مائده آسمانى
قال عيسى ابن مريم اللهم ربنا انزل علينا مائده من السماء تكون لنا و آخرنا و آية منك ...
(سوره مااژئده : 114)
همانطور كه راه و روش سلسله انبياء بود كه در مكاره و شدايد شكيبا و در نا ملايمات صبور و در برابر انكار و ايذاء معاندين و مسخره مستهزئين پاى بر جا و ثابت قدم بودند و دست از انجام وظيفه بر نمى داشتند و با استقامت خود، بار سنگين رسالت را به سر منزل مقصود مى رساندند. عيسى (ع ) نيز با كمك حواريون (39) كه در اداء رسالت و نشر انجيل و تحمل شدائد شريك او و در گرسنگى و تشنگى و رنج و تعب و غم و اندوه با او همراه بودند، در شهرها و آباديها به نشر توحيد خالص و احكام انجيل مشغول شدند.
هر چندى در قريه اى به تعاليم دينى مى پرداختند سپس آنجا را ترك گفته به محلى ديگر رهسپار مى شدند و مردم را به نور توحيد و ايمان به خداوند يكتا و اعتقاد به روز پاداش بهشت و دوزخ و دعوت مى نمودند و اخلاق انسانى را در افراد تقويت مى كردند. با پند و اندرز دلهاى جمعيت را از زنگ و گناه پاك مى نمودند.
چون انسان از همنشين صالح و پاك بايستى قدر دانى نموده ، وجودش را مغتنم شمارد و در فرا گرفتن دانستنيها و تقويت فكر از او استمداد جويد مخصوصا انسانى كه سراپا پاكى و طهارت و معنويت و فضيلت است ، همچون عيسى (ع ) پيامبر عزيز كه سرچشمه كمالات و اخلاق صفات حميده بود.
حواريون شايد به همين مناسبت براى تقويت ايمان و يقين خويش و زياد كردن و نور بينش معنوى از آن منبع حيات و روح سرمدى خواهش نمودند كه با ارائه دادن آيتى از آيات قدرت حضرت احديت ، آنها را از علم اليقين به مرحله عين اليقين و دانش آنها را با ديدن آثار قدرت كامله خداوند، به كمال برساند.
درخواست حواريون ، درخواست درستى بود ولى با لحنى نا مناسب از عيسى اين مطلب را درخواست كردند و گفتند: (اى عيسى بن مريم ! آيا خداى تو توانائى آن را دارد كه از آسمان مائده اى براى ما فرو فرستد؟..).
فرمود: از خدا بترسيد اگر ايمان آورده ايد. حواريون در پاسخ گفتند: منظور ما آن است كه از آن مائده آسمانى بخوريم و سبب اطمينان قلوب ما گردد و ما صدق وعده هاى تو را دانسته و گواه بر آن باشيم . در اين موقع عيسى از درگاه خدا مسئلت نمود و عرضه داشت : بارالها! از آسمان براى ما مائده اى بفرست كه براى ما مايه سرور و شادى و عيد بوده ، اول و آخر ما خرسند شوند و آيتى باشد از جانب تو و تو بهترين روزى دهندگانى .
خداى متعال دعاى او را مستجاب كرد و فرمود: من مائده مى فرستم ولى بدانيد كه پس از فرستادن مائده و ديدن اين آيه ، هر كس از شما كافر گردد او را معذب به عذابى خواهم كرد كه هيچ فردى از جهانيان را به چنين عذابى گرفتار نكرده باشم .
خداوند، از آسمان براى آنان مائده اى فرستاد كه همه از آن نعمت بزرگ بهره مند گرديدند. عيسى به حواريون خطاب نمود و فرمود از اين مائده ميل كنيد و خدا را سپاس گوئيد تا از فضل و احسانش بر شما بيفزايد.
حواريون هم از آن مائده به بهره كامل نائل شدند و بعدا اين داستان زبانزد خاص و عام گرديد و جمعيت بسيارى با ديدن اين اعجاز و آيت بزرگ به عيسى ايمان آوردند و مؤ منين به عيسى نيز ايمانشان تقويت يافت .
حضرت عيسى (ع ) در دعوت يهود، كوتاهى نمى كرد و با سعى و كوشش فوق العاده آنان را به راه راست و دورى از اخلاق ذميمه و صفات ناهنجار دعوت مى فرمود و لجاجت يهود و دشمنى ها و معاندت آنان ، تزلزلى در اراده نيرومند او نمى انداخت .
دعوت عيسى و كوشش شبانه روزى او متاءسفانه در مغز آن مردم ومغرورو سود پرست و مغرض ، نتيجه بخش واقع نشد و آنها به تكذيب و حق كشى خويش ادامه دادند. آرى حب رياست ، سبب اصلى آن همه آزارها و معاندت ها بود. زيرا مى ديدند كه رياست و سلطنت آنها در خطر و دوران سيادت ايشان در آستانه تحول و انتقال به ديگران است .
يهود از مخالفت با آن مرد الهى كه سراپا قدس و پاكى بود دست برنداشتند.
حتى او را به آشوب طلبى متهم كرده ، مى گفتند: اين مرد نظم و آرامش مملكت را به هم زده است و وجودش مايه فتنه و فساد است . يهود مى پنداشتند مى توانند با اين نقشه هاى شوم از پيشرفت دين حق جلوگيرى به عمل آورند. ولى خير! عيسى (ع ) اتكايش به خداوند بود كه اطمينان داشت كه خداوند بهترين وكيل و پشنيبان اوست و خدا به او وعده داده بود كه او را از كيد و مكر دشمنان در امان خود نگه دارد.
يهود از راه ديگر جلو آمده و براى عقيم نمودن دعوت عيسى ، او را به سحر نسبت دادند او را به علوم غريبه منتسب نمودند، به علاوه گفتند: او از دين موسى برگشته و شريعت و قوانين او را پشت سر انداخته و روز شنبه را احترام نمى گذارد.
آنها چون در مبارزه با عيسى درمانده شدند، به مشورت پرداختند و مال فكر ناپاكشان منجر به تصميم قطعى درباره قتل آن پيغمبر بزرگوار گرديد.
ازر اين رو وسائل قتل وى را فراهم ساختند و در مقام ريختن خون شريفش بر آمده اند و به جستجوى حضرتش پرداختند. ولى دسترسى به كسى كه جا و مكانش نامعلوم است مشكل بود. ناگزير جاسوسانى به اطراف فرستادند و روحانى نمايان يهود براى نزديكترين راه دستگيرى عيسى به مذاكره پرداختند. يكى از حواريين وى بنام (شمعون الصفا) را يافتند و عيسى را از او خواستند، ولى از وى چيزى نفهميدند. سپس بودا را ديدند كه وى نيز از حواريين بود. اما مردى بود خائن و دنيا پرست . از او مسيح را خواستند. بودا جاى مربى و معلم خود را به دشمنان نشان داد.
عيسى (ع ) در غار كوهى با خداى خود به مناجات مشغول بود كه يهوديان او را گرفته و بسوى دار بردند. به گمان خود شاهد مقصود را در آغوش گرفته و به مراد دل خود رسيدند و ديگر نگرانيها تمام شد اما قدرت پروردگار توانا فوق قدرت بشر ناتوان است و اراده او وقتى به امرى تعلق گرفت ، همانا انجام شدنى است و مانعى سر راه آن نخواهد بود.
عيسى آيت بزرگ خدا است . ولادتش غير عادى بوده ، زيست او نيز بايد بر خلاف افراد متعارف باشد در چنان موقعيت بسيار خطرناك كه دشنمنان پيرامون او را احاطه كرده و قصد جانش را داشتند و خونش را ريخته شده مى ديدند، دست حضرت حق براى نجات عيسى دراز شد و او را از دار اعدام خلاصى بخشيده به سوى خود (به آسمان ) بالايش برده و زنده باقى است تا آنگاه كه به اذن خدا دوازدهمين وصى و جانشين پغيمبر اسلام يعنى امام زمان (ع ) براى نجات جهانيان و بسط عدل و داد و نشر قانون مقدس اسلام ، طبق نويد پيغمبر اسلام (ص ) ظاهر گردد.
در آن وقت ، عيسى (ع ) به زمين نزول فرموده و به دوازدهمين پيشواى مسلمين جهان ، امام زمان به جماعت نماز خواهد گزارد.
از آنجا كه دست انتقام در ميان است و دير يازود مجرمين بايستى به كيفر عمل خود برسند، آن مرد خائن كه بجاى تقدير از معلم بزرگ ، براى دريافت پولى اندك يا نويد عطيه اى ، استاد خود و استاد تمامى مردان حقيقت جو را به پاى دار اعدام فرستاد، چون شباهت صورى با آن حضرت داشت ، دست انتقام او را به جاى مسيح (ع ) گرفتار پاى دار كرد و در چاهى كه براى عيسى كنده بود خود گرفتار گرديد.