نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: چرا امام حسن صلح و امام حسين قيام کرد؟

  1. #1
    مدیر بازنشسته monji_2008 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,827
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Thumbs up چرا امام حسن صلح و امام حسين قيام کرد؟

    با عرض سلام خدمت دوستان خوبم راستش سوال مهمی که اکثر افراد با آن مواجه هستند که چرا امام حسن صلح کردند ولی امام حسن قیام نمودند که تا حدودی به این شبهه پاسخ داده ایم
    موضوع صلح امام حسن مجتبي‏عليه السلام از جمله موضوعاتي است که مورد اختلاف اهل نظر و تاريخ است. برخي حضرت را متهم به بي کفايتي براي مقام و منصب خلافت و امامت کرده، معتقدند که آن حضرت قدرت تحمّل مسؤوليت‏هاي حکومت را نداشته است.
    ولي برخي ديگر مي‏گويند: ايشان همانند پدر خود قابليّت و کفايت اين پست و مقام را داشته، ولي شرايط و موقعيّت حسّاس در عصر حضرت اقتضا مي‏کرد تا تن به مصالحه دهند. و به عبارت ديگر حضرت را مجبور به صلح و متارکه جنگ کردند.
    در اين مبحث درصدد شرح تبيين وقايعي خواهيم شد که منجرّ به مصالحه حضرت با اهل شام گرديد.
    >سخنان امام علي در مذمت اهل کوفه
    >لشکريان امام حسن‏
    >آگاهي از موقعيت
    >بندهاي صلح نامه
    >دو موقعيت مخالف
    سخنان امام علي در مذمت اهل کوفه
    براي روشن شدن وضعيّت مردم کوفه - همان کساني که با امام حسن مجتبي‏عليه السلام بيعت کردند - به کلمات امام علي‏عليه السلام رجوع مي‏کنيم که مدتي را با همين مردم سپري کرده و امير آنان بوده است.
    1 - حضرت علي‏عليه السلام در جايي خطاب به اهل کوفه مي‏فرمايد: «الحمدللَّه علي ما قضي من أمر، و قدّر من فعل، و علي ابتلائي بکم أيّتها الفرقة التي اذا امرتُ لم تطع، و اذا دعوت لم تُجب...»؛ «خدا را بر آن چه که خواسته و هر کار که مقدّر فرمود ستايش مي‏کنم. و او را بر اين گرفتار شدنم به شما [کوفيان] مي‏ستايم. اي مردمي که هر بار فرمان دادم اطاعت نکرديد، و هر زمان که شمار ا دعوت کردم پاسخ نداديد.» "شرح ابن ابی الحدید ج10ص67"
    2 - حضرت در جاي ديگر مي‏فرمايد: «... لقد کنت أمس أميراً فاصبحتُ اليوم مأموراً، و کنت أمس ناهياً فأصبحت اليوم منهيّاً، و قد أحببتم البقاء و ليس لي أن أحملکم علي ماتکرهون...» «من ديروز فرمانده و امير بودم ولي امروز فرمانم مي‏دهند. ديروز بازدارنده بودم اما امروز مرا باز مي‏دارند. شما زنده ماندن را دوست داريد، من نمي‏توانم شما را به راهي که دوست نداريد اجبار کنم.»"همان ج 11ص22"
    3-و هنگام دعوت مردم براي حرکت به سوي شام فرمود: «افٍّ لکم لقد سئمت عتابکم، أرضيتم بالحيوة الدنيا من الآخرة عوضاً، و بالذلّ من العزّ خلفاً، اذا دعوتکم الي جهاد عدوّکم دارت أعينکم کأنّکم من الموت في غمرة و من الذهول في سکرة...»؛نفرين بر شما کوفيان که از فراواني سرزنش شما خسته شده‏ام. آيا به جاي زندگي جاويدان قيامت، به زندگي زودگذر دنيا رضايت داده‏ايد؟ و به جاي عزّت و سربلندي، بدبختي و ذلّت را انتخاب کرده‏ايد؟ شما را به جهاد با دشمنتان دعوت مي‏کنم، چشمتان از ترس در کاسه مي‏گردد، گويا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسان‏هاي مست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد.»همان ج2ص189
    از اين کلمات به دست مي‏آيد که حضرت علي‏عليه السلام به جهات مختلف از لشکريان خود ناراضي بوده است، لشکرياني که در آينده‏اي نه چندان دور با امام حسن‏عليه السلام بيعت کرده و او را امير و سرپرست خود انتخاب کردند. اينک به برخي از اين جهات و حالات اشاره مي‏کنيم:

    الف - روح استبداد و سرکشي و استقلال‏طلبي در رأي و نظر.
    ب - خسته شدن هر دو يعني امام علي‏عليه السلام و لشکريان آن حضرت از يکديگر.
    ج - تمايل برخي از لشکريان حضرت به حکومت شام به جهت حقد و کينه‏اي که نسبت به آن حضرت داشتند.
    د - وجود طايفه‏اي از خوارج با آن حالات خشک و تحجّر نفساني، که در بر هم زدن وضعيّت موجود نقش به سزايي داشته‏اند.
    امام حسن مجتبي‏عليه السلام با چنين لشکري مواجه است که با پدرش چنان کردند، حال وظيفه حضرت در آن وضعيت حسّاس چه بود؟ با آنان و با دشمن مقابل که از اهل شام به سرکردگي معاويه است چگونه بايد برخورد کند؟ در چنين وضعيتي اگر قرار بر صلح و متارکه گذاشته‏اند آيا کوتاهي از جانب ايشان بوده يا ياران گوش به فرمان نداشته است؟ واضح است که حضرت بر اين کار مجبور شده‏اند.
    لشکريان امام حسن‏
    بعد از به حکومت رسيدن امام حسن مجتبي‏عليه السلام در کوفه، معاويه درصدد تدارک جنگ با حضرت برآمد تا عراق را فتح کند.
    معاويه در برخي از نامه‏هاي خود به واليان و دست نشاندگانش مي‏نويسد: «برخي از اشراف کوفه و رهبران قبايل آن ديار به من نامه نوشته‏اند و در آن از من براي خود و عشيره‏هايشان امان خواسته‏اند». "همان ج16ص38"
    در عين حال امام حسن‏عليه السلام نيز مردم کوفه را براي جهاد و مقابله با سپاه شام دعوت کرد، لکن لشکريان و سپاه حضرت از دسته‏جات و افرادي با عقايد گوناگون تشکيل شده بود، که مي‏توان آنان را به چند دسته تقسيم بندي کرد:
    >خوارج
    >متمايلين به دولت بني اميه
    >متعصبان
    >بي هدف‏ها
    >گروه مخلص
    آگاهي از موقعيت
    امام حسن‏عليه السلام از اين موقعيّت حساس لشکر خود و انبوه لشکر شام و فداکاري آنان به نفع معاويه آگاهي داشت. از طرف ديگر معاويه نيز از نقاط ضعف و ضربه‏پذير لشکر امام‏عليه السلام آگاهي داشت. و لذا در ابتدا طرح صلح را به حضرت پيشنهاد نمود، تا لشکر او را از درون سست و بي انگيزه کند.
    امام حسن مجتبي‏عليه السلام از آن جا که از کيد و مکر معاويه آگاهي داشت در ابتدا لشکري در حدود دوازده هزار نفر به فرماندهي عبيداللَّه بن عباس براي مقابله با معاويه فرستاد. لشکر حضرت در منطقه «مسکن» با لشکر معاويه برخورد نمود. حضرت از نشانه‏هاي فتنه و دسيسه‏هاي معاويه با خبر بود که چگونه با فرستادن جاسوساني در ميان لشکريانش در صدد جلب توجه آنها برآمده است.
    عده‏اي نيز به جهت سست کردن انگيزه لشکر حضرت، اين شايعه را در ميان آنان پخش نمودند که امام حسن‏عليه السلام با معاويه مکاتبه کرده و پيشنهاد صلح را پذيرفته است، پس چرا ما بايد با معاويه بجنگيم؟! "همان ج16ص32"
    در بين لشکريان حضرت همهمه‏اي افتاد. برخي موضوع صلح را تصديق و برخي آن را تکذيب مي‏کردند.
    معاويه در نامه‏اي به عبيداللَّه بن عباس چنين نوشت: «حسن با من درباره صلح نامه نگاري کرده و امر خلافت را به من واگذار کرده است. اگر در طاعت من داخل شوي تو را امير خواهم کرد وگرنه يک فرد معمولي خواهي بود». او اين نامه را به همراه يک ميليون درهم براي عبيداللَّه فرستاد. "همان"
    معاويه در جنگ‏هاي خود با دشمنان نقاط ضعف آنان را خوب مي‏شناخت و از آن راه وارد مي‏شد.
    عبيداللَّه با مشاهده اين وضع دعوت معاويه را پذيرفت و شبانه به لشکر او پيوست. صبح که شد لشکر حضرت، خود را بدون امير ديدند. امام حسن‏عليه السلام امير ديگري از قبيله کنده با چهار هزار لشکر براي مقابله با لشکر معاويه فرستاد. به منطقه «الانبار» که رسيد، معاويه پانصد هزار درهم نيز براي او فرستاد و وعده ولايت برخي از شهرها را به او داد. آن امير نيز با دويست نفر از خواصش به معاويه پيوست. آن گاه حضرت، اميري ديگر از قبيله مراد براي مقابله با لشکر معاويه فرستاد. او نيز همانند امير قبلي خيانت کرده و به لشکر يزيد پيوست. و اين عمل بعد از قسم‏هايي بود که نزد امام حسن‏عليه السلام خورد که همانند امير قبلي گول حرف‏هاي معاويه را نخورد، ولي همه قسم‏ها را زير پا گذاشت و به حضرت بي وفايي کرد. "اعیان الشیعهج4ص22"
    حضرت بر نظر و عقيده خود براي مقابله با معاويه پافشاري مي‏کرد.ولي از طرفي هم مي‏دانست که ادامه اين وضعيت به صلاح اسلام و مسلمين نخواهد بود، و در حقيقت ادامه آن انتحار و خودکشي خود و بني هاشم و عدّه‏اي از خواصّ شيعيان را در پي خواهد داشت.
    امام حسن‏عليه السلام براي امتحان و اثبات ضعف و سستي لشکريان خود و در ضمن خطبه‏اي فرمود: «آگاه باشيد! همانا معاويه ما را به چيزي دعوت کرده که در آن عزّت و انصاف نيست، اگر مرگ را اراده کرده‏ايد با او به مقابله مي‏پردازيم و با شمشير، حکم خدا را بر او اجرا مي‏کنيم، و اگر حيات و زندگي را ترجيح داده‏ايد ما قبول مي‏کنيم و براي شما رضايت و صلح مي‏طلبيم... مردم از هر طرف فرياد زدند که ما زندگي و بقا را مي‏خواهيم!! لذا صلح نامه را امضاء کن. "کامل ابن اثیرج3ص204"
    در اين موقع بود که امام حسن‏عليه السلام نيّت لشکريان خود را بيرون ريخت و آنان ضعف و سستي خود را ابراز نمودند و همگي يا بيشتر آنان سلامتي و صلح را بر جنگ با معاويه ترجيح دادند!!
    بندهاي صلح نامه
    معاويه از اين موقعيت استفاده کرد، و لذا نامه‏اي مهر زده را به سوي حضرت فرستاد تا هر شرطي را که براي خود و اهل بيت و شيعيانش مي‏خواهد در آن بگنجاند.
    حضرت‏عليه السلام در آن نامه شروطي را درج نمود و از معاويه عهد و ميثاق گرفت که به آن شروط ملتزم باشد و عمل کند. معاويه در ظاهر شرطها را پذيرفت، گر چه در باطن به هيچ کدام از آن‏ها اعتقاد نداشت و درصدد بود که در موقعيتي مناسب همه آن شروط را زير پا گذارد. شرايط حضرت عبارت بود از:
    1 - واگذاري امر خلافت به معاويه به شرط اين که به کتاب خدا و سنت رسولش عمل کند.
    2 - امر خلافت بعد از معاويه به امام حسن‏عليه السلام واگذار شود، و در صورتي که پيشامد يا حادثه‏اي رخ داد آن را به برادرش امام حسين‏عليه السلام تفويض کند. و هرگز حقّ واگذاري خلافت به ديگري را نداشته باشد.
    3 - سبّ و دشنام به حضرت علي‏عليه السلام را رها کرده، در قنوت‏هاي نماز، حضرت را دشنام ندهند. او را به جز خير ياد نکنند.
    4 - از بيت‏المال کوفه که پنج ميليون است چشم پوشي کرده و نيز هر سال يک ميليون درهم براي [امام] حسين بفرستد. و بني هاشم را در عطاها و صله‏ها بر بني عبدشمس برتري دهد. و در بين اولاد کساني که با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در جمل شهيد شدند و نيز در بين اولاد کساني که با حضرت در جنگ صفين شهيد شدند يک ميليون درهم تقسيم نمايد.
    5 - مسلمانان هر کجا که هستند چه در شام و چه در عراق، حجاز و يمن همگي در امن و امان باشند. سياه و قرمز همه در امان بوده و کسي به جهت گذشته خود توبيخ و دنبال نشود.
    اصحاب علي‏عليه السلام نيز در هر کجا که هستند در امان بوده و به شيعيان او هيچ مصيبتي وارد نگردد. جان‏ها و اموال و اولاد و زنان اصحاب و شيعيان علي‏عليه السلام در امان باشند و هيچ کس از آنان تحت تعقيب نباشند و به کسي از آنان تعرّض نشود و حقّ هر صاحب حقّي پرداخت شود... و هرگز به حسن بن علي و برادرش حسين و تمام اهل بيت رسول خداصلي الله عليه وآله مخفيانه و آشکار تعرضي صورت نگيرد، و هيچ يک از آنان را در هيچ منطقه‏اي نترساند.
    اين بود برخي از شروط امام حسن مجتبي‏عليه السلام که حضرت در صلح‏نامه به آن اشاره فرمود.
    "تاریخ ج6ص92-97و کامل ابن اثیر ج3ص166ومقاتل الطالبین ص26 تاریخ خلفا ص194و تاریخ ابن کثیر ج8ص41"
    با ملاحظه اين شروط به دست مي‏آيد که حضرت هرگز درصدد تثبيت خلافت معاويه نبوده و تنها به جهت مصالح وقت چنين تدبيري انديشيده است.
    دو موقعيت مخالف
    برخي از کساني که معرفت چنداني به مقام و منزلت امام ندارند، درصدد برتري دادن امام حسين‏عليه السلام بر امام حسن‏عليه السلام برآمده‏اند، به جهت اين که امام حسين‏عليه السلام با دشمنان خدا با کمي لشکر و نيرو جنگ کرد و به شهادت رسيد ولي امام حسن‏عليه السلام موقف ديگري را اتّخاذ نمود!! ولي اين عقيده و بينش بسيار سطحي و از بي‏معرفتي به امام و عصمت او سرچشمه مي‏گيرد. زيرا:
    اولاً: ما معتقديم که وظيفه هر يک از امامان از قبل براي آنان تهيه و تنظيم شده و توسط پيامبرصلي الله عليه وآله ابلاغ گرديده است. و آنان نيز تمام دستورات را که عين مصلحت اسلام و مسلمين است بدون کم و زياد اجرا نموده‏اند.
    ثانياً: با ملاحظه وضعيّت ياران اين دو امام معصوم، چنين تصميم‏گيري از هر کدام عين واقعيّت و صواب به نظر مي‏رسد. خيانت کوفي‏ها نسبت به امام حسين‏عليه السلام به نحوي بود که زمينه را در نهايت براي پيروزي حضرت فراهم ساخت، خصوصاً آن که حضرت با اهل و عيال خود به طرف عراق حرکت کرد و آنان او را به سوي خود دعوت کرده بودند، در حالي که براي امام حسن‏عليه السلام چنين موقعيتي فراهم نبود.
    ثالثاً: از طرفي ديگر، لشکريان امام حسن‏عليه السلام بعد از بيعت با حضرت و حرکت براي جنگ نقض بيعت کردند، ولي مردم کوفه در عصر امام حسين‏عليه السلام گرچه براي بيعت با او دعوت کردند ولي قبل از بيعت و حرکت به جنگ با دشمنان حضرت با او به مخالفت پرداختند. لذا بدين جهت لشکريان امام حسن‏عليه السلام خبيث‏تر به نظر مي‏رسند تا مردم کوفه در عصر امام حسين‏عليه السلام، آناني که به حضرت نامه نوشتند تا به ياري‏اش بپردازند.
    امام حسن‏عليه السلام در ميان لشکريان خود افرادي مخلص و فداکار به اندازه اصحاب باوفاي امام حسين‏عليه السلام نداشت تا با دشمن بجنگند.
    رابعاً: با مراجعه به سيره و حالات دشمنان اين دو امام از طرفي و خليفه به ناحق در عصر آن دو پي خواهيم برد که در اين دو عصر دو نوع تصميم‏گيري متفاوت لازم بود، همان کاري که اين دو امام انجام دادند؛ يکي صلح و ديگري جنگ و شهادت.
    دشمن مقابل امام حسن‏عليه السلام معاويه است و دشمن امام حسين‏عليه السلام يزيد، فرزند معاويه است. اين دو خليفه به ناحق دو سيره مختلف داشتند. معاويه گرچه مردي حيله‏گر و فاسق بود و در جهت محو آثار اسلامي از هيچ کاري فروگذاري نمي‏کرد ولي در ظاهر، احکام اسلامي را تا حدودي مراعات مي‏نمود. اما يزيد بن معاويه نه تنها در باطن با اسلام دشمن بود، بلکه آشکارا نيز دشمني و خصومت خود را با اسلام و پيامبر خداصلي الله عليه وآله ابراز مي‏داشت و به هيچ يک از مقدسات اسلامي پايبند نبود. معاويه گرچه در ظاهر حرمتي براي بني هاشم قائل بود ولي يزيد هيچ گونه احترام و حرمتي براي آنان نمي‏شناخت.
    به همين جهت است که پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود:
    «الحسن و الحسين امامان قاماً او قعداً»؛
    «حسن و حسين هر دو امامند چه اين که قيام کنند يا صلح نمايند.»
    "مناقب ابن شهر آشوب ج۳ص۳۹۴ و بحار الانوار ج ۴۳ص۲۹۱"
    لذا ما معتقديم که اگر امام حسين‏عليه السلام در عصر امامت امام حسن‏عليه السلام بود همان کاري را مي‏کرد که برادرش امام حسن‏عليه السلام انجام داد و نيز اگر امام حسن‏عليه السلام در عصر امامت امام حسين‏عليه السلام قرار داشت همان کاري را مي‏کرد که برادرش امام حسين‏عليه السلام انجام داد، زيرا آنان همگي زمان‏شناس بوده و هر کاري را که انجام مي‏دادند و هر تصميمي را که مي‏گرفتند با در نظر گرفتن مصلحت واقعي اسلام و مسلمين بوده است.
    ***********************************
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    کلیپ هایی در پاسخ شبکه ماهواره ای وهابیت

    **********************************




    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    وهابيت!؟

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست کتاب مذهبی اینجا
    توسط vorojax در انجمن کتابخانه اسلامي
    پاسخ: 92
    آخرين نوشته: 03-07-2015, 19:13
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-07-2011, 12:02
  3. اصحاب و ياران مهدي( عج) چه كساني هستند و چگونه به امام ملحق مي شوند؟
    توسط monji_2008 در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-02-2011, 13:37
  4. معرفى شهداى نهضت حسينی
    توسط محبّ الزهراء در انجمن عاشورا خون خدا جاری در رگهای تنزیل[ویژه نامه محرم]
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-12-2010, 23:55
  5. ياري امام عصر عليه السلام با ياري امام حسين عليه السلام
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-11-2010, 23:01

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه