بدون تردید احکام مختلف اسلامی، می تواند دایره شمول گوناگونی بر افراد مسلمان داشته باشد. عمل به برخی از احکام دایرهای کلی دارد و این احکام، فرد فرد مسلمانان را مخاطب خود قرار می دهد و برخی دیگر، تنها عدهای از افراد را شامل می شود.
در این موضوع، می توان پیرامون یکی از مهمترین احکام اسلامی، که امر به معروف و نهی از منکر است، گفت که این حکم اسلامی، شمول کلی دارد و تک تک افراد مسلمان را در بر می گیرد. به طوری که اگر شرایط آن محقق باشد، هم از نظر آمر به معروف و ناهی از منکر و هم از جهت مخاطب واقع شدن این اوامر و نواهی، حکمی همه گیر است. فعلا در این جا قصد نداریم در شرایط امر به معروف و نهی از منکر و نیز آمر به معروف و ناهی از منکر، صحبت کنیم؛ چرا که تا کنون به این موضوع بسیار پرداخته شده است.
شاید آنچه کمتر به آن توجه شده است و یا می شود، این است که چه کسانی را می توان مخاطب امر و نهی قرار داد و آیا می توان فرضی نمود که عده ای یا فردی از دایره ی امر و نهی قرار گرفتن، مستثنی باشند. به عبارت ساده تر آیا فردی هست که شرعا نتوان او را با تحقق شرایط، مخاطب امر به معروف و نهی از منکر قرار داد و یا آیا می توان گفت که امر به معروف و نهی از منکر خط قرمز دارد؟
آنچه مسلم است طبق عقاید شیعه، برخی افراد دارای عصمت هستند; هر چند که در محدوده ی این عصمت، اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی عصمت را بر تمامی افعال و کردار ایشان، می شمارند و برخی تنها ایشان را در افعال و کردار مرتبط با شریعت، معصوم می دانند و در مسائل شخصی و دنیوی غیر مرتبط با شریعت، ایشان را معصوم نمی شمارند.
بنا بر آنچه گفته شد هر کس که در تمامی رفتار و کردار و افعال خود معصوم باشد. شاید امر به معروف و نهی از منکر برای او موضوعتی نداشته باشد؛ چرا که او نمی تواند معروفی را ترک کند یا منکری را مرتکب شود، تا فرض امر به معروف و نهی از منکر مصداق خارجی پیدا کند.
بنابر این می توان گفت که هر آنکس که معصوم نیست، می تواند در دایره ی مخاطبین این حکم اسلامی قرار گیرد, شاید یکی از تفاوتهای نظام های شاهنشاهی با حکومت اسلامی در این است که افراد جامعه شاهنشاهی، حق امر به معروف و نهی از منکر نسبت به شاه یا پست تر از آن را نداشته باشند، اما شاخصه سیره ی پیامبراسلام(ص) در این بود که جدای از شخصیت حقوقی خود، خود را به عنوان یک شخصیت حقیقی مورد مخاطب احکام اسلامی میدانست و عامل به آنها به عنوان یکی از افراد مسلمان بود.
مهم ترین نکته این نوشتار در این است که میخواهد ادعا کند، اگر در جامعه اسلامی عصر غیبت، فرد یا افرادی از شمول مخاطبین امر به معروف و نهی از منکر خارج شوند، چه توسط خودشان، چه توسط هوادارانشان، یقینا آن جامعه در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. در جامعه اسلامی هیچ کس نباید خود را مصون از امر به معروف و نهی از منکر بداند.
اخیرا دو زمزمه خطرناک، از دو عالم دینی شنیده شده است که هر کدام به نوبه خود میتواند زمینه سقوط نظام اسلامی را فراهم کند.
یکی مطلبی که در مراسمی در گلپایگان شنیده شده است که؛ گفته شده بنابر قائده لطف، همان گونه که امام باید برای رهبری جامعه مصون از خطا باشد، ولی فقیه نیز به شرح ایضأ، این گونه است. ابتدا باید دانست که کسی در خوبی رهبری جامعه اسلامی شک ندارد، اما لزوم مطرح کردن عصمت یا شبیه عصمت، برای ایشان چه ضرورتی دارد؟ و آیا این حرفها برای ایشان ارزش است؟
مطلب دیگر در مراسمی در تهران مطرح شده است که؛ گفته شده وظیفه اعضاء خبرگان تأیید و ترویج ولی فقیه است و معنی نظارت بر رهبری، این نیست که دقت و مواظبت در عملکرد او داشته باشیم.
این هر دو مطلب، هر چند مورد توجه درست قرار نگرفت، یا در نقد آن خبری منتشر نشد. اما بنابر مقدماتی که در ابتدا بیان کردیم، ترویج هر کدام آنها، از جهاتی بسیار خطرناک است. اگر گفته شود که ولی فقیه خط قرمز امر به معروف و نهی از منکر است، یعنی اینکه جامعه اسلامی به دست خود زمینه سقوط خود را فراهم کرده است؛ چرا که فلسفه وجودی امر به معروف و نهی از منکر، جلوگیری از سقوط افراد و نظام یک جامعه اسلامی است.
و یا این که گفته شود؛ ولی فقیه، نیازی به امر به معروف و نهی از منکر ندارد، حتی در رتبه اعضاء مجلس خبرگان رهبری، این کلامی غیر اسلامی است.
و یا از سوی عکس، اگر گفته شود که؛ ولی فقیه معصوم است؛ بر این گفته نیز دو اشکال عمده مترتب است. یکی این که برای بستن باب امر به معروف و نهی از منکر برای ایشان، سبب شدیم تا عصمت ائمه را نیز لوث و کم ارزش گردانیم. و دیگر ای که؛ اگر دایره عصمت را باز کنیم، بستن این دایره، دیگر به دست ما نخواهد بود. و دیری نمی گذرد که بر تعداد معصومین، چنان افزوده خواهد شد، که می بایست به سختی دنبال غیر معصوم بگردیم.