غديريه اميرالمومنين على ع
كتاب را به نام مولايمان امير المومنين "ع" اغاز كرده و تبرك مى جوئيم او خليفه پيامبر خداست. همانا على "ع" بعد از رسول اكرم "ص" فصيحترين و آشناترين مردم است به خصوصيات و موازين كلام عرب، و هم اوست كه از كلام پيامبر گرامى من كنت "مولاه فهذا على مولاه" چنين فهميده كه مولا يعنى اماميكه طاعتش چون پيامبر بر همه واجب است.
آن حضرت در ضمن اشعارى چنين سرود:
محمد پيامبر خدا، برادر مهربان منست
و حمزه، سرور شهيدان عموى من.
و جعفر، آنكه روز و شب با ملائكه در پرواز است، پسر مادر من است.
دختر پيامبر باعث سكون دل و همسر من است، خون و گوشت او با خون گوشت من بستگى دارد.
ودو نوه پيامبر، پسران من و فاطمه اند، "به من بگوئيد" كدامين شما ها چنين بهره اى داريد؟
از روى درك و علم، قبل از همه شما، اسلام اختيار نمودم
و پيامبر خدا، در روز غذير خم، به امر خدا، ولايتم را بر شما واجب نمود
پس واى بر آنكه در روز باز پسين به ملاقات خدا رسد، در حاليكه به من ظلم نموده باشد.
اين اشعار را امير مومنان در جواب نامه معاويه نگاشتند:
نامه معاويه چنين بود:
من داراى فضائلى هستم، پدرم در جاهليت بزرگ و آقا بود، در اسلام به پادشاهى رسيدم. خويشاوند پيامبر، و دائى مومنين، و نويسنده وحى الهى هستم.
امير المومنين بعد ازخواندن نامه فرمود:
آيا پسر هند جگر خوار به اين فضائل بر من برترى مى جويد؟ بعدبه جوانى كه نزديكشان بود فرمودند بنويس: محمد النبى اخى و صنوى، تا آخر اشعار كه ترجمه اش گذشت.
و چون معاويه اشعار حضرت را خواند، امر كرد كه از دسترس مردم شام دور نگه دارند، مبادا به سوى حضرت متمايل گردند.