صفحه 9 از 20 نخستنخست 12345678910111213141516171819 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 81 به 90 از 197

موضوع: به یاد مادرم؛ لالایی برای مادر با گویش مازندرانی و فارسی

  1. #81
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادر مهربانم سلام...

    سلام ای مظهر ايثار واز خود گذشتگی؛وای کانون مهر و محبت وای آنکه خداوند بهشت را به زيرپايت نهاده؛سلام برتو باد...

    زبانم عاجز ودستم ناتوان از اين است که چگونه بتوانم حق تو را نسبت به مهر ومحبتی که به من و پدر و خواهر و برادرم می نمايی ادا کنم.
    کلمات نيز کوچکتر و حقير تر از آنند که بتوانند به بيان علاقه ومحبت مادر به فرزند بپردازند.

    مگر نه اين است که من پارهای از تنت هستم؛نه ماه از شيره جانت تغذيه کردم و در طی اين ايام انواع سختيها را بر خود هموار ساخته ای که من صحيح وسالم پا به عرصه ی هستی نهم . چه شبها ی دراز را تا سحر ببالينم نشسته و نگران حالم بوده ای وبا اندک ناراحتی و گريه ام ؛قلبت افسرده شده واشک از ديده جاری ساخته ای.

    همه ی اين ها را که يک هزارم آن را در اينجا بيان نکرده ام مثل آينه وروز درجلو ديدگانم مجسم است.

    کاش می توانستم قلبم را از سينه بيرون آورده در پيش پايت بيفکنم تا ببينی چقدر دوستت دارم.

    عشق به مادر حديث ديگری است و هيچ پديده ای در جهان نميتواند با مهر مادر برابری کند...

    کدامين قلبی ست که لبريز از مهر مادر نباشد؟


    مادر به خا ک پای تو سوگند در جهان
    پاکــيزه تر زمهر تو در سيـنه ای نبود

    آلوده بود جز دل تو هر دلی که بـــود
    مهری نبـود کز پی آن کينه ای نــبود

    ***

    پاسی ز شب گذشته وخوابم نميبـرد
    ای جان فدای ديده ی شب زنده دارتو

    چون کودکان خسته سرا پا بــهانه ام
    بازا کـــــه باز مانـــــده دلم بی قرار تو

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #82
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دست کدامین خزان چید... ؟

    دست کدامين خزان چيد،گل هاي پيراهنت را؟

    آن سان که اين باغ نشنيد،يک برگ ناليدنت را

    رخساره مهربانت،تلفيق خورشيد و باران

    مي بينم امروز و هرروز،در اشک خنديدنت را

    من مي نوشتم(فقط غم)،تو مي سرودي (فقط عشق)

    عشق از ميان رفت و غم ماند؛آيينه شد بودنت را

    زيباترين بوته بودي،با روح گل مي سرودي

    کابوس ها زوزه کردند،يک نيمه شب چيدنت را

    آن کودک شاد ديروز،آشفته بر گور....امروز

    مي بارد از چشم پر سوز،شب هاي باريدنت را

    شب هاي روياي شاداب،شب هاي لبخند و مهتاب

    باران لالايي و خواب،باران بوسيدنت را

    پروانه هاي تبسم،در چشم هايت فسردند

    مادر؛کدامين خزان چيد،گل هاي پيراهنت را..

  4. #83
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    چند رباعی تقدیم به مادران...



    مادر، اگر دعای شبانگاهیت نبود


    من در لهیب آتش غم می گداختم


    مادر، اگر گناه نبود این به درگهت


    بی شک تو را به جای خدا می شناختم


    ****


    تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق


    لبخند مهربان تو جا در تنم دمید


    فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو


    دست نوازش تو به فریاد من رسید


    ****


    مادر، قسم به آن همه شب زنده داریت


    که اندر سرم هوای تو هست و صفای تو


    آیینه دار مهر و عطوفت تویی، تویی


    خواهم که سر نهم به خدا من به پای تو


    ****


    روزی که طفل زار و نحیفی بُدم زمهر


    چون جان خود، مرا تو نگهدار بوده ای


    مادر، به راه زندگی من فدا شدی


    دایم مرا تو مونس و غمخوار بوده ای



    ****



    مادر قسم به تو، که تویی نور کردگار


    یزدان تو را، ز نور وفا آفریده است


    نازم به آن شکوه و به آن عزّت و مقام


    جنّت به زیر پای تو خوش آرمیده است

  5. #84
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادرم دیگر نیست..........


    یاد دارم کودکی بودم خرد
    با صدای گرم مادر

    هر صبحدم
    در میان بستری نرم و تمیز

    می گشودم چشم بر نور سفید
    می گشودم دل بر نور امید

    یاد دارم سفره خانه ما
    بوی سنت می داد

    داخل خانه ما
    جلوه ای زیبا داشت

    از زن ایرانی
    جلوه ای از یک شمع

    ذره ذره می سوخت
    و نداشت پرو ایی

    که به آخر برسد
    کودکم هوش بدار

    قبر مادر اینجاست
    جای مادر خالیست

    دل من تنگ شده
    مادرم دیگر نیست

  6. #85
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    چنان دل کندم از دنیاکه شکلم شکل تنهاییست

    ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست

    مرا دراوج می خواهی تماشا کن تماشا کن

    دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن

    در این دنیا که حتی ابر هم نمیگرید به حال من

    همه از من گریزانند تو هم بگریز از این تنها

    فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم وهستم

    دلم چون دفترم خالیست قلم خشکیده در دستم

    گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم

    به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم

    رفیقان یک به یک رفتند مرا باخود رها کردند

    همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند

    شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند

    به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند


  7. #86
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    این زمین نیست که از ما می گیرد این ما هستیم که از دست می دهیم اگر فراموشی مشی شود، و اگر نشود به مثابه هرگز نمیرد آنکه دلش …….

    شاید آن روز مادر اگر پیش خودش و زیر لامپ ۴۰ وات خانه اش نشسته بود امروز در آسمان ما ایستاده است با صورت شکسته اش و گاهی با خاطره ها و جوانی اش و صدا و حرفش ” به خدا راست می گم آ ” و مهربانی. پیر بود و تا پایان که چه می گویم تا آغاز همیشه دل جوانی داشت و حوصله که کم داشت و هر بیش، عشق سفر و کیف جادویی که پر بود از مهربانی. دیگر کودکی نیستم که سر به شانه ات بگذارم و دیگر هراسی برایت باقی نمانده که دل شوره هایت را با خود بیاورد ولی نگاه مادرم هنوز در خاطرم با همان هراس باقی مانده. در خاطرم بمان و با سکون من تو پرواز کن، تردید بودنت و حس کتابهای کهنه و خانه کاشانک و پنجره و شیشه و صدای پنجه های دستت در کوچه خالی مانده اما حضور معنی مطلق فقط بودن نیست......


  8. #87
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادر مهربانم سلام...

    سلام ای مظهر ايثار واز خود گذشتگی؛وای کانون مهر و محبت وای آنکه خداوند بهشت را به زيرپايت نهاده؛سلام برتو باد...

    زبانم عاجز ودستم ناتوان از اين است که چگونه بتوانم حق تو را نسبت به مهر ومحبتی که به من و پدر و خواهر و برادرم می نمايی ادا کنم.
    کلمات نيز کوچکتر و حقير تر از آنند که بتوانند به بيان علاقه ومحبت مادر به فرزند بپردازند.

    مگر نه اين است که من پارهای از تنت هستم؛نه ماه از شيره جانت تغذيه کردم و در طی اين ايام انواع سختيها را بر خود هموار ساخته ای که من صحيح وسالم پا به عرصه ی هستی نهم . چه شبها ی دراز را تا سحر ببالينم نشسته و نگران حالم بوده ای وبا اندک ناراحتی و گريه ام ؛قلبت افسرده شده واشک از ديده جاری ساخته ای.

    همه ی اين ها را که يک هزارم آن را در اينجا بيان نکرده ام مثل آينه وروز درجلو ديدگانم مجسم است.

    کاش می توانستم قلبم را از سينه بيرون آورده در پيش پايت بيفکنم تا ببينی چقدر دوستت دارم.

    عشق به مادر حديث ديگری است و هيچ پديده ای در جهان نميتواند با مهر مادر برابری کند...

    کدامين قلبی ست که لبريز از مهر مادر نباشد؟


    مادر به خا ک پای تو سوگند در جهان
    پاکــيزه تر زمهر تو در سيـنه ای نبود

    آلوده بود جز دل تو هر دلی که بـــود
    مهری نبـود کز پی آن کينه ای نــبود

    ***

    پاسی ز شب گذشته وخوابم نميبـرد
    ای جان فدای ديده ی شب زنده دارتو

    چون کودکان خسته سرا پا بــهانه ام
    بازا کـــــه باز مانـــــده دلم بی قرار تو

  9. #88
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بر سر سنگ به نزدیکی آب،
    مرغکی گرم عبادت،
    سر یک پای ستاد ست، دعا میخواند،
    پر این مرغ سپید است، از رهی
    سینه اش پا ک زکین،
    به چنین پاکی و خوبی به خدا مادرم است این،
    از رهی دور رسیدست ومرا میخواند.

  10. #89
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    یاد مادر...


    تا آمدم که ببینم چگونه است مادر

    انگار که صدها سال ازکنارم رفته بود

    تا آمدم به دستش دهم گلی برسم یادبود

    گلچین روزگار باغ را به دستش سپرده بود

    تاآمدم بخاطر یک عمر محبتش

    پیشانیش ببوسم و نوازشش کنم

    دست ستایشگر باد، شاخه های شکسته را

    از درخت عمرش چیده بودو بر سر مزارش کشیده بود

    تا آمدم باردیگر از لبخندش بگیرم درس

    درس گذشت و شکست و مهربانی را

    صد آه و صد افسوس که رسم روزگار

    روح پاکش را زجانش ربوده بود

    پایان هرخوشی غمی نهفته است

    این گفته سالها بر دل من نشسته بود

  11. #90
    همکار بازنشسته javadkhan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    3,688
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دلم تورا بهانه می کند ...
    به قلب خسته ام ، نگاه

    تورا بهانه می کند

    شکستم از درون ، دلم

    هماره ناله می کند






    وقتی نگاه می شوم

    به خیره ، عکس در اتاق

    دو دیده مست روی تو

    عجب ! نظاره می کند






    گهی سکوت ، می شود

    به ذهن من ، چه با روا

    گهی درون ، با تبش

    به غم روانه می کند






    شدم اسیر و بی قرار

    نشسته ام به انتظار

    خیال دیدنت ، کنون

    دلم جوانه می کند





    به رنج و درد دوری ات

    شدم به بند و من اسیر

    به سوختنش در التهاب

    دلم زبانه می کند






    دلم ز شادی ات شکفت

    شفا گرفته بی امان

    به بذر و بزم عاشقی

    درون خزانه می کند







    غزل به یاری ام نشست

    به وقت بی قراری ام

    به شعر تازه ، اینچنین

    تو را به نامه می کند




    ***

    میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

صفحه 9 از 20 نخستنخست 12345678910111213141516171819 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 12 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 12 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نقد فیلم پست چی سه بار در نمیزند.
    توسط matine313 در انجمن متفرقه از دنیای صوت و تصویر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-03-2013, 10:23
  2. دلایل تاریخی آیت الله خامنه ای برای عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر
    توسط محبّ الزهراء در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2013, 07:47
  3. وقتی شیخ شوشتری برای خدا شریک قائل شد!
    توسط محبّ الزهراء در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 27-02-2013, 11:45
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-04-2012, 16:59
  5. قدرت و ثروت
    توسط علی-110 در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 31-10-2011, 00:50

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه