آیا خدا را در قیامت میتوان دید؟
آیتالله جوادی
ابابصیر (یحیی ابوبصیر الأسدی) به امام صادق سلام الله علیه عرض میکند آیا خدا را در قیامت میتوان دید؟ حضرت فرمود که مگر قبل از قیامت ندیدی یا ندیدند؟ در موقف دیگر، در آن «أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» (الأعراف ۱۷۲) که دیدند. بعد کمی صبر کرد، فرمود مگر الآن خدا را نمیبینی؟ به ابیبصیر کور میگوید!
***
خواه در مسئله دعا، خواه در مسئله نوافل، خواه در مسئله صلاة عند الاضطرار، خواه در موقع دعا کردن «أَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (البقره ۱۱۵). آنگاه این وجه را احیانا به معنای رضا و امثال ذلک گرفتهاند. وجه به معنای رضای حق نیست. وجه چیزیست که انسان متوجه او میشود، به او رو میکند. وَجهُ کُلِّ شیءٍ بِحَسَبِهِ، اگر کسی به امید لقای حق کار کرد او طالب وجهالله است. اگر گفته شد شهید به وجهالله نظر میکند یعنی توفیق لقاءالله نصیبش میشود. لقای خدا که با چشم ظاهری نیست.
این روایت شریف را شما در کتاب توحید مرحوم صدوق لابد ملاحظه فرمودهاید، در بحثهای قبل هم اشاره شد، که ابابصیر (یحیی ابوبصیر الأسدی) به امام صادق سلام الله علیه عرض میکند آیا خدا را در قیامت میتوان دید؟ حضرت فرمود که مگر قبل از قیامت ندیدی یا ندیدند؟ در موقف دیگر، در آن «أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» (الأعراف ۱۷۲) که دیدند. بعد کمی صبر کرد، فرمود مگر الآن خدا را نمیبینی؟ به ابیبصیر کور میگوید! اصولا اینهایی که نابینا هستند مکنّی هستند به ابوبصیر، مثل اینکه عزرائیل سلام الله علیه که مسئول اماته است مکنّیست به ابویحیی. حضرت به ابابصیر نابینا فرمود مگر الآن خدا را نمیبینی؟ عرض کرد من مجازم از طرف شما این حدیث را نقل کنم؟ فرمود نه! برای اینکه این حدیث را تو همینطور نقل کنی، از دو حال بیرون نیست، یا همینطور ساده این را میپذیرند، این منتهی میشود به تجسم و کفر. یا اشکال میکنند حرف من را که ولیالله معصومم رد میکنند، کفر است. در هر دو حال بد است. اگر افرار شایسته، لایق، مستعد دیدی این حرفها را نقل کن با بیان. وگرنه افراد ناپخته یا همینطور قبول میکنند یا رد میکنند.
این که مرحوم صدوق رضوان الله علیه در کتاب توحید میفرماید آن روایاتی که درباره رؤیت خداوند سبحان صادر شده است و آن روایات را امیرالمؤمنین سلام الله علیه معنا کرده است، فرمود که چشم ظاهر خدا را درک نمیکند چون «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ» (الأنعام ۱۰۳) ولی با حقیقت ایمان میشود خدای سبحان را درک کرد. آن روایتها را مرحوم صدوق در توحید میفرماید «کلها عندی صحیحة» ولی من برای اینکه به دست هرکس نیفتد و هرکس معنا نکند در این کتاب نقل نمیکنم. بعضی از اخبار را در این کتاب شریف توحید نقل کرد، بعضی از اخبار را فرمود روایتهایی را که فلان کس نقل کرد درباره رؤیت، «کلها عندی صحیحة» ولی من اگر همینطور نقل کنم چون زمینه نیست یا به ظاهر میپذیرند که ضلالت است، یا اشکال میکنند، حرف معصوم را رد میکنند که باز هم ضلالت است.
غرض آن است که اگر وجه به معنای لقاءالله شد، نه لقای ذات اقدس اله، چون آن ذات اقدس اله مشهود احدی نخواهد بود. آن ذات را احدی نمیتواند مشاهده کند. آن فیض خاصش را، آن ظهور خاصش را اولیای الهی ملاقات میکنند اما نه با چشم، با دل. نه با فکر و علم و برهان و علم حصولی و استدلال که با حقیقت ایمان که فرمود «لکن تدرکه القلوب بمشاهدة الإیمان» یا «بحقایق الإیمان»