اروپا؛ میدان جدید نبرد اسلام و صهیونیسم
حادثهی تروریستی اخیر در نروژ تنها یک مورد از حملات جریانهای افراطی است که به لحاظ وسعت فاجعه مورد توجه رسانهها و افکار عمومی جهان قرار گرفت و چه بسیار حوادث و فجایعی که در این قارهی مدعی حقوق بشر صورت میگیرد و کسی از آنها باخبر نمیشود.
ادیان نیوز/ اخراج یک زن مسلمان اهل ویرجینیای آمریکا از خطوط هوایی فرانسه، جاسوسی دولت انگلیس برضد مدارس اسلامی دانش آموزان مسلمان، مخالفت شورای شهری در انگلستان با ساخت مسجدی برای مسلمان، افزایش اقدامهای خشونت آمیز برضد مسلمانان در سوییس، درگیری یک گروه افراطی با مسلمانان در بلغارستان، ضرب و جرح یک دختر مسلمان 15 ساله در آلمان توسط سه مهاجم نژادپرست، بازداشت یک مسلمان محجبه در ایتالیا از سوی پلیس این کشور، نمونههایی از روند اسلام ستیزی، تجاوز به حقوق مسلمانان و اهانت به مقدسات اسلامی در کشورهای مدعی حقوق بشر را نشان میدهد.
به گزارش ادارهی پلیس انگلیس دست کم 1200 حمله برضد مسلمانان در این کشور گزارش شده که شامل اهانت به ائمهی جماعات، کارکنان مسجد، انفجار در مسجد و سوزاندن کتب مقدس مسلمانان، تخریب قبرستان مسلمانان و اهانت به زنان مسلمان بوده است.[1]
دبیر کل شورای اروپا طی اظهاراتی ضمن اعتراف به اینکه تبعیض برضد مسلمانان در این قاره افزایش یافته و آنان نسبت به گذشته بیشتر در معرض فشار و حملات نژاد پرستانه قرار دارند، تأکید میکند که نفوذ جریانهای افراطی مسیحی در اروپا نماد جریان تنفر از مسلمانان و دشمنی با آنان است. در گزارش مرکز حقوقی اروپا نیز آمده است در فاصلهی سالهای 2006 تا 2010 میلادی تعداد گروههای شبه نظامی مسیحی افراطی 60 درصد افزایش داشتهاند و اکنون بیش از یک هزار گروه شبه نظامی مسیحی افراطی وجود دارند که معتقد به افکار افراطی مسیحی و ضداسلامی هستند. در سال 2009 میلادی نیز حدود 300 حادثهی تروریستی در اروپا اتفاق افتاد که عاملان آن جریانهای مسیحی افراطی بودند.
حادثهی تروریستی اخیر در نروژ تنها یک مورد از حملات جریانهای افراطی است که به لحاظ وسعت فاجعه مورد توجه رسانهها و افکار عمومی جهان قرار گرفت و چه بسیار حوادث و فجایعی که در این قارهی مدعی حقوق بشر صورت میگیرد و کسی از آنها باخبر نمیشود. در این حادثهی دردناک، جوان 32 سالهای که لباس پلیس نروژ بر تن داشت و دارای روحیات ضداسلامی و افراطی بود به اردوی جوانان حمله میکند و نزدیک به 100 نفر را به گلوله میبندد و پس از این کشتار بیرحمانه، در کمال خونسردی و آرامش از اینکه آدم به اندازهی کافی نکشته است، ابراز ناراحتی میکند.
پس از این کشتار وحشیانه، هفته نامهی آلمانی «اشپیگل» بدون اینکه به ابعاد وسیع این فاجعه بپردازد به نوعی از «اندرس بریویک» عامل کشتار شهروندان نروژی نیز حمایت میکند و مینویسد: «اندرس عضو یک شبکهی راستگرا و اسلام ستیز است که پهنهای به وسعت ایتالیا تا فنلاند دارد!»
این شبکهی راستگرای اروپایی در ورای مرزهای اروپا گسترش زیادی پیدا کرده و روابط عمیق و مستحکمی با رژیم صهیونیستی برقرار کرده است. برای آزادی «گرت ویلدز» در هلند، حزب آزادی در آلمان، حزب دموکراتهای سوئد، حزب آزادی خواه اتریش از جملهی این احزاب هستند که به طور رسمی با اسلام اعلام جنگ کرده و فعالیتهای زیادی در رابطه با اسلام ستیزی دارند، این احزاب به دنبال گسترش فعالیتهای خود در دیگر کشورهای اروپایی هستند. احزاب راستگرای افراطی در اروپا گرچه در گذشته روابط خود با رژیم صهیونیستی را مخفی نگه میداشتند ولی به تازگی پرچم دوستی با اسراییل را بلند کردهاند و شعارهای تندی برضد مسلمانان سَر میدهند. رژیم صهیونیستی نیز با حمایتهای خود در حال سازماندهی آنها و توسعهی فعالیتهایشان است. علت توجه روز افزون اسراییل به این شبکهی اسلام ستیز را باید در انقلابهای عظیم خاورمیانه و تردید اسراییل به حفظ منافع این دولت صهیونیست در تحولات آیندهی منطقه و در نهایت ترس اسراییل از نابودی و فروپاشی از سوی مسلمانان جستوجو کرد.
رژیم صهیونیستی با جذب این احزاب، آنها را به یکدیگر متصل کرده و شبکه سازی میکند تا در اروپا به عنوان یک گروه قوی و حامی این رژیم عمل کنند. این رژیم با تقویت این احزاب همچنین زمینهی ورود آنها به پارلمانهای ملی و اروپایی را ایجاد میکند تا به وسیلهی آنها برخی فشارها و قطعنامهها برضد خود را بی اثر سازد.
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی در نزد مردم اروپا بسیار منفور است و مردم این قاره این رژیم را مخل امنیت جهانی میدانند و این رژیم به وسیلهی این احزاب سعی میکند تا این وجههی خود را نیز پاک کند. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با سازماندهی این احزاب از قدرت گرفتن مسلمانان در اروپا به عنوان یک تهدید برای خود جلوگیری میکند. برخی از این احزاب ضداسلامی از جمله در هلند و آلمان طرحهایی مانند نپذیرفتن مهاجر از کشورهای اسلامی را مطرح کردهاند که به نظر میرسد با خط دهی رژیم صهیونیستی صورت گرفته باشد.
رابطهی گروهها و احزاب ضداسلامی در اروپا با رژیم صهیونیستی به گونهای است که «گرت ویلدرز» سردمدار گروههای ضد اسلامی در هلند که به داشتن دوستی با اسراییل افتخار میکند اعلام کرده که قصد دارد یک شبکهی اجتماعی بین گروههای اسلام ستیزی در فرانسه، انگلیس، آمریکا، کانادا و آلمان راه اندازی کند که عمده هدفشان مقابله با مسلمانان باشد. البته رابطهی رژیم صهیونیستی با گروههای ضداسلامی به اروپا محدود نمیشود و آمریکا را نیز در بر میگیرد، به ویژه آنکه با روی کار آمدن «باراک اوباما» اسلام هراسی و ترویج و تنفر از مسلمانان به شدت افزایش یافته است.
اسلام ستیزی از زمان حادثهی 11 سپتامبر در آمریکا افزایش یافته بود ولی در زمان باراک اوباما تنفر از مسلمانان شدت گرفت و دلیل آن تبلیغات فراوان صهیونیستها و روابط نزدیک اوباما با سران تل آویو است. لابیهای صهیونیستی آن چنان در آمریکا نفوذ دارند که گفته میشود تصمیمهای کاخ سفید در تل آویو گرفته میشود. در واقع این دنیای غرب است که تحت تسلط رژیم صهیونیستی است و دستورهای خود را از صهیونیستها دریافت میکند.
صهیونیستها به کمک حامیان غربی و به ویژه آمریکا کوشیدند هویت جعلی خود را به اثبات برسانند و با تأسیس یک دولت یهود مسألهی فلسطین را به فراموشی سپارند در حالی که بالعکس امروزه به جای اینکه موضوع فلسطین در سرزمین فلسطین محدود و خفه شود، در کل جهان اسلام گسترش پیدا کرده و حتی در برخی نقاط الگوی فلسطین مورد استفاده قرار گرفته است. در حال حاضر رژیم صهیونیستی در بدترین شرایط به سر میبرد. وضعیت این رژیم به گونهای است که امکان سقوط و فروپاشی آن محال به نظر نمیرسد. وجود مشکلات اساسی در جامعهی اسراییل حکایت از بحران داخلی و ناتوانی این رژیم در حل و فصل مشکلات و کنترل اوضاع دارد.
موج نارضایتیهای عمومی آن چنان بالا گرفته که پیشبینی میشود به جز اندکی از صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی باقی نمانند و راه مهاجرت به کشورهای دیگر را پیش بگیرند بنابراین بر خلاف اهداف اولیهی رهبران صهیونیسم یعنی تشکیل دولت اسراییل در هرجا و به هر قیمت، این دولت فلسطین است که باید به یهودیان اجازه دهد به عنوان یک اقلیت همچنان در سرزمین فلسطین حضور داشته باشند. از سوی دیگر افکار عمومی جهان به واسطهی اعمال غیرانسانی رژیم صهیونیستی و نقض حقوق بشر از سوی صهیونیستها از این رژیم بیزارند و همین مسأله باعث شده که سیاستمداران و تصمیم گیرندگان این رژیم در فکر سناریویی جدید برای بهبود وجههی خود برآیند و در شرایط حاضر بهترین راه را مقابله با مسلمانان ارزیابی کرده اند.
یکی از پروژههایی که رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از گسترش اسلام در غرب به کار گرفته، رواج این تبلیغات دروغین است که اسلام طرفدار خشونت و تندروی است و با فعالیتهای صلح آمیز مخالف است. رژیم صهیونیستی با تشکیل شبکهای از احزاب و گروههای ضداسلامی و پیوند آنها در تلاش است این دیدگاه را میان آنان رواج دهد که اسلام بنیادگرا بشریت را با تهدید مواجه کرده است و زنگهای خطر برای غرب به صدا در آمده است و اگر هرچه سریعتر برای مقابله با جریانهای اسلامی چارهای اندیشیده نشود تا 200 سال آینده تمامی اروپا مسلمان خواهد شد.
از آنجا که رسانههای غربی نیز تحت پوشش شبکههای صهیونیستی هستند و واقعیات را انعکاس نمیدهند اسلام را به صورت تهدیدی برضد غرب ترسیم میکنند و در بیشتر موارد به اسلام به عنوان نمادهای افراطیگری تروریسم و بنیادگرایی نگریسته میشود. در حالی که به اذعان خود غربیها در تمامی حوادث تروریستی که در جهان غرب اتفاق میافتد و نمونهی آن حادثهی نروژ است، مسلمانان دخالتی نداشته اند.
این تبلیغات کاذب و مسموم برضد مسلمانان در شرایطی صورت میگیرد که به رغم وجود فشارها و خشونتها برضد مسلمانان، رشد اسلام در غرب افزایش چشمگیری داشته است. کارشناسان آمار با مقایسهی رشد دو جمعیت مسلمان و مسیحی در فرانسه به این نتیجه رسیدهاند که این کشور حداکثر تا 40 سال آینده به کشوری با اکثریت جمعیت مسلمان تبدیل خواهد شد. تا سال 2025 از هر پنج فرانسوی یک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعیت اگر به همین منوال ادامه یابد به یک کشور اسلامی تبدیل خواهد شد. جمعیت مسلمانان در انگلیس 30 سال قبل 82 هزار نفر بوده که هم اکنون این جمعیت 000/500/2 نفر رسیده است. در آلمان نیز به رغم وجود تبعیض نژادی و فشار و خشونت برضد مسلمانان سالانه چهار هزار آلمانی به اسلام میگروند. نیمی از کودکان که هر سال در هلند به دنیا میآیند مسلمان هستند و چنان چه این روند ادامه یابد نیمی از جمعیت هلند را در 15 سال آینده مسلمانان تشکیل خواهد داد. جمعیت مسلمانان روسیه 23 میلیون نفر است و 40 درصد نیروهای ارتش این کشور را در چند سال آینده مسلمانان تشکیل خواهند داد. 25درصد جمعیت بلژیک مسلمان هستند و نیمی از کودکانی که هر سال در این کشور به دنیا میآیند، مسلمان هستند. جمعیت مسلمانان آمریکا در سال 1970 یکصد هزار نفر بود اما در سال 2008 به 9 میلیون نفر بالغ شده است.[2]
در دیگر کشورهای غربی هم رشد اسلام آن قدر چشمگیر بوده که برخی از مسیحیان میگویند که نوادگانشان فرهنگ و دین آنها را نخواهند دید چرا که در جوامع اسلامی چشم به جهان خواهند گشود. واتیکان کاتولیک بیشتر شده و در ظرف 5 الی 6 سال دیگر اسلام بزرگترین دین جهان خواهد بود. روزنامهی پر تیراژ «سیدنی برنینگ هرالد» نیز نوشت،اسلام به سرعت مرزهای جغرافیایی را پشت سر میگذارد، مکتبهای سیاسی و رژیمهای ملی را در مینوردد و کشورهای گوناگون شاهد تحریکات سیاسی و رشد پایندهی اسلام خواهند بود.
علت رشد فزایندهی اسلام در جوامع غربی را باید در چند عامل جستوجو کرد، نخست روحیهی ظلم ستیزی و مقاومت مسلمانان به ویژه در دهههای اخیر در کشورهایی مثل ایران، لبنان، عراق، افغانستان و سایر کشورهای مسلمان باعث شده که اسلام همواره در صدر اخبار جهان قرار گیرد و مردم با دقت بیشتری به این دین الهی توجه کنند. انحطاط اخلاقی غرب، فساد دولتمردان همچنین ظلم و ستمی که از سوی هیأت حاکمه در این کشورها بر مردم اعمال میشود دلیل دیگری است که باعث شد مردم کم کم به سوی دینی گرایش پیدا کنند که باعث رهایی آنها از این همه ظلم و تعدی باشد.
عدم کارایی ادیان تحریف شده که هر از چندگاهی بنا به مقتضیات زمان منافع زورمداران فاسدان و زراندوزان را توجیه و تفسیر میکردند دلیل دیگری است که باعث شد اسلام هر روز یکی از نقاط دنیا را تحت سیطرهی احکام نورانی خود قرار دهد.
عامل دیگر در روی آوردن مردم جهان به این دین الهی، حوادث تروریستی بود که با اندکی تأمل و تعمیق دریافتند که پشت سر تمامی این حوادث کشورهای غربی و صهیونیستها قرار دارند و مسلمانان بیدلیل و مدرک در معرض اتهام قرار میگیرند. در واقع حرکات ضداسلامی که در برخی کشورهای غربی مانند دانمارک، نروژ، هلند و ... رخ داد به رغم برنامههای مخالفان اسلام نتیجهی معکوس داد و جالب اینکه بسیاری از مسیحیان پس از این حوادث و تخریب رسانهای غرب برضد اسلام مسلمان شدند. در هر صورت اسلام با سرعت خیره کنندهای در حال تسخیر قلوب مردم اروپا و آمریکا است. به رغم اینکه لابیهای احزاب متمایل به فاشیسم در کشورهای مختلف اروپایی هر روز عرصه را بر مسلمانان تنگ میکنند اما تعداد افرادی که به اسلام گرایش مییابند، در حال افزایش است.
پایگاه خبری آمریکایی «سی.ان.ان» در گزارشی با اعلام اینکه زنگهای خطر برای کلیسا به صدا در آمده است هشدار میدهد که جمعیت مسلمانان در قارهی اروپا رو به گسترش است و دیری نمیگذرد که قارهی اروپا مسلمان خواهد شد. نگرانی از رشد اسلام آن چنان در بین رسانههای آمریکایی رسوخ کرده است که رسانههای محافظه کار این کشور خطاب به دولتمردان خود میگویند: «به زودی مردم آمریکا با صدای اذان از خواب بیدار خواهند شد.»
این هشدارها و نگرانیها نشان میدهد که در اوج تبلیغات ضداسلامی کشورهای غربی، اسلام گسترش پیدا کرده و باعث شگفتی سیاستمداران این کشورها شده است. با رشد روز افزون اسلام در غرب شهروندان غربی دیدگاه صحیحتری نسبت به اسلام پیدا خواهند کرد و به این واقعیت پی خواهند برد که اسلام دینی صلح طلب و کمال گراست که به دور از هرگونه تعصبهای خود ساختهی بشری تمامی انسانها را به پاکی و سعادت و پروردگار عالم دعوت میکند.(*) /برهان