نوشته اصلی توسط
s.jafar
سرکار خانم سلام .
از مطلبتون لذت بردیم اما یک سئوال در ذهنم آمد لطفا پاسخ بفرمایید.
رجوع به خداوند مستلزم شناخت می باشد . درست است ؟ مثل همان مثال حضرتعالی . اگر کسی آرایشگر را نشناسد و نداند کارش آرایش موها ست ، چگونه به او مراجعه نماید ؟ حالا سئوال اصلی اینجاست : آنان که تا کنون نتوانسته اند و زمینه ی شناخت خدا ( برای مراجعه به آن کمال مطلق ) را نداشته و شاید تا آخر زندگی هم به این توفیق دست نیازند ، تکلیفشان چیست ؟ آیا حقشان است که در فقر و بدبختی و ...... یا ژولیدگی اجتماعی باشند ؟
سلام
کسی می تونه به شناخت خدا برسه که قبل از اون به شناخت نفسش رسیده باشه.
اینکه بداند از کجا آماده و برای چه آمده و قرار است به کجا برود تفکر خوبی است برای شناخت خود.
انسان فطرتاً خداجو هست یعنی از وقتی که خودشو می شناسه سوالات زیادی راجع به خدا در ذهنش ایجاد می شه و به خاطر همین من این حرف شما رو قبول ندارم که می گید کسی زمینه شناخت خدا رو نداشته ،اصلا خود خدا انسان رو طوری آفریده که به دنبال کسی باشه که بی نهایت باشه و همه کمالات و یکجا داشته باشه.
از طرفی خداوند فرمودند "بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را" پس (ببخشید این طور می گم) خیلی بی عرضگی می خواد که بنده نتونه خواسته شو به خدا بگه و ازش کمک بخواد(حالا با هر شناختی که از خدا داره چه در حد یه آدم بی سواد یا آدم درس خونده).
بعدم فکر نمی کنم کسی به عدالت خدا شک داشته باشه، هر چقدر که خدا در دنیا به بنده اش نعمت بده در آخرت ازش کم می کنه یا بر عکس هر چقدر که بنده اش را در دنیا دچار فقر و تنگی کند که جزء امتحان های خداست در آخرت جبران می کند به خاطر همین هم در روایتی داریم که آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود حضرت سلیمان هست چون تو دنیا همه جور نعمتی داشته.
البته بماند بعضی ها هم به خاطر تنبلی و بی عرضگیه خودشونه که دچار فقرند.
یه چیز دیگه هم بگم هیچ کس مهربون تر از خدا به بنده ش نیست. همین حس دلسوزی که توی حرف های شماست از کجا اومده؟ این حس و هم خدا به شما داده پس بهتره بدونیم که خدا بیشتر از همه به فکر اوناست یه خورده خودشونم باید همت کنند.