در روزهای گذشته تبلیغات رسانههای غربی درباره احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران زیاد شده، اما شرایط منطقه و دنیا به سمتی پیش میرود که ادعای حملهی اسرائیل به ایران علاوه بر اینکه برای ما ایرانیها خندهدار و تکراری است، برای افکار عمومی دنیا ( حتی خود اسرائیلیها ) هم خندهدار و مضحک شده است.
«یوری آونری» تحلیلگر سکولار و منتقد اسرائیلی چند روز پیش مقالهای درباره این جاروجنجال رسانهای نوشت و با ادبیاتی جالب سیاستهای اسرائیل را به تمسخر گرفت. وی مقالهاش را با تمثیل جالبی شروع میکند که نشان دهنده جایگاه ایران و اسرائیل در نگاه یک اسرائیلی است :
« همه ما در مدرسه این صحنه را دیدهایم که پسربچهای کوچک و ضعیف با پسری بزرگ و قوی درگیر میشد. بعد به دوستانش میگفت که مرا بگیرید تا استخوانهایش را نشکنم! حالا حکایت دولت ما (اسرائیل) با ایران، مثل همین داستان است. هر روز در همه شبکهها فریاد میزند که قصد دارد استخوانهای ایران را خرد کند! »
مقاله آونری نکات جالب دیگری هم دارد. وی به صراحت تاکید میکند که اسرائیل هرگز به ایران حمله نخواهد کرد ! آونری برای اثبات عقیدهاش دلائلی را ذکر می کند. اولین دلیل او این است که اسرائیل بعد از ماجرای کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، هیچگاه بدون رضایت و چراغ سبز آمریکا اقدام به حمله نظامی نکرده است.
وی همچنین به یک حقیقت بزرگ اعتراف میکند که شنیدن آن از زبان یک اسرائیلی ( هرچند اسرائیلی ملایم و به ظاهر چپ کرده و طرفدار صلح ) شیرین است. در حالی که آمریکا و اسرائیل همیشه از انزوای ایران دم میزنند، آونری به صراحت به انزوای اسرائیل در دنیا اشاره میکند و مینویسد که تنها حامی قابل اعتماد اسرائیل در دنیا، آمریکاست ! وی سپس به طنز مینویسد« البته شاید در کنار فیجی و میکرونیزیا و جزایر مارشال و پالائو ( جزائری کوچک در اقیانوس آرام ! ) »
آونری در ادامه نتایج این جنگ احتمالی را بسته شدن تنگه هرمز، قطع منبع انرژی دنیا و همچنین باران موشک بر سر اسرائیل، آنهم از سه جهت ( ایران، حزبالله و حماس ) میداند و مینویسد ایران کشور پهناوری است و خیلی راحت میتواند تاسیسات هستهای خود را در مناطق مختلف و در اعماق زمین پنهان کند !
وی توضیح میدهد زمانی که اولین هواپیمای اسرائیلی وارد حریم هوایی ایران شود، تنگه هرمز هم بسته میشود. نیروی دریایی ایران دارای کشتیها و قایقهای موشکی زیادی است، اما به آنها نیازی نیست. حذف تقریبا یک پنجم از نفت کشورهای صنعتی به فاجعهای منجر میشود که تصورش هم سخت است ! آیا در حال حاضر آمریکا و ناتو توانایی این هزینه را دارند؟
آونری همچنین با اشاره به انقلابهای مردمی در منطقه و تبعات سیاسی حملهی احتمالی به ایران مینویسد « ممکن است برخی کشورهای اسلامی با ایران مشکل داشته باشند، اما حمله اسرائیل به این کشور مهم اسلامی، همه مسلمانها شیعه و سنی را از مصر و ترکیه و پاکستان و … با هم متحد و اسرائیل را به ویلایی در میان یک جنگل در حال سوخته شدن تبدیل میکند! » ( این یعنی اعتراف به نفوذ، محبوبیت و جایگاه معنوی ایران در میان مسلمانان دنیا )
آونری کیست؟
« یوری آونری » در سال ۱۹۲۳ در یک خانوادهی یهودی آلمانی به دنیا آمد و با به قدرت رسیدن هیتلر، به فلسطین مهاجرت کرد. از پانزده سالگی به جنبش مسلحانهی صهیونیستی برای تشکیل دولت اسرائیل پیوست. در جنگهای اعراب و اسرائیل حضور داشت و دوبار مجروح شد. در سال ۱۹۵۲ خواستار حمله به مصر شد به این بهانه که اعراب ممکن است به اسرائیل حمله کنند! از سال ۶۵ الی ۷۴ میلادی و از سال ۷۹ تا ۸۱، عضو مجلس رژیم صهیونیستی ( کنست ) بود. در سال ۸۲ میلادی در بیروت با یاسر عرفات دیدار کرد که در آن زمان، به عنوان اولین اسرائیلی که با رهبر ساف دیدار میکرد، معروف شد.
وی در سال ۱۹۹۳ جنبش “Gush Shalom” ( بلوک صلح یا کتلة السلام ) را تاسیس کرد که ظاهرا جنبشی طرفدار صلح با فلسطینیها است! جنبش آونری از منتقدین سیاست تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و طرفدار تشکیل دولت مستقل فلسطین در کنار اسرائیل است. وی همچنین از مخالفان سرسخت سیاستهای فعلی توسعه طلبانه آمریکا و جناح محافظه کار می باشد.
در سال ۲۰۰۱، آونری و همسرش، جایزهی جنبی صلح نوبل را به خاطر تلاشهای صلحجویانه، دریافت کردند. در نظرسنجی یکی از وبسایتهای اسرائیلی درباره ۲۰۰ شخصیت برتر این رژیم، آونری به عنوان صدو بیست و هشتمین اسرائیلی تاریخ شناخته شد! وی همچنین از مخالفین جنگ وحشیانه اسرائیل علیه غزه و لبنان بود. به هرحال فعالیتهای آونری به سمتی پیش رفت که در سال ۲۰۰۶ رسما به مرگ و ترور تهدید شد.
آونری در معرفی خود و تفکراتش نوشته: «من صددرصد یک آدم بیخدا و ملحد هستم و از این بابت نارحتم که جنگ اسرائیل و فلسطین که همه زندگی ما را گرفته، به یک نزاع مذهبی تبدیل شده است ! » « با من درباره تروریسم صحبت نکنید. خود من یک تروریست بودم ! » و یا «من را یک پست- صهیونیستم بدانید. من صهیونیسم و اهمیت آنرا میدانم اما اعتقاد دارم که فصل آن در تاریخ به پایان رسیده و اکنون زمان فراتر رفتن از آن است »
البته هدف از انعکاس نظرات آونری تایید او به عنوان یک « اسرائیلی اشغالگر خوب ! » نیست، بلکه نظرات وی به عنوان یک صاحبنظر اسرائیلی که سوابق زیادی هم چه در جنگ و چه در عرصه روزنامهنگاری و رسانهها دارد، برای من جالب بود .