نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

  1. #1
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    [align=center]:rose: :rose: [/align]
    [align=center]سلام و عرض ادب خدمت عزیزان[/align]

    [align=center]دوستان مستحضر هستند که در رابطه با زندگانی چهارده معصوم (ص) کتاب های بسیاری تالیف شده که یکی از این کتب کتاب اعلام الوری بأعلام الهدی تالیف شيخ طبرسى‏ (ره) میباشد که در اینجا ترجمه آن که توسط جناب عزيز الله عطاردى عطاردىصورت گرفته در اختیار شما عزیزان قرار میگیرد.

    برای آنکه به اهمیت کتاب پی برده شود مقدمه مترجم نیز قرار میگیرد که مشاهده میشود مترجم به تمجید این کتاب از زبان بزرگان پرداخته است.

    انشاءالله که مورد استفاده عزیزان قرار گیرد.

    :rose: :rose:

    و من الله التوفیق[/align]

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    [align=center][size=large]زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، مقدمه، ص: 3[/align][/size]
    [align=center]:rose: :rose: :rose: :rose: [/align]
    [size=medium]مقدمه مترجم‏[/size]

    سيره نبى اكرم صلى اللَّه عليه و آله از عصر آن حضرت مورد توجه مسلمين قرار گرفت، گويند نخستين كسى كه در اين راه قدم برداشت ابو رافع بوده است، وى در حيات حضرت رسول راجع به جنگ احد و موقعيت نبى اكرم در اين واقعه مطالبى جمع كرد و هم چنين نام گروهى از ياران پيغمبر را كه در اين جنگ به شهادت رسيدند ذكر نموده است در قرن دوم هجرى كه يك نهضت علمى در جامعه اسلامى پديد آمد گروهى به اين كار دست زدند كه مهمترين آنها محمد بن اسحاق و محمد بن عمر واقدى است، ابن اسحاق شايد اولين مورخ اسلامى است كه سيره نبى اكرم را بطور تحقيق بررسى كرده و تدوين ساخته است، مورّخين اسلامى از اين مرد بزرگ بسيار استفاده كرده و در كتب خود از وى به عظمت ياد ميكنند، و نظريات او را در اين موضوع مورد استناد قرار ميدهند.

    محمد بن عمر واقدى معاصر مأمون عباسى بود و در مشرق بغداد شغل قضاء داشت او نيز يكى از مورّخين و محدثين بزرگ است، واقدى در ميان مورّخين مسلمان و مستشرقين اروپائى شهرت بسيارى دارد و اطلاعات او در سيره نبي اكرم بسيار ارزنده و قابل استفاده است، واقدى براى اينكه اطلاعات خود را كامل كند تصميم گرفت از تمام نقاطى كه حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله ديدن كرده و يا در آن مناطق به جنگ پرداخته است ديدن كند، وى پس از اينكه محل غزوات نبى اكرم را بدقت مورد توجه قرار داد و از بيابانهاى بدر و حنين ديدن كرد مغازى خود را تأليف نمود.

    در قرن سوم هجرى يعقوبى، ابو حنيفه دينورى، محمد بن جرير طبرى پا به عرصه وجود گذاشتند، تحقيقات اينان نيز بسيار ارزنده، و در خور اهميت است، تنها سيره‏اى كه امروز از آثار قدما مورد استفاده است همين سيره ابن هشام است، اگر چه سيره ابن هشام نيز از ابن اسحاق گرفته شده، سيره ابن هشام چون در زمان خلفاى بنى عباس تأليف شده در بعض موارد تعصب بخرج داده و حق را پوشانيده است و ليكن با همه اين چند نقصى كه در آن هست باز هم در موضوع خود بى‏نظير است.

    در ميان علماى اماميه رضوان اللَّه عليهم گروهى در اين باب فعاليت داشته‏اند البته ابن اسحاق، واقدى، و يعقوبى هم از علماى شيعه محسوب ميشوند، در بين اصحاب ائمه اطهار گروهى را نام ميبرند كه در سيره و غزوات كتاب تأليف كرده‏اند، اين مقدمه جاى تفصيل و بحث در اين موضوع نيست، جويندگان به كتب رجال و يا فهرست‏ها ميتوانند مراجعه كنند، يكى از اين دانشمندان و محققين اماميه كه در اين مورد بحث كرده و حق مطلب را ادا كرده است فضل بن حسن طبرسى رضوان اللَّه عليه است.

    [size=medium]زندگى و خصوصيات طبرسى:[/size]

    فضل بن حسن امين اسلام طبرسى يكى از مفاخر شيعه است و در باره او هر چه گفته شود كم است، طبرسى يكى از محققين بى‏نظير است كه با گذشت چند قرن هنوز زنده و جاودان است، او در كليه علوم و فنون عقلى و نقلى و معارف اسلامى دست داشته و در هر رشته از فرهنگ و فضيلت متبحر بوده است.

    طبرسى فقيهى ارجمند. اديبى چيره دست، مفسرى بى‏نظير، مورّخى بيمانند محدثى عاليقدر، متكلمى توانا و نويسنده بزرگ ميباشد، تأليفات اين مرد بزرگ و شخصيت عظيم الشأن و جليل القدر در هر موضوعى از مباحث دينى مورد توجه علماء و محققين گرفته و در تمام اعصار و امصار و در همه شهرها و ولايات محل استفاده و استناد قرار دارد.

    با همه شهرتى كه طبرسى دارد و در همه كتب رجال و تذكره‏ها از نام وى ذكرى هست، با كمال تأسف از خصوصيات زندگى و حتى محل تولد او نيز اطلاعى در دست‏ نيست، و هنوز روشن نشده كه وى در طبرستان و يا تفرش متولد شده و يا در مشهد مقدس چشم به جهان گشوده است، آنچه مسلم است طبرسى در مشهد مقدس طوس زندگى ميكرده و از آنجا به سبزوار مهاجرت كرده است، طبرسى در سبزوار به تدريس و تأليف مشغول بوده تا سرانجام در همين شهر ديده از جهان بسته و جنازه‏اش را به مشهد مقدس انتقال داده و در آن جا در مقبره قتلگاه به خاك سپرده‏اند.

    نخستين كسى كه در باره طبرسى سخن گفته است ابن فندق بيهقى در تاريخ بيهق است، وى گويد: طبرس منزلى است ميان قاشان و اصفهان و اصل ايشان از آن بقعت است و ايشان در مشهد سناباد طوس متوطن بوده‏اند، و مرقد او آنجا است بقرب مسجد قتلگاه و از اقارب نقباى آل زباره بودند رحمهم اللَّه. و اين امام در نحو فريد عصر بود و بتاج القراء كرمانى اختلاف داشته بود و در علوم ديگر بدرجه افادت رسيده و با قصبه انتقال كرد در سنه ثلاث و عشرين و خمسمائة و اين جا (سبزوار) متوطن گشت و مدرسه دروازه عراق برسم او بود و او را اشعار بسيار است كه در عهد صبى انشاء كرده است، در كتاب وشاح بعضى از آن بياورده‏ام، و از آن جمله اين ابيات است:

    [align=center] الهى بحق المصطفى و وصيّه و سبطيه و السجّاد ذى الثفنات‏
    و باقر علم الأنبياء و جعفر و موسى نجىّ اللَّه في الخلوات‏
    و بالطهر مولانا الرضا و محمد تلاه علىّ خيرة الخيرات‏
    و بالحسن الهادى و بالقائم الذي يقوم على اسم اللَّه بالبركات‏
    أنلنى الهى ما رجوت بحبّهم و بدّل خطيئاتى بهم حسنات‏
    [/align]


    و تصانيف بسيار است او را، و غالب بر تصانيف او اختيارات است، و اختيار از كتب رتبه بلند دارد، فان اختيار الرجل يدلّ على عقله، مثلا از كتاب مقتصد در نحو اختيارى نيكو كرده است بغايت كمال و از شرح حماسه مرزوقى اختيارى كرده است في غاية الجودة، و او را تفسيرى است مصنف ده مجلد و كتب ديگر بسيار، و در علوم حساب و جبر و مقابله مشار اليه بود، توفى بقصبة سبزوار ليلة الاضحى العاشر من ذى الحجة سنة ثمان و اربعين و خمسمائة، و تابوت او را به مشهد رضوى على ساكنها التحية و السلام نقل كردند.

    در «نامه دانشوران» گويد: اسمش فضل است پسر على بن فضل و لقبش امين الدين وى در علم تفسير از أئمه و در فقه از مجتهدين و در حديث از ثقات معدود ميگردد و از مشاهير مائه ششم هجرى محسوب مى‏شود، تصانيف او در فن شريف تفسير اشتهار كامل و اعتبار تمام دارد، ترجمه حال اين بزرگوار را صاحب رياض العلماء كه از تلامذه مجلسى دوم رضوان اللَّه عليهما بوده است از همه علماء رجال و تواريخ بهتر نوشته است.

    افندى پس از عنوان كردن نام وى گفته: الشيخ الشهير السعيد و الحبر الفقيه الفريد امين الدين، ابو على، الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسى المشهدى الفاضل العالم المفسر الفقيه المحدث الجليل الثقة الكامل النبيل، صاحب كتاب تفسير مجمع البيان لعلوم- القرآن و جوامع الجامع و غيرهما، اين بزرگوار و پسرش رضى الدين ابو نصر حسن بن فضل صاحب مكارم الاخلاق و پسر پسرش ابو الفضل على بن حسن صاحب مشكاة الانوار و ساير سلسله و خويشاوندانش همه از اكابر علماء بوده‏اند، از وى جمعى از افاضل روايت حديث نموده و كسب علم فرموده‏اند، از جمله است رضى الدين ابو نصر حسن ابن فضل

    علماء رجال در احوال طبرسى رضوان اللَّه عليه مينويسند كه از جمله روايات شيخ طبرسي صحيفة الرضا عليه السلام است، و اين صحيفه مباركه قرب هفتصد بيت كتابت دارد فعلا در نزد نگارنده موجود است، احاديث منطويه و اخبار مرويه آن اختصاص دارد به حضرت امام ابو الحسن على بن موسى عليهما السلام، شيخ طبرسى آن را به سند خود كه متصل مى‏شود به حضرت مقدس رضوى روايت فرموده، و اخذ روايت آن را در زمانى كه مجاور تربت شريف حضرت رضا عليه السلام بوده نموده، سياقت روايت و اسامى روات آن بر وجهى كه در بدايت اين نسخه لطيفه ضبط شده چنين است:

    أخبرنا الشيخ الامام العالم الراشد، امين الدين، ثقة الاسلام، امين الرؤساء، ابو على الفضل بن حسن طبرسى اطال اللَّه بقاه في يوم الخميس غرة شهر اللَّه الأصم رجب سنة تسع‏ و عشرين و خمسمائة، حديث را به شش واسطه از معصوم روايت ميكند، و هكذا ساير احاديثى را كه در صحيفه مقدسه رضويه درج شده نيز به همين سند نقل فرموده است و براى صحيفة الرضا سند ديگرى نيز غير از سند طبرسى وجود دارد كه تفصيل آن را بايد در رياض العلماء مشاهده كرد.

    در «مجالس المؤمنين» گويد: امين الدين، ثقة الاسلام، ابو على فضل بن حسن طبرسى از بزرگان مفسرين و اركان علماى تفسير است، و تفسير بزرگ وى مجمع- البيان خود دليل بارزى است كه اين بزرگوار در علوم و معارف قرآن در چه پايه بلندى بوده و او را در ميان علماى امت مقامى بسيار ارجمند است.

    سيد محسن امين صاحب اعيان الشيعه گويد: فضيلت و مقام طبرسى و بزرگوارى و عظمت وى در ميان علماى اماميه روشن‏تر از اين است كه بيان گردد، وفور علم و دانش و كمالات عاليه وى بر همگان واضح و مبرهن است و كسى را در اين مورد سخنى نيست، وثاقت و عدالت او نيز نزد علماى رجال محرز و مسلم ميباشد، كتاب مجمع البيان بزرگترين شاهد بر وسعت اطلاعات و كمال او است.

    در «نقد الرجال» گويد: طبرسى از ثقات و اجلاء مذهب اماميه بشمار است عدالت و فضيلت و شايستگى وى بر هيچ كس پوشيده نيست، تصانيف و تأليفات او هر كدام در موضوع خود كم نظير و قابل استناد ميباشد، آثار طبرسى در ميان آثار علماى شيعه مانند ستارگان فروزان ميدرخشند.

    در «نقد الرجال» گويد: طبرسى از ثقات و اجلاء مذهب اماميه بشمار است عدالت و فضيلت و شايستگى وى بر هيچ كس پوشيده نيست، تصانيف و تأليفات او هر كدام در موضوع خود كم نظير و قابل استناد ميباشد، آثار طبرسى در ميان آثار علماى شيعه مانند ستارگان فروزان ميدرخشند.

    در «روضات الجنات» گفته: شيخ شهيد سعيد، و محقق فقيه فريد، امين الدين ابو علي فضل بن حسن طبرسى از فضلاى عاليقدر و محققين ارجمند است، طبرسى در فقه، حديث، تفسير، ادبيات، سر آمد علماى زمان خود بود و در هر دانشى تبحر داشت جلالت قدر و عظمت مقام وى در نزد همگان روشن و واضح است، تفسير مجمع البيان و جوامع الجامع وى از مهمترين آثار علمى هستند كه وفور دانش و كثرت اطلاعات او را بيان ميكنند
    محدث نورى در خاتمه مستدرك چنين گويد: افتخار علماى اعلام و امين ملت اسلام، مفسر بزرگوار، فقيه ارجمند، ابو على فضل بن حسن طبرسى از بزرگان علماء و رجال كامل و با جلالت بشمار است، تفسير مجمع البيان كه از هنگام تأليف تا كنون مورد استفاده مفسرين بوده و تمام جويندگان علوم قرآن از وى استفاده ميبرند از آثار اين عالم جليل القدر است، اين عالم بزرگوار تأليفات ديگرى نيز دارد كه هر كدام در موضوع خود جالب و قابل استفاده ميباشند.

    محدث قمى در «الكنى و الالقاب» ميفرمايد: فضل بن حسن طبرسى كه دوست و دشمن به وفور علم و دانش و فضل و كمال وى گواهى ميدهند يكى از ثقات فقهاء و محدثين عاليقدر است، مجمع البيان يكى از تأليفات اين محقق عظيم الشأن است كه شيخ شهيد در باره آن گويد: مانند اين تفسير نوشته نشده و مؤلف آن از بزرگوارترين افراد علماى اماميه است.

    چاپلقى در «الروضة البهية» گويد: طبرسى از فضلاى اماميه و ثقات جليل القدر است، وى در ميان علماى شيعه به عدالت و وثاقت و جلالت شأن مشهور است، طبرسى داراى تأليفات متعددى است كه از همه مشهورتر مجمع البيان است اين تفسير از بهترين تفاسير محسوب است و در آن تمام علوم و معارف قرآن تشريح شده است، بطور كلى تمام علماى رجال و تذكره نويسان از طبرسى بعظمت و بزرگوارى ياد كرده‏اند و او را بسيار تجليل و تكريم ميكنند، و اين مقدمه جاى ذكر همه آنها نيست.

    [size=medium]فرزندان و احفاد طبرسى:[/size]

    از فضل بن حسن طبرسى- رضوان اللَّه عليه- فرزندانى به جاى ماندند كه هر كدام در زمان خود مشعل فروزانى بودند، و محيط زندگى خود را روشن ساختند، شيخ طبرسى با سادات آل زباره بستگى و قرابت پيدا كرد و با آنان وصلت نمود، رضى الدين ابو نصر مؤلف مكارم الأخلاق يكى از فرزندان اوست كه بعلم و كمال و دانش و فضيلت و بزرگوارى و شرافت معروف بود، كتاب مكارم الأخلاق كه در موضوع خود بسيار جالب و بى‏نظير است از تأليفات اين عالم جليل القدر ميباشد، مكارم الأخلاق مكرر در مصر و ايران چاپ شده و در چاپ مصر تحريفاتى نيز بعمل آمده است.

    علي بن حسن بن فضل حفيد مرحوم طبرسى نيز از اجله علماء اماميه است،
    كتاب مشكاة الانوار كه در ميان محدثين اماميه معروف ميباشد از تأليفات منيفه اين عالم جليل و فاضل نبيل است، كتاب مشكاة الانوار نيز در آداب و اخلاق تأليف گرديده و در واقع ذيلى است كه بر مكارم الأخلاق نوشته شده است، غير از اين دو نفر گروهى ديگر نيز از خويشاوندانش از اكابر علماء بوده‏اند كه هر كدام در موقعيت خود منشأ اثر گشته‏اند.

    [size=medium]تأليفات طبرسى:[/size]

    1- مجمع البيان في تفسير القرآن، اين كتاب يكى از مهمترين آثار اسلامى و مذهب تشيع است، جويندگان علوم و معارف قرآن از قديم و جديد بر اين تفسير روى آورده و از اين درياى معرفت استفاده ميكنند، اين تفسير مكرر در مصر، لبنان و ايران چاپ شده و اخيرا هم با تصحيح و تنقيح كامل از طرف كتابفروشى اسلاميه چاپ و منتشر شده است.

    2- جوامع الجامع، اين تفسير مختصريست از تفسير مجمع البيان، طبرسي پس از اينكه مجمع البيان را تأليف كرد متوجه شد كه زمخشرى تفسير كشاف را تأليف كرده است، هنگامى كه كشاف را مطالعه كرد تصميم گرفت تفسيرى بنويسد كه جامع هر دو باشد، از اين رو بنوشتن جوامع الجامع پرداخت، علامه بزرگوار شيخ آقا بزرگ طهرانى دامت بركاته گويد: طبرسى جوامع الجامع را به درخواست فرزندش حسن بن فضل نوشت و آن را در دوازده ماه به پايان رسانيد، تفسير مزبور با مقدمه محققانه حضرت حجة الاسلام و المسلمين قاضى طباطبائى سيد محمد علي در تبريز چاپ شده است.

    3- تفسير ديگرى كه شايد «الكاف الشاف» باشد، اين كتاب كوچكتر از مجمع البيان و جوامع الجامع بوده است، خصوصيات اين تفسير روشن نيست و در حال طبرسى از اين كتاب نام برده شده است.

    4- إعلام الورى بأعلام الهدى- طبرسى اين كتاب را در سيره نبى اكرم و اهل بيت اطهار عليهم السلام تأليف كرده و در آن از تاريخ مواليد و وفيات، دلائل نبوت و امامت‏ خوارق عادات، فضائل، مناقب مكارم اخلاق و محامد آداب آن بزرگواران ذكر نموده است.

    5- الوجيز: اين كتاب نيز در تفسير قرآن است و خصوصيات آن چندان روشن نيست.

    6- النور المبين.

    7- رسالة في حقائق الامور.

    8- العمدة في اصول الدين: اين كتاب بزبان فارسى نوشته شده و در آن اصول و فروع مذهب و فرائض مورد بحث قرار گرفته و شايد رساله عمليه مؤلف باشد.

    9- شواهد التنزيل لقواعد التفضيل: طبرسى در مجمع البيان در ذيل آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، از اين كتاب نام برده و بطورى كه از نام كتاب معلوم است بايد در موضوع امامت باشد.

    10- عدة السفر و عدة الحضر: گروهى اين كتاب را بفرزندش حسن بن فضل نسبت داده‏اند.

    11- نثر اللئالى: طبرسي در اين كتاب كلمات امير المؤمنين عليه السلام را به ترتيب حروف معجم مرتب ساخته و بروش «غرر و درر» آمدى آن را مبوب نموده است.

    12- كنوز النجاح و 13- معارج السؤول‏

    [size=medium]مشايخ طبرسى:[/size]

    فضل بن حسن طبرسى از جماعتى حديث روايت ميكند كه اينك نام چند نفر از مشاهير رجال حديث و روايت كه در طرق وى آمده‏اند ذكر ميشوند:
    1- حسن ابن شيخ الطائفة ابو على ملقب به مفيد ثانى.
    2- عبد الجبار بن على مقرى ابو الوفاء لؤلؤى.
    3- حسين بن ابى الفتح موفق الدين واعظ بكرابادى.
    4- حسن بن حسين بن حسن بابويه قمى.
    5- عبيد اللَّه بن محمد ابو الحسن بيهقى.
    6- محمد بن حسين حسينى جرجانى.
    7- عبد اللَّه بن عبد الكريم بن هوازن قشيرى نيشابورى.

    [size=medium]تلاميذ (شاگردان) و راويان او:[/size]

    گروهى از بزرگان و علماى شيعه از طبرسى اخذ حديث كرده و از او روايت ميكنند و اينك نام آنها:
    1- حسن بن فضل ابو نصر طبرسى فرزندش.
    2- محمد بن على بن شهر آشوب مازندرانى مؤلف مناقب.
    3- على بن عبيد اللَّه منتجب الدين بن بابويه رازى از احفاد شيخ صدوق.
    4- سعيد بن هبة اللَّه ابو الحسين قطب راوندى.
    5- عبد اللَّه بن جعفر طرشتى از مشاهير محدثين كه اينك مزار آن در طرشت تهران موجود است.
    6- شاذان بن جبرئيل قمى.
    7- مهدى بن نزار ابو الحمد حسينى قائنى.
    8- شرفشاه بن محمد بن زياد افطسى.
    9- فضل اللَّه بن على بن عبيد اللَّه ضياء الدين رازى.

    [size=medium]طبرس كجاست؟[/size]

    در اينكه فضل بن حسن طبرسى از طبرستان و يا تفرش بوده و يا بقول بعضى از طبس اختلاف است، ابن فندق بيهقى در تاريخ بيهق او را از تفرش ميداند، البته قول وى كه معاصر طبرسى و از شاگردان او بوده قابل توجه است، و ليكن از طرف ديگر تمام علماء اجماع دارند كه وى از طبرستان بوده است.

    نگارنده نيز پس از تفحص در حالات طبرسى عقيده دارد كه وى از طبرستان ميباشد و يا لا اقل با آن جا ارتباط و نسبتى داشته است.

    طبرسى در آغاز كتاب اعلام الورى پس از حمد و ثناى پروردگار و درود به‏ حضرت رسول و اهل بيت عليهم السلام از پادشاه مازندران تجليل و تعظيم ميكند و او را يكى از دوستان اهل بيت معرفى ميكند، اين تعريف از پادشاه مازندران و تقديم كتاب اعلام الورى به آن سلطان، خود بزرگترين دليل است كه وى از طبرستان بوده و با آن ناحيه ارتباط داشته است. و الا چه مناسبت دارد كسى در تفرش متولد شده و در مشهد يا سبزوار زندگى كند و بعد از پادشاه مازندران تجليل كرده و كتاب خود را به آن اهداء كند.

    طبرسى پس از چند سطر در تعريف پادشاه مازندران گويد: الاصفهبد الاجل الملك العادل، المؤيد المنصور، شرف الدنيا و الدين، ركن الاسلام و المسلمين، ملك مازندران، علاء الدوله شاه فرشواذكر، ابي الحسن على بن شهريار بن قارن اعلى اللَّه شانه و نصر سلطانه، واحد الدهر، و ثمال اهل العصر، غرة الافلاك الدائرة، و عمدة العترة الطاهرة، شد به ازر الاسلام، و مهد له اسباب المعدلة في الانام، و جعل ايامه للزمان اعيادا و مواسم، و للاقبال مباهج و مباسم.مزار شيخ طبرسى (ره)

    [size=medium]وفات طبرسى:[/size]

    امين الاسلام طبرسى- رضوان اللَّه عليه- در شب عيد اضحى سال- 548- در شهر سبزوار ديده از جهان بست و جنازه‏اش را به مشهد مقدس انتقال دادند و در مقبره قتلگاه به خاك سپردند، مزار طبرسى اكنون در مشهد مقدس در حاشيه غربى خيابان طبرسى (خيابانى كه بنام وى نام‏گذارى شده) موجود است و در اين اواخر يكى از مردان نيكوكار ساختمان مجللى بر روى آن ساخته، و در حال حاضر مزار او يكى از مزارات مشهور مشهد مقدس ميباشد كه روزى هزاران نفر از زوار و مجاورين آن را زيارت ميكنند.

    [size=medium]موضوع نبش قبر طبرسى:[/size]

    در نامه دانشوران به نقل از عبد اللَّه افندى مؤلف رياض العلماء گويد: از عجيب امر اين شيخ جليل بلكه از غريب كرامات وى تفصيلى است كه در ميان خواص و عوام از نبش قبر وى اشتهار دارد كه ميگويد: طبرسى را سكته‏اى عارض شد، پس چنان دانستند كه درگذشته است، به تغسيل و تكفين و تجهيز وى پرداختند و به خاك سپرده و بازگشتند.

    طبرسى در قبر بهوش آمد و با خود عهد كرد كه اگر از اين ورطه خلاصى يابد تفسيرى بر قرآن كريم بنويسد، در اين هنگام نباشى رسيد و طبق معمول خود گور جديد را شكافت و طبرسى را زنده يافت، طبرسى جريان را بوى گفت و او نيز طبرسى را به منزل وى رسانيد، و نباش در اثر موعظه طبرسى از اين كار دست كشيد.

    موضوع نبش قبر او را فقط ملا عبد اللَّه افندى نوشته و او نيز اين قضيه را از السنه و افواه گرفته است و به هيچ يك از كتب رجال نسبت نداده است، و لذا صحت آن مورد ترديد بلكه واضحتر بگوئيم اصلى براى آن نيست، در روضات الجنات اين موضوع را به ملا فتح اللَّه كاشانى نسبت داده و گويد اين قضيه براى وى اتفاق افتاده است.

    مرحوم سيد محسن امين(ره) گويد: موضوع نبش قبر طبرسى داستانى است بى‏اساس و اگر اين موضوع به اين بزرگى اصل داشت مرحوم طبرسى در مقدمه مجمع البيان اظهار ميداشت و يا لا اقل در يكى از تأليفات خود به آن اشاره ميكرد.
    سيد محسن امين رضوان اللَّه عليه فرموده: اين داستان از نظر عقل نيز روا نيست زيرا محال است شخصى بدون تنفس بتواند مدتى در زير خاك زندگى كند، و اين داستان را جز عبد اللَّه افندى كسى قبل از وى ذكر نكرده است.

    [size=medium]اهميت اعلام الورى:[/size]

    اعلام الورى يكى از مشهورترين كتب شرح حال و سيره مرضيه رسول اكرم و اهل بيت اطهار عليهم السلام است، در اين كتاب مطالبى ذكر شده كه در كتب مشابه آن ديده نميشود.
    مرحوم طبرسى كه در هر موضوعى از مباحث دين محقق و صاحب نظر است در اين باب نيز بسيار باذوق و سليقه عمل كرده است، در شرح مطالب نه طريق افراط را پيموده كه خوانندگان را خسته كند، و نه طريق تفريط را در پيش گرفته كه موضوعات را ناقص بگذارد و خواننده چيزى درك نكند.

    طبرسى قدس سره اعلام الورى را در چهار ركن تأليف كرده، ركن اول را اختصاص داده به حضرت رسول، دوم را به امير المؤمنين و حضرت زهرا، سوم را به امام حسن تا امام حسن عسكرى و چهارم را به حضرت مهدى عليهم السلام، طبرسى در تنظيم مطالب بسيار دقت كرده و هر موضوعى را در فصل جداگانه‏اى ترتيب داده است، وى نخست تاريخ تولد، خصوصيات زندگى هر يك از چهارده معصوم را با اولاد و احفاد آن بزرگواران بيان ميكند، و در شرح حالات حضرت صاحب الزمان بسيار تحقيق كرده و شبهات مخالفين را پاسخ گفته است.

    اعلام الورى از روز نخست در ميان علماى شيعه مورد توجه قرار گرفته و همه مؤلفين در كتب خود از آن نقل ميكنند.

    علامه مجلسى در مطاوى «بحار الانوار» تمام اين كتاب را نقل كرده و او را يكى از مآخذ معتبر دانسته است، يكى از مطالب شگفت كه انسان را متحير ساخته اين است كه كتابى بنام «ربيع الشيعة» از تأليفات ابن طاوس موجود است كه عينا همين اعلام الورى است بدون اينكه فصول و ابواب آن هم تغيير كرده باشد، جويندگان براى تحقيق در اين موضوع به «الذريعة» رجوع كنند، تا از اين راز عجيب مطلع گردند.

    حقير در نظر داشتم كتابى در شرح حال چهارده معصوم تأليف كنم، و ليكن هنگام طبع دوم اين كتاب كه افتخار شركت در تصحيح آن را داشتم، تصميم گرفتم به جاى تأليف مجددى همين كتاب را ترجمه كنم، زيرا بهتر و كاملتر از اين نميتوان تأليفى‏ انجام داد.
    اينك خداوند را سپاسگزارم كه ما را در اين هدف مقدس موفق داشت و ترجمه آن آماده چاپ گرديد، اين اثر ناچيز را به آستان مقدس نبى اكرم و اهل بيت اطهار عليهم السلام تقديم داشته و اميدوارم كه با كرم خود از مخلص به پذيرند و در دو جهان اين بنده را مورد لطف و عنايت خود قرار دهند.
    سيد شريف ما جد جناب آقاى حاج سيد اسماعيل كتابچى و اخوان مدير محترم كتابفروشى اسلاميه كه همواره به نشر فضائل و مناقب و آثار اهل بيت عليهم السلام شوقى وافر دارند، اين كتاب را در جزء انتشارات خود قرار دادند، از خداوند مهربان اميدوارم كه به معظم له نيز توفيق خدمت‏گزارى بيشترى به معارف دينى و نشر علوم و معارف اهل بيت مرحمت كند.
    مسجد جواد الائمة- ميدان 25 شهريور- تهران:
    عزيز اللَّه عطاردى‏

    [align=center]:rose: :rose: :rose: :rose:[/align]

  4. #3
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    [align=center][size=large] زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، متن، ص: 3
    [/size]
    [/align]
    [align=center]:rose: :rose: :rose: :rose: [/align]

    [align=center][size=medium]بخش اول حالات و خصوصيات پیامبر اکرم (ص)‏[/size]
    [size=small] در ذكر نسب و ولادت و أسماء و صفات و مدت حيات و وقت رحلت پيامبر (ص‏)[/size]
    [/align]


    [size=small] :rose: :rose: ولادت پیامبر اکرم (صلى اللَّه عليه و آله) :rose: :rose: [/size]

    پیامبر اکرم(ص) روز جمعه هفدهم ربيع الأول در عام الفيل هنگام طلوع آفتاب متولد شده در روايات عامه تولد آن جناب روز دوشنبه ذكر شده، آنان پس از اين اختلاف كرده و بعضى معتقدند كه تولد حضرت در شب دوم اين ماه بوده، و گروهى گفته‏اند: در شب دهم اتفاق افتاده است.

    ولادت حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله در سى و چهارمين سال سلطنت انوشيروان پادشاه ايران واقع شده .
    اين سلطان همان است كه مزدك و اطرافيان او را كشت، و زنادقه را هلاك كرد، گمان نموده‏اند كه پيغمبر در باره او فرموده «من در زمان سلطان عادل متولد شده‏ام» ، و تولد حضرت مصادف بود با هشتمين سال سلطنت عمرو بن هند پادشاه عرب، و كنيه‏اش ابو القاسم بود.

    انس بن مالك گويد: هنگامى كه ابراهيم فرزند پيغمبر متولد شد، جبرئيل نزد آن حضرت آمد و گفت: السلام عليك يا أبا ابراهيم. و نسب آن حضرت از اين قرار است: محمد بن عبد اللَّه بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصىّ بن مرة بن كعب ابن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس‏ ابن مضر بن نزار بن معد بن عدنان‏.
    از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله روايت شده كه آن جناب فرمود: هر گاه نسب من به عدنان رسيد توقف كنيد.
    از ام سلمه زوجه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نقل شده كه وى گفت: از پيغمبر شنيدم ميفرمود: عدنان بن ادد بن زيد بن ثرا بن أعراق الثرى، ام سلمه گفت: زيد نامش «هميسيع» است و «ثرا» نيز نام گياهى است و «اعراق الثرى» هم اسماعيل بن ابراهيم عليهما السّلام ميباشد ام سلمه گويد: حضرت رسول اين آيه را قرائت فرمود: «وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثِيراً».
    ابو جعفر صدوق- رضوان اللَّه عليه- نقل كرده: عدنان بن ادّ بن ادد بن يامين بن يشجب بن منحر بن صابوغ بن هميسع، و در روايت ديگرى آمده: عدنان بن ادد بن زيد بن يقدد بن يقدم الهميسيع بن نبت بن حمل بن قيدار بن اسماعيل بن ابراهيم.
    گفته شده قول درستى كه اكثر اهل نسب بوى اعتماد كرده‏اند اين است كه:
    عدنان همان ادّ بن ادد بن اليسع بن هميسيع بن سلامان بن نبت بن حمل بن قيدار بن اسماعيل ابن ابراهيم بن تارح بن تاخور بن ساخور بن ارعواء بن فالغ بن عابر (اين همان هود پيغمبر است) بن شالخ بن ارفخشذ بن سام بن نوح بن لمك بن متوشلخ بن اخنوخ (اين شخص ادريس نبى بوده) بن يارد بن مهلائيل بن قينان بن أنوش بن شيث بن آدم ابو البشر عليه السّلام است.

    مادر حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله «آمنه» دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب ابن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب ميباشد.
    پيغمبر را ابتداء «ثويبة» كنيز ابو لهب شير داد، و اين ثويبه اسلام اختيار كرد و در سال هفتم هجرت از دنيا رفت، اين زن قبل از حضرت رسول حمزة بن عبد المطلب را نيز شير داده بود، و براى همين جهت پيغمبر به دختر حمزه ميفرمود اين دختر برادر رضاعى من است. و حمزه از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله چهار سال بزرگتر بوده.

    پس از ثويبة «حليمه» دختر عبد اللَّه بن حارث از قبيله سعد بن هوازن حضرت را شير ميداد جده پيغمبر- مادر عبد اللَّه پدر بزرگوارش- «فاطمه» دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم، و مادر عبد المطلب «سلمى» دختر عمرة از بنى نجار و مادر هاشم «عاتكه» دختر مرة بن هلال از بنى سليم، و مادر قصى و زهره نيز «فاطمه» دختر سعد از قبيله ازد بودند.
    حضرت خاتم النبيين صلى اللَّه عليه و آله روز بيست و هفتم رجب در حالى كه چهل سال از عمر شريفش گذشته بود، رسالت خود را بجهانيان اعلام فرمود، و آنان را به توحيد دعوت كرد. و در روز دوشنبه بيست و هشتم صفر سال يازدهم از هجرت هنگامى كه شصت و سه سال از عمرش ميگذشت دار فانى را وداع گفت، و به جوار پروردگار شتافت.
    ( یه فاتحه بخونین و هدیه کنین)


    [size=small]:rose: :rose: اسماء و صفات پیامبر اکرم (ص) :rose: :rose: ‏[/size]
    [align=center] اسماء و صفات آن حضرت در قرآن كريم‏[/align]

    اسماء و صفات پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و القاب شريفه آن بزرگوار بر دو قسم است:
    اول صفات و نام‏هائى كه در قرآن كريم از وى ذكر شده.
    دوم القاب و صفاتى كه در اخبار و احاديث راجع به آن جناب رسيده.

    اينك نام‏هاى گرامى او كه در قرآن آمده:

    رسول، نبى و امى الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ مزمل و مدثر يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ، و يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ نذير و مبين قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ احمد وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ محمد مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ مصطفى اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ كريم إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ نور قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ نعمت يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها رحمت وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِين‏ عبد نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ رؤف و رحيم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ شاهد، مبشر، نذير و داعى إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً منذر إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ عبد اللَّه وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً مذكر إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ و هم چنين خداوند حضرت رسول را بعنوان « يس » و « طه » خطاب كرده است.

    [align=center]صفات و نامهاى حضرت كه در اخبار و روايات ذكر شده‏[/align]

    جبير بن مطعم گويد: از پيغمبر شنيدم ميفرمود:
    مرا نامهاى متعددى ميباشد، كه از جمله آنها است: محمد احمد و ماحى كه خداوند بوسيله من كفر را محو ميفرمايد، و «حاشر» كه پروردگار مردم را مقابل من جمع خواهد كرد و «عاقب» كه پس از من رسول و پيغمبرى نخواهد بود.

    و گفته شده: كه يكى از نامهاى مبارك حضرت «ماحى» است يعنى خداوند گناهان پيروان او را بوسيله آن جناب محو خواهد فرمود.
    و در خبر ديگرى آمده كه از اسماء شريفه حضرت اين نامها نيز بشمار رفته است «مقفى» و «نبى التوبة» و «نبى الملحمة» و «خاتم» و «غيث» و «متوكل».

    و نامهاى پيغمبر در كتب انبياى سابق زياد است كه از جمله آنها است: «مؤذمؤذ» بزبان عبرانى در تورات و «فاروق» در زبور.

    ابو بكر احمد بيهقى در كتاب دلائل النبوة از ابن عباس نقل كرده كه وى گفت:

    پیامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خداوند مردمان را به دو نوع تقسيم فرمود و مرا در ميان نيكان قرار داد، همين است معنى قول او كه در قرآن فرموده:اصحاب يمين و اصحاب شمال، و من از اصحاب يمين هستم و از آنان (اصحاب یمین) نيز بهترم.
    پس از اين اين دو قسم را به سه نوع قرار داد، و مرا از ميان اين سه دسته برگزيده‏ خداوند در قرآن فرموده: مردم سه دسته هستند: اصحاب ميمنه، اصحاب مشأمه، و سابقون، من از سابقون ميباشم و از آنها هم بهتر هستم، بعد از اين پروردگار فرمود ما شما را دسته دسته و گروه گروه آفريديم من از پرهيزكارترين فرزندان آدم هستم و گرامى‏ترين آنان در نزد خداوند ميباشم، و اين گفتار من جهت فخر و مباهات نيست(چرا؟چون) خداوند متعال قبائل را بوسيله بيوت از هم جدا نموده و مرا در بهترين بيت‏ها قرار داد، و اين است معنى قول پروردگار كه فرمود: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ- الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً اكنون، من و اهل بيتم از لوث معصيت و گناه پاك هستيم‏


    حاكم ابو عبد اللَّه از سفيان بن عيينه روايت كرده كه او گفت: بهترين شعرى كه عرب گفته بيتى است كه حضرت ابو طالب در باره پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله گفته:

    [align=center]و شقّ له من اسمه كى يجلّه :rose: :rose: :rose: فذو العرش محمود و هذا محمد[/align].
    [align=center]
    و نام او را از نام خودش مشتق کرد تا او را بزرگ کند:rose: :rose: :rose: پس آن صاحب عرش محمود است و این (پیامبر) محمد[/align]
    و ليكن عده‏اى گفته‏اند، كه اين بيت از حسان بن ثابت است و اول آن قصيده نيز اين است:
    [align=center]ألم تر انّ اللَّه أرسل عبده:rose: :rose: :rose: ببرهانه و اللَّه أعلى و أمجد[/align]
    [align=center] آیا ندیدی که خداوند بنده خود را فرستاد:rose: :rose: :rose: با برهان و دلائلش و خداوند بلند مرتبه و امجد است[/align]
    و از جمله صفات حضرت رسول كه در احاديث آمده اين چند اسم است:
    «راكب الجل» و «آكل الذراع» و «محرم الميتة» و «قابل الهدية» و «خاتم النبوة» و «حامل الهراعة» و «رسول الرحمة» و گفته مى‏شود: كنيه آن جناب در تورات ابو الأرامل و اسم مباركش صاحب الهراوة ميباشد.
    روايت شده كه حضرت فرمود: من «قثم» ميباشم، يعنى جامع و كامل، و نيز فرمود: منم اول و آخر، يعنى در نبوت در رتبه اول هستم، و در بعثت در مرتبه آخر قرار گرفته‏ام.


    [size=small]:rose: :rose: مدت زندگى پیامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله‏ :rose: :rose: [/size]

    حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله شصت و سه سال در اين جهان زندگى فرمود: از اين‏ مدت دو سال و چهار ماه با پدرش، و هشت سال با جدش عبد المطلب زندگانى كرد، پس از وفات جدش، ابو طالب كفالت او را بعهده گرفت، حضرت ابو طالب تا آنگاه كه حيات داشت از آن جناب حمايت ميكرد، و او را تكريم و تعظيم مينمود، و از كيد دشمنان و مكر مشركين او را نگهدارى ميفرمود.
    محمد بن اسحاق گفته: عبد اللَّه پدر حضرت رسول هنگامى كه وى در رحم مادرش قرار داشت از دنيا رفت، و بعضى نيز گفته‏اند: والد ما جد پيغمبر هنگامى كه شش ماه از سن او گذشته بود وفات كرده.ابن اسحاق گفته: مادر پیامبر اکرم «آمنه» به اتفاق پيغمبر نزد اخوال آن جناب كه در مدينه بودند رفت، هنگامى كه از مدينه بطرف مكه مراجعت ميكرد در «ابواء» وفات نمود، و پيغمبر در اين موقع شش سال از سن شريفش ميگذشت.
    از بريده نقل شده كه وى گفت: حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله به قبرى رسيد و در آنجا نشست، و مردم هم با آن جناب نشسته، وى در اين هنگام سر خود را تكان داد، مثل اين كه با كسى سخن ميگفت، پس از اين گريه كرد، به آن حضرت عرض كردند:
    علت گريه شما چه بود؟
    فرمود: اين قبر آمنه مادر من است، از خداوند اذن خواستم بزيارت قبر مادرم بروم، خداوند هم به من اذن مرحمت فرمود من از محبت‏هاى مادرم ياد كردم و لذا گريه نمودم، راوى گويد: من آن حضرت را مانند اين وقت گريان نديدم.
    و در خبر ديگرى است كه من از خداوند اذن خواستم تا مادر خود را زيارت كنم، و شما هم بزيارت اهل قبور برويد، تا بياد مرگ باشيد.
    پیامبر اکرم هنگامى كه بيست و پنج سال از عمر شريفش ميگذشت با خديجه ازدواج نمود، و در سن چهل و سه سالگى عمويش ابو طالب از دنيا رفت، و خديجه نيز بعد از سه روز از وفات ابو طالب از دنيا رفت، و پيغمبر اين سال را « عام الحزن » ناميدند.
    هشام بن عروة گويد: پدرم ميگفت:
    پیامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: قريش همواره‏ از من ميترسيدند تا آنگاه كه ابو طالب از دنيا رفت.
    پيغمبر تا سيزدهمين سال بعثت در مكه اقامت داشت و پس از اين به مدينه مهاجرت فرمود، سه روز يا شش روز در غار « ثور » مخفى بود، و روز دوشنبه يازدهم ربيع الأول به مدينه منوره وارد شد و در اين جا ده سال زندگى كرد و در روز دوشنبه بيست و هشتم ماه صفر سال يازدهم از هجرت دار فانى را وداع فرمود.

    هنگام وفات آن حضرت اهل بيتش در محل دفن او اختلاف كردند، امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:
    خداوند روح پيغمبرش را در شريفترين بقاع زمين اخذ ميكند، اكنون نيز لازم است كه آن حضرت در اطاقى كه از دنيا رفته دفن شود.

    [align=center]:rose: :rose: :rose: :rose: [/align]

  5. #4
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    7
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    با تشکر.
    لینک برای دانلود نذاشتین.

  6. #5
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    سلام دوست عزیز.
    لینک برای دانلود چه چیزی؟
    اگر منظورتون متن قرار داده شده هست ؛ خیر.

  7. #6
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    7
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    نقل قول نوشته اصلی توسط سید مهدی
    [align=center]:rose: :rose: [/align]
    [align=center][b]در اینجا ترجمه آن که توسط جناب عزيز الله عطاردى عطاردىصورت گرفته در اختیار شما عزیزان قرار میگیرد.
    یعنی کل کتاب أعلام الوری بأعلام الهدی همینه؟

  8. #7
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: أعلام الوری بأعلام الهدی...زنگینامه پیامبر اکرم(ص)

    سلام.
    نه دوست عزیز اون قسمت از کتاب که مربوط به پیامبر و مورد نیاز بود قرار گرفت اما ما طردا للباب مقدمه رو هم ذکر کردیم تا به اهمیت اون پی برده بشه.

    قسمت های دیگر (که متأسفانه کامل نشده ) در بخش های دیگر ائمه بیان شده.

    با تشکر.

  9. #8
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    نوشته ها
    1
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    khob ku linke downloadesh???????

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه