به اعتقاد شیعه رسول خدا ( ص ) در زمان حیات جانشین و خلیفه خود را تعیین کرد و او علی ( ع ) بن ابیطالب بود . اما عمده اهل سنت معتقدند رسول خدا(ص) کسی را به جانشینی انتخاب نکرد و این کار بر عهده امت قرار داد .
بنا بر عقیده رایج و مشهور اهل تسنن ، مردم در سقیفه ابوبکر را به جانشینی رسول خدا برگزیدند . او پس از دو سال بر اثر بیماری از دنیا رفت . ولی قبل از مرگ خود عهدنامه ای نوشت و عمر را به جانشینی خود تعیین کرد .
عمر نیز پس از 10 سال خلافت وقتی مرگ خود را نزدیک دید ، شش تن از مهاجران را برگزید تا جانشین او از میان آنها برگزیده شود . این شش تن عبارتند از امام علی ( ع ) ، عثمان ، طلحه ، زبیر ، سعد بن ابی و قاص و عبد الرحمن بن عوف . عمر دستور داد این شش نفر با هم مشورت کنند و در مدت سه روز خلیفه بعدی را از میان خود تعیین کنند ، والا همه آنها کشته شوند .
عمر به صهیب بن سنان دستور داد که در این سه روز امام جماعت باشد و این شش نفر را در خانه ای جمع کند تا مشورت کنند . اگر پنج نفر طرفدار یکی بودند و یک نفر طرفدار دیگری ، آن یک نفر را بکشد و اگر چهار نفر طرفدار یکی بودند و دو نفر طرفدار دیگری ، آن دو نفر را بکشد . اگر سه نفر طرفدار یکی بودند و سه نفر طرفدار دیگری عبدالله بن عمر داوری کند . و اگر داوری او پذیرفته نشد طرفی که عبدالرحمن بن عوف در آن است پذیرفته شود و هر کس مخالف بود او را بکش {1 }
در این سه روز 6 صحابی پیامبر در خلوت خود بودند . امام علی ( ع ) از فضایل و سابقه خود در دوره پیامبر ( ص ) و نیز سفارشات رسول خدا درباره خودش گفت و همه تایید کردند . اما این 6 نفر عمدا ً طوری انتخاب شده بودند که نتیجه ای جز عثمان نداشته باشد .
عبدالرحمن بن عوف که امتیاز ویژه ای در تعیین خلیفه داشت به حضرت پیشنهاد داد که به دستور قرآن و سنت رسول خدا و نیز سیره ابوبکر و عمر عمل کند . حضرت قسمت آخر را نپذیرفت . اما عثمان عهد کرد که به دستور قرآن و سنت رسول خدا ( ص ) و سیره سیخین عمل کند و بنی امیه را بر دوش مردم سوار نکند اما ...
حضرت که تو طئه آشکار آنان و بی تقوایی عبدالرحمن بن عوف را در لباس خیر خواهی امت به روشنی می دید او را قسم داد که پیرو هوای نفس نباشد و حق را فدا نکند و برای امت تلاش کند ( 2 )، اما این توصیه عملی نشد .
با تدبیر عبدالرحمن نتیجه شورا ، انتخاب برادر خوانده اش عثمان برای خلافت بود . اکنون توجهات به سمت توصیه عمر رفت که مخالف باید کشته شود . عبدالرحمن تهدید کرد که « بایع والا ضربت عنقک » ، بیعت کن و گرنه گردنت را قطع می کنم . اما حضرت غضبناک از محل خارج شد و کسی نتوانست تعرض کند .( 3 )
اما در مورد شورا سوالات زیادی مطرح است که هنوز پاسخ داده نشده است :
...
1 – چرا انتخاب جانشین باید شورای باشد ؟
2 – چرا تنها این شش نفر از اصحاب رسول خدا انتخاب شدند ؟
3 – چرا تعداد آنها فرد نبود تا اختلافی در کار نباشد وکار به قضاوت عبدالرحمن بن عوف نیانجامد؟
4 – چرا اگر یک یا دو نفر مخالف بودند باید کشته شوند ؟
5 – چرا اگر هیچ یک انتخاب نشدند همه 6 نفر باید کشته شوند ؟
6 – چرا از میان آن 6 نفر عبدالرحمن حق ویژه داشت ؟
1- أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري (276)، الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1410/1990.، ج1 ،ص43 ؛ أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى (م 279) ، جمل من انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417، ج5 ، ص 507و508 ؛ عبد الرحمن بن محمد بن خلدون (م 808) ،ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، تحقيق خليل شحادة، بيروت، دار الفكر، ط الثانية، 1408 ،ج2 ،ص569 ؛ أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تاريخ الأمم و الملوك ، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387/1967 ، ج4 ، ص229 2- بلاذری ، انساب الاشراف ،ج5 ،ص507 3- همان ، ص508