[IMG]http://up.*************/images/4jkyqg31fe1rh5n0z4c.jpg[/IMG]
به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!
بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .
راوندى از امام زين العابدين عليه السلام چنين روايت كرده است :
روزى كه پدرم شهيد شد، در حالى كه خونها مى جوشيد، پدرم مرا به سينه خود چسباند و مى گفت : پسرم ! دعايى را كه مادرم به من آموخته است و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مادرم آموخته و به آن حضرت نيز جبرئيل آموخته است ، حفظ كن . دعا درباره نياز و مشكلات و اندوههاست و حوادث و مصائبى كه پيش مى آيد. چنين دعا كن :
(به حق يس و قرآن حكيم ، به حق طه و قرآن عظيم ، اى خدايى كه بر اداى حاجت سائلان توانايى ! اى آنكه آنچه را در درون است مى دانى ! اى زداينده اندوه گرفتاران ! اى گشاينده غمگينان ، اى رحم كننده بر پير سالخورده ، اى روزى رسان كودك كوچك ، اى آنكه بى نياز از شرح و بيانى ! بر محمد و آل او درود فرست و چنين و چنان كن) .
...السلام علي الحسين ...
...و علي علي بن الحسين...
...و علي اولاد الحسين...
...و علي اصحاب الحسين...
بيست و دوم ذيالحجه 60 ه . ق: شهادت ميثم تمار (صحابه امام علي) در كوفهتوسط ابن زياد.
ـ ارسال نامة امام به كوفه توسط عبدالله بن يقطر (برادر رضاعي امام).
بيست و ششم ذي الحجه 60 ه . ق: ورود كاروان امام به «زروُد»، نزديكي«خزيميه».
ـ پيوستن «زهير بن قين» به امام.
ـ ورود كاروان امام به منطقة «زباله» در نزديكي كوفه.
ـ رسيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل و هاني بن عروه به امام.
ـ ورود كاروان امام به «ثعلبيه» و توقف شبانه در آنجا.
ـ ورود كاروان امام به «القاع» ـ
ـ عبور كاروان امام از «درة العقبه» در نزديكي بيابانهاي كوفه.
ـ ورود به «شراف» و توقف شبانه در آنجا.
بيست و هفتم ذي الحجه 60 ه . ق: روبهرويي كاروان امام با سپاه حر بن يزيدرياحي.
ـ قرار گرفتن كاروان امام در دامنه كوه «ذو حُسَمْ».
ـ جلوگيري حرّ از حركت كاروان امام به سوي كوفه.
ـ حركت كاروان امام به منطقه «البيضه».
بيست و هشتم ذي الحجه 60 ه . ق: عبور كاروان امام از «عُذيبِ الهجانات».
ـ رسيدن خبر شهادت عبدالله بن يقطر در كوفه به دست ابن زياد.
ـ عبور كاروان امام از قادسيه.
ـ فرود كاروان امام در «قصر بني مُقاتل» و توقف شبانه در آنجا.
دوم محرم 61 ه . ق: فرود كاروان امام به كربلا (روز پنجشنبه).
ـ حركت عمر بن سعد با لشكري انبوه به كربلا.
سوم محرم 61 ه . ق: ورود سپاه عمر بن سعد به كربلا.
ششم محرم 61 ه . ق: تجمع بيست هزار سپاهي در سپاه عمر سعد.
ـ رسيدن نامه ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر بستن راه رودخانه فرات به رويكاروان امام.
ـ آمادگي گروهي از قبيله بني اسد براي پيوستن به امام و حمله چهارصد نفر ازسپاه عمر سعد به آن قبيله و كشتار آنان.
هشتم محرم 61 ه . ق: حركت حضرت عباس با بيست و هشت نفر ]يا سي سوار وبيست پياده با بيست مشك آب[ به طرف رود فرات و آوردن آب بعد از درگيري با مأمورانعمر بن سعد.
ـ ملاقات شبانه امام با عمر سعد.
ـ صدور فرمان جنگ توسط ابن زياد.
نهم محرم 61 ه . ق: حركت لشكر عمر بن سعد به سوي كاروان امام.
ـ مهلت خواستن امام از عمر بن سعد براي يك شب.
ـ آوردن اماننامه توسط شمر براي حضرت ابوالفضل و برادرانش و خودداري آناناز پذيرفتن اماننامه.
ـ آمادهسازي كاروان امام براي جنگ فردا.
دهم محرم 61 ه . ق: وقوع فاجعة جانسوز كربلا و شهادت امام حسين (ع) و هفتادو دو تن از ياران وفادارش (جمعه يا شنبه).
ـ غروب دهم محرم: غارت خيام امام و آتش زدن آنها.
ـ اسير گرفتن بازماندگان كاروان امام.
ـ اسب تاختن بر جسد شهدا.
ـ فرستادن سر شهدا به كوفه.
يازدهم محرم 61 ه . ق: حركت اسرا به سوي كوفه.
دوازدهم محرم 61 ه . ق: ورود كاروان اسرا به كوفه.
ـ سخنراني حضرت زينب و ام كلثوم و فاطمه در كوچههاي كوفه.
ـ دفن شهدا در كربلا توسط جمعي از مردم قبيلة بني اسد.
ـ سخنراني ابن زياد در مسجد كوفه و اعتراض عبدالله عفيف به ابن زياد ودستگيري و شهادت عبدالله، به دستور ابن زياد.
پانزدهم محرم 61 ه . ق: حركت كاروان اسرا از كوفه به شام.
اول صفر 61 ه . ق: ورود كاروان اسيران به شام (بعد از هيجده روز).
ـ سخنراني حضرت زينب (س) در كاخ يزيد.
ـ سخنراني امام سجاد (ع) در مسجد جامع شام.
بيستم صفر 61 ه . ق: ورود جابر بن عبدالله انصاري به كربلا براي زيارت.
ـ ورود كاروان اسيران به كربلا براي زيارت مزار شهدا.
ـ حركت از كربلا به مدينه.
ـ ورود كاروان اسيران به مدينه.
ـ سخنراني امام سجاد در دروازة مدينه.
ـ ورود به مسجد النبي و زيارت حرم مطهر پيامبر.
پانزدهم رجب 62 ه . ق: وفات حضرت زينب (س).
منازل مسير كاروان امام از مكه تا كربلا
منزل اول: ابطح
منزل دوم: تنعيم
منزل سوم: صِفاح
منزل چهارم: وادي العقيق
منزل پنجم: وادي الصّفرا
منزل ششم: ذاتِ عِرق
منزل هفتم: حاجِر
منزل هشتم: فَيد
منزل نهم: اِجفَر
منزل دهم: خُزَيميّه
منزل يازدهم: شقوق
منزل دوازدهم: زرود
منزل سيزدهم: ثعلبيه
منزل چهاردهم: زباله
منزل پانزدهم: القاع
منزل شانزدهم: عقبه
منزل هفدهم: قرعاء
منزل هجدهم: مغيثه
منزل نوزدهم: شراف
منزل بيستم: ذَوحُسُم
منزل بيست و يكم: البيضه
منزل بيست و دوم: عُذيب الهجانات
منزل بيست و سوم: قصر بني مقاتل
منزل بيست و چهارم: نينوا
منزل بيست و پنجم: كربلا
مقام معظم رهبری
اگر دشمنان عرصه را برای ما تنگ کنند ، حادثه عاشورا را تکرار خواهیم کرد...
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
عشقت حسین تا به خدا می برد مرا
یعنی که از سرا به سُها می برد مرا
در کشتی نجات تو تا آرمیده ایم
آسوده از محیط بلا می برد مرا
وقتی که نور توست چراغ هدایتم
ایمن ز هر مسیر خطا می برد مرا
دل خالی از کدورت و زنگ گنه شود
تا درمیان بزم عزا می برد مرا
این جان امانتی ست که بر تو فدا کنم
تا کی به مقتل شهدا می برد مرا
تدبیر عاشقان چو به دستان دلبر است
باشد که میل یار کجا می برد مرا
معراج ما سینه زنان جای دیگر است
یک یا حسین کرب و بلا می برد مرا
از شهر کوفه صوت غریبی می رسد که تا
دروازه های شهر جفا می برد مرا
حاج منصور ارضی
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
چند حدیث زیبا از امام حسین علیه السلام ... ای کاش که باز هم می گفت !!!
ای کاش که بازهم می گفت
گفته بود:راستگوئی عزت است و دروغگوئی عجز و ناتوانی...
گفته بود:همسایگی خوشاوندی است...(کنایه از اینکه وظیفه تو نسبت به همسایه همانند وظیفه ات به خویشاوند است)
گفته بود:اخلاق نیک عبادت است و سکوت زینت و آرایش...
گفته بود:طمع و آزمندی فقر و گدایی است...(1)
این ها را که گفته بود شنیدم، خواهانش شدم، دلم هوای کویش نمود.سوار بر مرکب شدم و به دنبالش رفتم.آخر این ها سخن یک آدم معمولی نیست، منشور است، قانون است، او حتماً باز هم حرف برای گفتن دارد....
گفتند از مکه خارج شده است و به سرزمین عراق رفته است...
به آنجا رفتم، به تاخت...
در میان راه به سرزمینی رسیدم که آب داشت اما، تشنه بود...
سراغ حسین (علیه السلام) را گرفتم، بالای نیزه را نشانم دادند...
(1)فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام به نقل از تاریخ یعقوبی ج2 ص 246
دعا بکن؛ولی اگر اجابت نشد؛با خدا دعوا نکن؛میانه ات با او به هم نخورد؛چون تو جاهلی؛و او عالم و خبیر ...
چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...
در حال حاضر 13 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 13 مهمان ها)