به چینهای پیشانی تو قسم
به حال پریشانی تو قسم
به قد کمانی ، موی سپید
به عطر گل افشانی تو قسم
به سجاده و مهر و تسبیح تو
به لا لای عرفانی تو قسم
به راز و نیازت به وقت سحر
به چشمان بارانی تو قسم
تو را می ستایم ، بعد از خدا
به ایثار پنهانی تو قسم
به چینهای پیشانی تو قسم
به حال پریشانی تو قسم
به قد کمانی ، موی سپید
به عطر گل افشانی تو قسم
به سجاده و مهر و تسبیح تو
به لا لای عرفانی تو قسم
به راز و نیازت به وقت سحر
به چشمان بارانی تو قسم
تو را می ستایم ، بعد از خدا
به ایثار پنهانی تو قسم
روزي كه تورفتي ز برم يادم هست
رخ زيباي تو رفت از نظرم يادم هست
بار سنگين فراق تو كشم بردل خود
روزي كه تو رفتي و نكردي خبرم يادم هست
ای مادر...
ای مادر در وصف تو چه می توانم بگویم وقتی وجودم قطره ای است
از دریای بیکران عشقت.
همه شب بیدار ماندی تا صدای گریه های مرا نشنوی٬ روزها نگران بودی و
دل خوش با آمدن من.
مادر سرشت را با چه ساخته اند که بی پروا عاشقی٬ در تار و پود وجودت
تنها این کلام را می یابم٬ عاشقی.
خدایا برترین خلقتت مادر است چون وجودش برابر است با وجود همه مخلوقات٬
صدایش آرامش روح٬ خنده هایش مرحم دل خسته.
خدایا تنها این را می گویم و بس تو قدرت نیایش خود را به بندگانت داده ای
ولی قدرت ستایش زحمات مادر را نداده ای.
مادر مدتهاست محروم دیدنت هستم ولی به خدا قسم لحظه ای نیست
که یادت را٬ حضورت را از خاطر بیرون کنم.
به بزرگیت قسم که بهشت لیاقت زیر پای تو و هیج مادری را ندارد
چون وجودتان بزرگتر از هر زمینی است.
رفتنت هجرت پروانه ای بود از میان گلستانی از عشق و داغی عمیق بر دل من.
رفتنت را هیچ گاه فراموش نمی کنم٬ مردن مهر و محبت در زندگیم.!!
ای کاش٬ ای کاش مرا به دنیا نمی آوردی و وارد بازی روزگار نمی کردی
تا رفتنت را ببینم و در فراغت زانوی غم را به جای آغوش گرمت در بغل بگیرم.
کاش می ماندی و مرا در فراغت چنین به سوگ نمی نشاندی٬
کاش می ماندی و من بر پاهایت بوسه می زدم.
دست روزگار از میان همه این گلهای زیبا چرا گل مرا چید. چرا
پیکان تیزش را بر دل کودکانه من زد؟
بی مقصد در راهم و می خواهم تنها به تو بیندیشم و از تو بگویم.
از تو که تخم عشق را در دلم کاشتی٬ ولی فرصت نشد طعمش را بجشی.
می خواهم از زیباییت بگویم٬ از زیبایی خنده هایت از نوازش های پر مهرت٬
از مهربانی های بی اندازه ات٬ می خواهم صدایت را بشنوم که مرا می خوانی
و مرا به خود دعوت می کنی.
می خواهم دوباره تو را در آغوش بگیرم و بگویم که دوستت دارم.
مادر اکنون که بر سر مزارت ایستاده ام باد ملایمی می وزد و صورتم را
نوازش می دهد٬ شاید این تویی.
انعکاس نور آفتاب از سنگ مزارت را روی چشم اشکبارم حس
می کنم٬ شاید این تویی که می خواهی اشکانم را پاک کنی.
روی زانوهایم می نشینم و می گویم مادر من آمده ام.
شعر روی سنگت را زمزمه می کنم:
مادرم دیده به سویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
آنقدر بر همگان مهر و وفا کرده ای تو
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
مادر لحظه شماری می کنم برای آن فرخنده لحظه ای که وجود پر
از عشقت را در کنار وجود پوچم حس کنم.
تو ای محنت کش پردرد پر لبخند
تو ای مادر تو ای مصلوب مهر مادری تا لحظه آخر
تو ای شیرین تر از هر برگ این دفتر
تو ای مادر نمی دانم که میدانی
که هر شب با تو وپندار تو در خویش میگریم
نمی دانم که میدانی که از دوری تو دلریش می گردم
که اوج لذتم پنداری از چهر تو میگردد
که هر شب تاسحر چشمان گرمم بستر مهر تو میگردد
نمی دانم که تو میدانی که از پستان تو
شیرینتر ین شهد حیاتم را فرو خوردم
اگر چه شرمگینم نیک میدانم
تو را بسیار آزردم
چه شبها بوده ای بیدار بر بالینم ای مادر
تو را میبینم ای مادر ودر خود شرمسارم
از تو ای زیبای غمگینم
من اکنون میدانم که یک لقمه ای از لقمه ات خوردم
مرا زادی که یار ویاورت باشم
ولیکن من تورا بسیار آزردم
پس از آن ، از تو ببریدم
ندانستم نفهمیدم
من اکنون مانده بی تو
به سویت بازمیگردم
چو میدانم تو می بخشی
تو را می گویم ای مادر حلالم کن
خطا کردم توای آنکس که در این شام تنهایی
برایم نوری از خورشید و امیدی
تواندر آسمان عمرمن
اینک توئی آنکس که گرمی بخش عمرم ، همچو خورشیدی
تو ای دریای مهر ولطف و ایثار
که از شرمندگی غرقم در آن دریا
به حرفم گوش کن ای مادر از تو شرمگینم
من آن نوزاد لرزانم که روزی روزگاری
شیره جان تو نوشیدم
من آن طفل مسکینی که از هر باد
چون پیچک به پای تو بپیچیدم
مرا در یاد می آید
خدای کوچکم بودی
که در هر ناشکیبایی شکایت با تو میکردم
که هر لحظه امیدم بوده ای و تو رفیقی بوده ای ای مادر خوبم
که هر شادی و هر غم را
حکایت باتو میکردم
من ای مادر کلام عشق را از مهر زیبای تو فهمیدم
ولیکن بی خود بودم که بر استاد خود بیهوده بالیدم
تو ای در خراب آباد این عالم
یگانه گوهر اندر دست پررنجم
خدا داند که از آزر تو ، من پشیمانم
تورا من دوست میدارم ای مادر
تقدیم به تمام مادران:
یاد دارم کودکی بودم خرد
با صدای گرم مادر
هر صبحدم
در میان بستری نرم و تمیز
می گشودم چشم بر نور سفید
می گشودم دل بر نور امید
یاد دارم سفره خانه ما
بوی سنت می داد
داخل خانه ما
جلوه ای زیبا داشت
از زن ایرانی
جلوه ای از یک شمع
ذره ذره می سوخت
و نداشت پرو ایی
که به آخر برسد
کودکم هوش بدار
قبر مادر اینجاست
جای مادر خالیست
دل من تنگ شده
مادرم دیگر نیست
تا عشق و امیدی هست ………………چه باک از بوسه ی دیوانه سازان
تقدیم به ساحت مقدس قطب عالم امکان حضرت مهدی (عج)
دســت خــالی، پــای خــــسته، رهـــسپار کـوی یارم
یــــــک نـــــیستان نـــالـه در دل، از غــم هــجر نـگارم
درد بــــی درمــــان مـا را نـــام زیــــبای تــــــو درمــان
موج دســـــتانی شــــکسته، بــــاز هم در انـــــتظارم
صحبت از چاه است و یوسف، از دو چشم کور یعقوب
از هـــمان خــــــال ســـیاه و از هــــــمه دار و نــدارم
از دو چــــشم زخــــمی مــَـــه، تا تـــن تبدار خورشید
در پــــی تــــو دل شــــکسته، رس به داد قـــلب زارم
آســـمانم بــی ســـتاره، روزهـــایم چـــون شب تــار
از غــــم هـــجرانت آقـــا، دوســت دارم خـــون بـبارم
دوســـت دارم تــــــا بـــبینم چـــــــهره نــــــورانیت را
بــــعد دیـــــدار رخ تــــــو، آرزویـــــی مـــــن نــــــدارم
سروده : حسین سنگری
به یاد مادرم
من زخود چیزی ندارم شاهد حرفم خداست×××
هرچه دارم از دعای والدینم هست وبس××
آه و حسرت...
تمام هستیم و تمام زندگییم مرا در کنج تنهاییم تنها گذاشت.
روزها و ماه ها برای از دست دادنش گریه و زاری کردم.
شعر گفتم، دلتنگی هایم رو برایش پر پر کردم.
ولی حال باید برای زندگی از دست رفته ام گریه کنم.
و روزها و ماه ها برای از دست رفتن جوانیم گریه و زاری کنم.
و آه و حسرت و پشیمانی فایده ای ندارد .
این ویرونه دل ولی هنوز باور ندارد.....
دلم برای تو گریه میکند...
من از تو سروده ام تا به حال ،
از هر چه واژه که فکرش را کنی.
از تمامی اندازه های انتظار و بی قراری
از تمامی حدود عشق و نیاز و تنهایی ،
از گریه های دلم برای تو، از دوری تو.
از تمامی لحظات بی تو بودن.
از هر چه که فکرش و کنی من نوشته ام.
هرچند هیچ وقت نخواهی دید نوشته ها و ترانه های مرا.
و هنوز تورا صدا میزنم و از تو مینویسم.
و هر لحظه دلم در نبود تو گریه میکند...
در حال حاضر 22 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 22 مهمان ها)