانشگاه و پاسخ به شبهات ديني دانشجويان و جلوگيري از انحرافات عقيدتي در بين دانشجويان است و رسالت دانشگاه در قبال حوزه، انتقال فنآوري و علوم و تكنولوژي جديد به حوزه است.
اساتيدي كه در دانشگاه تدريس ميكنند يا قصد تدريس در دانشگاه را دارند بايد با روحيات جوانان آشنا باشند، صبر و حوصله شنيدن نظرات مخالف را داشته باشند، توان علمي لازم براي برطرف كردن شبهات و پاسخ به سؤالات دانشجويان را داشته باشند، متخلق به اخلاق باشند و رعايت شئون طلبگي را بكنند و در نهايت با دانشجويان برخوردي پدرانه داشته باشند.
به هر رو حد اقل فايده ايجاد حوزههاي علميه در دانشگاه آشنا شدن اين دو به ادبيات و نيازهاي يكديگر است؛ مسئلهاي كه جامعه را از ثمرات مباركش بهره مند ميكند.