صفحه 7 از 14 نخستنخست 1234567891011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 137

موضوع: ۩۞۩السلام علیک یا قتیل العبرات(ویژه نامه محرم 90)۩۞۩

  1. #61
    اخراج شده يادشهيد آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    3,189
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مناجات با امام زمان (عج):

    باز جا مانده ام از یار به دادم برسید ***دل جدا مانده ز دلدار به دادم برسید
    ای کریمانِ خطا پوش مرا دریابید *** نشنیدم سخن یار به دادم برسید
    نگشودم پرِ پرواز چو دلدارم خواست ***همچونان مرغ گرفتار به دادم برسید
    دست من بود که همراه شهیدان بروم *** نشدم در صف انصار به دادم برسید
    کاش در مدرسه عشق وفا می خواندم *** من کجامکتب ایثار به دادم برسید
    ساقی میکده را کاش وفا می کردم *** می شدم مست علمدار به دادم برسید
    کربلایی شدم و کرب و بلایی نشدم *** ماندم از غافله هر بار به دادم برسید
    در بسیج غم عشقت همه جا سردارم *** لیک درمعرکه سربار به دادم برسید
    چه شد از معرکه عشق جدایم کردند *** ماندم از هجرت خونبار به دادم برسید
    نکند یوسف خود را به ثمن بفروشم *** وای ازدرهم و دینار به دادم برسید
    به خدا روضه ارباب مرا داد نجات *** جز توهم نیست خریدار به دادم برسید
    سر به اندام من ای دوست کند سنگینی *** میکند میلِ سرِ دار به دادم برسید

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #62
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    مدعیان گر زنند دعوی بالاتری
    پرچم ارباب ما از همه بالاتر است





    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  4. #63
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض منم حسين !!!


    و چه قدر هوا طوفاني است، و افق در خون نشسته،
    به هر سو که می نگرم من مانده ام
    و خیمه ها، با زنان آل رسول...

    هیچ کس را نمی یابم جز آنان که یاران راستینم بودند و اینک پیشانی بر خاک ساییده اندو صدایشان را درچاه مرگ نهاده اند!


    " کجایید ای شهیدان خدایی
    بلاجویان دشت کربلایی "



    کجایی ای مسلم، ای هانی، ای حبیب، ای زهیر، ای هلال، ای حرّ، کجایی عباس، اکبر، قاسم؟ کجایید ای دلاور مردان پایدار، ای سواران عرصه پیکار؟

    کجایید ای مرغان پرکشیده بر آسمان؟


    این حسین است که شما را می خواند.


    اینک این حسین است که تنها مانده، در میان شمشیرها وسنگ ریزه ها.

    اینک این حسین است که بی یاور و لشکر مانده است و کفتاران کوفی، صف به صف بر گردش حلقه بسته اند.


    اینک این حسین است که تنها مانده و یک زینب که همه مرارت عالم را بر دوش می کشد.


    خواهرانم زینب، سکینه، ام کلثوم! این علی جانشین من است. سلامم را به شیعیانم برسانید. حسین می رود؛ بگویید: او را کشتند، بر او مویه کنید، بر او بگریید، بگویید که حسین تنها ماند.


    وای بر شما که نه دین دارید و نه آزادگی، ننگ بر شما باد!
    چه روزهای سختی بر شما خواهد آمد. چه طوفان ها که بر شما وزیدن خواهد گرفت. چه سیل ها که بر شما روان خواهد شد.
    بترسید از عذاب خدای...



    سکینه جان! بدان پس از مرگم فراوان مویه خواهی کرد؛ گریه مکن سکینه جان. بگذار تا زنده ام اشک حسرت بار تو مرا مسوزاند.


    خواهرم! جامه ای بیاور تا در آن طمع نکنند دشمنان حق و دریوزگان دون صفت.
    ای بهترین زنان، صبر کن، بر این مصیبت عظما.


    و شما ای امت نابکار! وای بر شما! بر چه مرامی با حسین
    می جنگید؟

    حسین می داند که بغض و کینه بدر و حنین، تیغتان را صیقل داده است.

    حسین می داند که کینه صدر اسلام است که انتقام از بُرندگی ذوالفقار و حقیقت علی می گیرد.



    ای نامرد مردمان کوفه! منم حسین!
    "جدم رسول خداست و پدرم علی است و مادرم، فاطمه.
    پدرم آفتاب و مادرم ماه است و من ستاره و فرزند آن دو ماه تابانم"



    وای بر شما که نه دین دارید و نه آزادگی، ننگ بر شما باد! چه روزهای سختی بر شما خواهد آمد. چه طوفان ها که بر شما وزیدن خواهد گرفت. چه سیل ها که بر شما روان خواهد شد. بترسید از عذاب خدای.


    خدایا! آیا کسی هست که حرم آل پیامبرت را پاس دارد؟ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ آیا کسی هست که ذریه پاک پیامبر را کمک رساند؟


    خدایا ببین چگونه به فرزند رسول تو سنگ می زنند.



    بسم الله و بالله و علی مله رسول الله!



    خدایا! این دست خونین من است که بر صورتم می نهم تا چنین دل باخته و آغشته به خون تو را دیدار کنم.


    خدایا این نیایش من است در نزدیک ترین لحظه دیدار با تو. بر زینبم صبر عنایت کن، صبری ایوب وار.


    بارالها! نیازمندانه تو را می خوانم و چه بی نوا به تو مشتاقم. به تو پناهنده ام و از تو یاری می طلبم، میان ما و این قوم داوری کن.


    خدایا راضی ام به رضای تو و تسلیم امر تو هستم که غیر تو کسی ندارم وا غربتاه!



    " منم غریب! منم تشنه! منم حسین! "







  5. #64
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بسم رب الحسین





    کربلا شگفت‌ترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است که تاریخ تاکنون به چشم خود دیده است .

    کربلا دیدنی‌ترین منظره هستی است با جلوه‌ها و شگفتی‌های نو به نو که با هر نگاهی،
    رازی از رازهای‌آن گشوده می‌شود؛ ولی با این وجود هرگز اسرار آن،تمام شدنی نیست و


    عاشورا خواندنی‌ترین کتاب آفرینش است که تا کنون خوانده شده است .

    عاشورا غنیمت نیست ؛ قیمت است .

    عاشورا ابتدای عشق است در پایانه تشنگی با بادبانی برافراشته از خون.

    عاشورا بی‌نوایی نیست؛ جهانی نی است و نوا.

    عاشورا غریب نیست در سایه شعله‌ها ؛شمشیر افتاده‌ای‌ست ایستاده‌ در انتهای زمان با لبخندی آشنا.

    عاشورا تماشا نیست ؛طاقت است و قیامت غیرت بر قامت زمین .

    عاشورا چشم نیست ؛اشک است در رقص آبی آزادگان ،بی حضور باران سرخ تشنگان.

    عاشورا شناسنامه من است با نام تو ؛که در خروش خون تو ، شمشیر می شود.

    عاشورا زمانه خون و ایثار و اربعین بهانه تبلیغ و پیمان است ، عاشورا روزى است که امام حسین(ع) با تاریخ سخن گفت و اربعین روزى که تاریخ ،پاى درس امام حسین (ع) مى نشیند.

    عاشورا روز کشت خون خدا در کویر جامعه ظلم زده و و اربعین آغاز برداشت اولین ثمره آن است . اربعین فرصتى براى اعلام همبستگى با عاشورا است .

    و از عاشورا تا اربعین نقطه اوج عشق به امام حسین(ع) است و در این چهل روز، تنها سخن محافل و مجالس اوست، تا در طول عمر انسان بهانه بیدارى ظلم ستیزى باشد.
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  6. #65
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بسم رب الحسین



    السلام ای وادی کرببلا
    السلام ای سرزمین پر بلا

    السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
    السلام ای کشته های بی کفن




    باز محرم رسيد، دلم چه ماتمزده
    کسي ميان اين دل، خيمه ماتم زده

    باز محرم رسيد، شدم چه حيران و مست
    از اين همه عاشقي، دوباره ام مست مست

    باز محرم رسيد، ميکده ها وا شدند
    تمام عاشقانت، واله و شيدا شدند

    باز محرم رسيد، اين من و گريه هايم
    رفع عطش مي کند، فرات اشک هايم

    باز محرم رسيد، شهر سيه پوش توست
    دل ، نگران رنج خواهر مظلوم توست

    باز محرم رسيد، مدرسه عشق باز
    کلاس درس زينب، کار نموده آغاز

    باز محرم رسيد، وعده گه بيدلان
    فصل جنون و مستي، صاحبِ صاحبدلان

    باز محرم رسيد، تا سحر آواره ام
    ميان ميخانه ها، مستم و ديوانه ام

    باز محرم رسيد، عاشقي سوداگريست
    گرمي بازار عشق، شور دل زينبيست
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  7. #66
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بسم رب الحسین





    امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود
    فردا ز خون عاشقان، ایــن دشـت دریا می‌شود

    امشب کنار یـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی
    فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود

    امشــب بــود برپــا اگــر، ایـن خـیمه‌ی ثـاراللهی
    فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا می‌شود

    امــشب صــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی
    فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــا می‌شود

    امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
    فــردا خـدایــا بستــرش، آغــوش صحـرا می‌شود

    امشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسوده‌اند
    فردا به زیر خـــــارها، گـمگــشتـه پیــدا می‌شود

    امــشب رقیــه حلــقه‌ء زریــن اگـر دارد به گوش
    فردا دریغ ایــن گوشــوار از گــوش او وا می‌شود

    امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان
    فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقّـا می‌شود

    امشب که قاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست
    فردا ز مرکب، سرنگون، ایــن سـرو رعنا می‌شود

    امشب گـــرفته در میــــان، اصحـــاب، ثـــارالله را
    فـردا عــزیــز فاطمـه، بی یــار و تنــها می‌شود

    امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین
    فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود

    امــشــب سـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زینـب بود
    فــردا انیس خولی و دیــر نصــــاری مــی‌شود

    ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد “حسان”
    فردا اســــارت نامه‌ی زینب چو اجرا می‌شود


    حسان چایچیان


    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  8. #67
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض



    شمشیر فروش ها همه آمده اند...


    قرآن بیاورید ...
    مسافرمان بار بسته است

    چند روز دیگر صبر کن
    ثانیه ها به شکنجه شان ادامه میدهند . این روح رمقی ندارد، چشمانم اکنون نیز به خون نشسته اما ...
    فقط برای چند روز دیگر از مرگ ترس دارم .
    برای سفر به وادی عشق
    و جنون ...
    تنها لیلای من می بینی سالها چه زود سپری شدند . اما این باقی مانده تا روزهای روضه ...
    لیلا ! اجلم را به تاخیر انداز ...
    به تاخیر انداز ... آن هنگام که پیش از ولادت مذبوح نامیده شد(1)، به تاخیر انداز ... در حال ولادتش که رسول خدا بر اوگریست (2) ... تاخیر انداز در هفتمین روز به دنیا آمدنش که مادر برایش عقیقه داد و هم وزن سرش نقره ، صدقه(3) ... تاخیر انداز، از کعب نی کوچه بنی هاشم تا عرفه (4) ... حجی که هیچگاه شروع نشد (5) ... تاخیر انداز تا منزل ها را یک به یک طی کند ... تاخیر انداز تا گداخته شوم با کودکان با دختران رسول، چهره ام از هراس حرامیان بی رنگ شود(6) ... تاخیر انداز ، روی دست سیراب شوم تا عرش، تاخیر انداز که نعل های تازه تاب از زانوان خواهر خواهد برد ، بالای تل آشفته خواهد شد، باز اشقیا خواهند برید، که میان خیمه ها باز امید نامید می شود ، تاخیر انداز که باز ناله کنم بر ذِبْحٍ عَظِیمٍ (7) باز خیال بی حرمتی بر حریم تو
    حسین
    حسین
    حسین بگذار تا باز مضطر شوم و با مولایم سلام دهم بر شما؛ أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ... وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ حرم ام فدایحرم ات (8) باز مضطر شده ام که من هم شنیده ام ... باز برایت أَمَّن یُجِیبُ میخوانم اما می دانم چاره نخواهد کرد ... که من هم شنیده ام
    سجاده به دوش ها همه آمده اند
    شمشیر فروش ها همه آمده اند
    انگار تمام شهر تسخیر شده
    بنگاه فروشِ غلُ و زنجیر شده
    آری
    بازار پر از نیزه و شمشیر شده (9)
    مهلتم ده ... و تنها چند روز دیگر صبر کن



    * اگـــــــر ابراهیم . . .دیروز اسماعیلش را ذبح میکرد . . . باز هم عید بود؟ ... عیـــــــد اســتــــــــ . . . و من . . . لهوف میخوانم . . . و من به تو فکـــــــــــر میکنم . . . تویی که در یکـــــ روز72بار ابراهیم شدی ... چه دلی دارد خواهرت ما رَأَیْتُ إلاَّ جَمیلاً (10)
    ** باز با دلم همراه میشوم اشک تابم بریده شیون سر داده و میخواند ... صدای زنگ قافله ای ز دور می آید!
    بین یک حلقه از بنی هاشم
    محملی خوش خرام می آید
    پشت پرده فرشته ای آرام
    با وقار تمام می آید
    کور باد و دور چشم فلک
    زینب از راه دورمی آید(11)


    *** چه صبری داری زینب! اللهمّ تَقَبَّلْ مِنّا هذا قَلیلَ الْقُرْبانَ .... « خدایا این قربانی کم را از ما بپذیر.» (12)
    باز راه نفسم بسته است



    منابع:
    1- هنگامی که امام حسین علیه السلام به دنیا آمد، یکی از فرشتگان بهشت در دریای اعظم (بحر اعظم) فرود آمد و در چهارگوشه ی زمین و زمان ندا در داد که «ای بندگان خدا! لباس حزن و اندوه بپوشید و ناله سر دهید که کودک (فرزند) محمد صلی الله علیه و آله و سلم، از کینه و ظلم دشمنانش، مذبوح (سربریده) می شود.» (منبع 1) (منبع2)
    2-روز اول ولادت همـینکه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از ولادت حسین آگاه شد شتابان به خانه على آمد حسین در آغوش پیامبر قرار گرفت ، و رسولخدا صلى اللّه عـلیه و آله حسین را غـرق بوسه ساخـت (آنچه در کربلا گذشت /آیت الله محمد على عالمى ) ، پیامبر(ص) گریه نمودند و فرمودند: خداوند لعنت کند مردمی را که کشندگان تو هستند. . (کتاب : منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی)
    3-روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه کشت , و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (کافى , ج 6, ص 33.)
    4- روز وداع و ترک مدینه به سمت مکه (منبع)
    5- این سخن مشهور که امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستی است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذی حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد. در حالی‏که اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع می‏شود - از شب نهم ذی حجه آغاز می‏شود. بنابراین، امام(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد. (توضیحات بیشتر)
    6-امام علیه السلام به سوی خیمه بازگشت تا آخرین وداع را با آنان داشته باشد، در حالی که از زخمایش، خون جریان داشت، به بانوان حریم رسالت و آزاد زنان سرای وحی، سفارش نمود که چادرهای خود را بپوشند و برای بلا آماده شوند ، جانهای دختران پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آنگاه که امام را با آن حال دیدند به اندوه گداخته شد، به او آویختند و با دلهایی پریشان گشته با او وداع کردند، چهره هایی از هراس بی رنگ شده. (مقرّم، مقتل الحسین، ص 276 و جنةالمأوی، ص 115.)
    7- «وَ فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیم » سوره صافات، آیه 107 / در این جا مراد از «ذبح عظیم» حضرت امام حسین است (امام رضا ع عیون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفید، ج‏1، ص: 427 و 428) برخی از مفسرین شیعه نیز این مطلب را نقل کرده اند که مراد از «ذبح عظیم» حضرت امام حسین است از ذریه ابراهیم است و او قربانی عظیمی بود که جانشین ذبح اسماعیل قرار گرفت (ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی. حویزی، نور الثقلین. بحرانی،البرهان فی علوم القرآن. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 12، ص 5ـ 124.) و (تفسیر کنزالدقائق خصال ، شیخ صدوق )
    8 - زیارت ناحیه مقدسه زیارة الناحیة المقدسة زیارت امام حسین(ع) صادره از ناحیه مقدس امام زمان (عج)معروف به زیارت ناحیه مقدسه
    9- اشعار "در مسیر کربلا" / این شعر جلیل صفر بیگی
    10- تحلیلی بر کلام حضرت زینب (ع) : «ما رایت الا جمیلا» / جز زیبا چیزی ندیدم
    11- دل داری کامل بخوان ، دلی میخواهد از جنس ما رَأَیْتُ إلاَّ جَمیلاً +
    12- ، روز یازدهم محرم وقتی که کنار بدن پاره پاره برادرش آمد، بدن را با دستهایش اندکی بلند نمود و عرض کرد: « خدایا این کم را از ما بپذیر.» زینب(س) پیامبر عاشورا / ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 198



    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  9. #68
    یه دنگ سایت به نامشه Redemption آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    2,611
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سلام بر محرم که آغاز فصل دلدادگیست...



    نام حسین(ع) با محرم پیوند خورده و جانفشانی او و یاران باوفایش به محرم، روح و حیات دمیده است. ماه محرم برای شیعیان و عاشقان حسین(ع) از آن سالهای دور تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است. آنان همه ساله به عشق امام حسین(ع) گرد هم می آیند، بر مظلومیتش اشک ماتم می ریزند و از چشمه زلال عنایتش سیراب می شوند.
    حسین(ع) برخلاف آنچه غافلان از سر دشمنی بر زبان می‌رانند، نه تنها مظهر جنگ و خونریزی و خشونت نبود كه نماد بی‌بدیل مظلومیت و شهادت است. او به كربلا نیامد كه انتقام بگیرد، آمد كه دیگران در طول تاریخ، انتقام خون پاك او و یارانش را از یزیدیان زمانه بگیرند. حسین به كربلا نیامد تا بجنگد، آمد تا شاهدی باشد هماره زنده بر مظلومیت حق و فریبندگی باطل، او نه برای خونخواهی، كه برای عدالت طلبی و شهادت در سرزمین بلاخیز کربلا قدم گذاشت. حسین(ع) و یارانش با جان و ایمان آمده‌ بودند تا نه خون دشمن، كه خون خود بریزند و اسوه‌ ایثار و فداكاری برای تمامی عاشوراها و كربلاهای تاریخ باشند.

    حسین(ع) فقط رضای خدا را در نظر داشت و جان خویش و اهل بیت و اصحاب خویش را با خداوند معامله نمود. تحمل تشنگی و رنجهای عاشورا و اسارت اهل بیت او برای رضای رب العالمین بود تا مکتب و دینش زنده بماند تا جامعه گرفتار در ظلم آزاد گردد. او خواست مسلمانانی که پیامبر و علی و فاطمه را فراموش کرده بودند دوباره برگرداند، او میخواست مردم اسیر و برده دنیا و خواهشهای نفسانی خویش نشوند، او یاد و خاطره معاد را زنده گردانید، او میخواست مکتب توحیدی لا الله الا الله باقی بماند، او میخواست بیت المال مسلمانان که در دست جنایتکاران افتاده بود و همه حیف و میل میشد به مسلمین بازگرداند، او میخواست دوباره قرآن همراه با فهم حقایق تلاوت گردد، او میخواست به انسانهای جهان بفهماند که دیندار واقعی باشند و هیچگاه در مقابل ظلم ستمگران سکوت نکنند و تنها در سایه ی آگاهی از دنیا و همنوعان خود بندگی خداوند را شایسته خویش بدانند.




    نام حسین (ع) که بر زبانت می وزد، جانت جوانه می زند، بارانی می شوی، سراپایت آینه می شود، بلند می شوی، وضوی اشک می گیری و سرازیری چشمانت را به شیون می نشینی. چون میدانی که آغاز فصل دلدادگی و عرض ارادتمندی به آقا امام حسین(ع) فرا رسیده و در سایه اهتزاز بیرق‌های عزاداری‌اش هنوز هم می توانی راه و رسم حقیقی آزادگی را بیاموزی و فریاد "هیهات منا الذله" اش را در وانفسای زمانه ات معنا کنی و با سرلوحه قرار دادن آرمان های او آینده ات را سامان ببخشی ...


    یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم

    خدا خودش خوب میدونه، دل از حسین نمی کنم


    به یاد آسید جواد ذاکر


  10. #69
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام عليك يا سدرة المنتهي "



    خورشید گریخت...



    اندام زرینش را در ورای افقی خونرنگ فروبرد; و ماه با دیدگانی فرو افتاده در کاسه ای از سرشک خون، سربرآورد...


    گردباد قبایل همچنان بر پیکر خیمه ها می وزید، در آن آتش بر می افروزد، زبانه های آتش هم چون دهانهایی گرسنه که به مرز جنون رسیده است کام می گشاید، و همه چیز را می بلعد.


    گرگ ها زوزه می کشند... بناگاه برّگانی کوچک و هراسان را فرو می گیرند... شیاطین با ملائکه درگیر می شوند.

    و پژواک فریادهایی طنین می افکند:



    هیچ کدامشان را وانگذارید، نه کوچک و نه بزرگ...

    گرگ ها در کام خیمه ای فرو می روند، در آن جوانی بیمار است;

    نمی تواند برخیزد.. «ابرص» شمشیر از نیام بر کشید.
    همچنان تشنه خون است. مردی از قبایل ناباورانه:


    «چرا کودکان را می کشی؟! او که کودکی بیمار بیش نیست»

    ابن زیاد دستور قتل اولاد حسین علیهم السلام را داده است!
    و زینب، با شجاعت پدر بر می خروشد:
    «بدون من کشته نخواهدشد.»

    شیعه ی من! هرگاه آبی گوارا نوشیدید مرا یاد کنید یا اگر بر غریبی یا شهیدی سوگی شنیدید بر من ندبه و زاری کنید...



    جوان بیمار خود را برای مرگ آماده می کند; آه !
    ناله عمه اش زینب دیوارهای زمان را می شکافد:

    « چه شده که می بینم خودت را برای مرگ آماده می سازی؟
    ای یادگار جدم و پدرم و برادرم! والله که این عهد از خداوند بر جدّ تو و پدرت استوار گشته است.

    الله تعالی از مردمانی که فرعون های زمین آنان را نمی شناسند و حال آن که آن ها در میان اهل آسمان ها شناخته شده و معروفند، پیمان گرفته است تا آن ها این اعضای از هم گسسته و بدن های شرحه شرحه را فراهم آرند و آنگاه پنهانشان سازند، و نیز در این برهوت پرچمی برای قبر پدرت نصب کنند که اثرش نپوسد و نشان آن بر گذشت شب و روز پاک نگردد;

    وهرچه پیشاهنگان کفر و رهروان تباهی بر محو آن تلاش ورزند جز بر علوّ آن افزوده نگردد.»


    بانویی که غبار خستگی پنجاه ساله بر سیمایش نشسته بود، جانب پیکری خرامید که آن را می شناخت، پیکری که نوباوگی اش رامی پایید، بالندگی اش را می نگریست و اینک پاره های تنی در کوبه های سم اسبان...

    زینب بر مشهد واپسین یادگار نبوت دو زانو نشست; بدنی شرحه شرحه، آرام و خاموش. آن روح سترگی که قبایل بیداد را ذلیل ساخت، از این کالبد سفر کرده است.

    زینب دستانش را زیر پیکر برادر برد; چشمانش را به آسمان برافراشت... به سوی خدا... و با چشمانی اشکبار زمزمه می کرد:


    سکینه خودش را بر اندام سترگ پدرش اندخت، او را در آغوش گرفت، از خود بی خود شد و در خلسه ای ژرف فرو رفت. به آوایی گوش می سپرد که از ژرفنای شن ها بیرون می تراوید... زمزمه ای آسمانی وشگفت;
    شبیه صدای پدر به سفر رفته اش:


    «شیعه ی من! هرگاه آبی گوارا نوشیدید مرا یاد کنید یا اگر بر غریبی یا شهیدی سوگی شنیدید بر من ندبه و زاری کنید.»


    پیکرهای فروخفته در جای جای شن ها، چون ستارگانی خفته بر پهنای آسمان آرمیده اند... ،


    گرگها خواری و ذلت خود را جمع کردند... و ناگهان سرهایی که جز بر آستان درگاه ربوبی پیشانی نساییدند، اینک بر فراز نیزه ها می درخشند و سر فرزند زاده برترین پیامبران پیشاپیش آن ها به همراه بانوان خسته و عزادار، جوانی بیمار، و نوباوگانی یتیم و هراسان در بیابان بلا ره می سپارند...








  11. #70
    همکار بازنشسته محب الحسين آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    نوشته ها
    1,899
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض السلام عليك يا سدرة المنتهي "

    " كلمات قصار امام حسين ( ع ) "


    هر کس خدا را بپرستد و خق بندگی او را بجای آورد , خداوند به او بیش از آنچه می خواهد می رساند .

    :: اگر سه چیز نبود , هرگز فرزند آدم سر تسلیم فرو نمی آورد : فقر و نیازمندی , بیماری و مرگ .

    :: اسقاط تدریجی خدا بر بنده خود , این است که تمام نعمتها را بر او می بخشد و شکر و سپاس را از او می گیرد.

    :: بخیل کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. نيز می فرمایند : به کسی که سلام نداده اجازه صحبت ندهید.

    :: کسی از نظر مقام و منزلت بزرگوارتر است که به زرق و برق دنیا در دست هر که باشد ارزش قائل نشود.

    :: هر کس از کار فرو ماند و راه تدبیر بر او بسته شود , کلیدش مداراست.

    :: بپرهیز از کاری که برای آن ناچار به عذرخواهی شوی . زیرا مومن نه بدی کند و نه پوزش طلبد ولی منافق هر روز بدی می کند و
    عذر می خواهد .

    :: خداوندا مرا با احسان خود , فزون طلب منما و با بلا و گرفتاری ادب مکن.







صفحه 7 از 14 نخستنخست 1234567891011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برنامه هیئت های عزاداری سید الشهدا
    توسط dampayi در انجمن امام حسین‌ (ع)
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 07-11-2013, 18:02
  2. دوره كامل قصه هاى قرآن
    توسط golenarges در انجمن مباحث قرآنی
    پاسخ: 96
    آخرين نوشته: 09-10-2011, 14:14
  3. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 06-02-2011, 21:50
  4. توسل جستن به زیارت امام عصر ارواحنا فداء
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2010, 07:40

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه