صفحه 51 از 64 نخستنخست ... 414243444546474849505152535455565758596061 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 501 به 510 از 639

موضوع: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

  1. #501
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست
    کسی برای یک نفس خودش نیست

    همین دمی که رفت و بازدم شد
    نفس-نفس، نفس-نفس خودش نیست

    همین هوا که عین عشق پاک است
    گره که خورد با هوس خودش نیست

    خدای ما اگر که در خود ماست
    کسی که بی‌خداست، پس خودش نیست

    دلی که گرد خویش می‌تند تار
    اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست

    مگس، به هرکجا، به‌جز مگس نیست
    ولی عقاب در قفس، خودش نیست

    تو ای من، ای عقاب بسته ‌بالم
    اگرچه بر تو راهِ پیش و پس نیست

    تو دست‌کم کمی شبیه خود باش
    در این جهان که هیچ‌کس خودش نیست

    تمام دردِ ما همین خودِ ماست
    تمام شد، همین و بس: خودش نیست


    مرحوم قیصر امین پور
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #502
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط خادم الزینب نمایش پست ها
    در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست
    کسی برای یک نفس خودش نیست

    همین دمی که رفت و بازدم شد
    نفس-نفس، نفس-نفس خودش نیست

    همین هوا که عین عشق پاک است
    گره که خورد با هوس خودش نیست

    خدای ما اگر که در خود ماست
    کسی که بی‌خداست، پس خودش نیست

    دلی که گرد خویش می‌تند تار
    اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست

    مگس، به هرکجا، به‌جز مگس نیست
    ولی عقاب در قفس، خودش نیست

    تو ای من، ای عقاب بسته ‌بالم
    اگرچه بر تو راهِ پیش و پس نیست

    تو دست‌کم کمی شبیه خود باش
    در این جهان که هیچ‌کس خودش نیست

    تمام دردِ ما همین خودِ ماست
    تمام شد، همین و بس: خودش نیست


    مرحوم قیصر امین پور
    فک میکردم الان حالات و احوالاتت خیلی شاد باشه:khande: دوگانگی داری خواهر:)

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  4. #503
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    فک میکردم الان حالات و احوالاتت خیلی شاد باشه:khande: دوگانگی داری خواهر:)
    خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است :khande:
    پشت نیسان نوشته بود :دی
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  5. #504
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض


    مرگ من
    شعر فروغ


    مرگ من روزی فرا خواهد رسيد
    در بهاري روشن از امواج نور

    در زمستاني غبار آلود و دور
    يا خزاني خالي از فرياد و شور

    مرگ من روزي فرا خواهد رسيد
    روزي از اين تلخ و شيرين روزها

    روز پوچي همچو روزان دگر
    سايه اي ز امروز ها ‚ ديروزها

    **ديدگانم همچو دالانهاي تار
    گونه هايم همچو مرمرهاي سرد

    ناگهان خوابي مرا خواهد ربود
    من تهي خواهم شد از فرياد درد
    **
    مي خزند آرام روي دفترم
    دستهايم فارغ از افسون شعر

    ياد مي آرم كه در دستان من
    روزگاري شعله ميزد خون شعر

    خاك ميخواند مرا هر دم به خويش
    مي رسند از ره كه در خاكم نهند

    آه شايد عاشقانم نيمه شب
    گل به روي گور غمناكم نهند

    بعد من ناگه به يكسو مي روند
    پرده هاي تيره دنياي من

    چشمهاي ناشناسي مي خزند
    روي كاغذها و دفترهاي من

    در اتاق كوچكم پا مي نهد
    بعد من با ياد من بيگانه اي

    در بر آينه مي ماند به جاي
    تار مويي نقش دستي شانه اي

    مي رهم از خويش و ميمانم ز خويش
    هر چه بر جا مانده ويران مي شود

    روح من چون بادبان قايقي
    در افقها دور و پنهان ميشود

    مي شتابند از پي هم بي شكيب
    روزها و هفته ها و ماهها

    چشم تو در انتظار نامه اي
    خيره ميماند به چشم راهها

    ليك ديگر پيكر سرد مرا
    مي فشارد خاك دامنگير خاك

    بي تو دور از ضربه هاي قلب تو
    قلب من ميپوسد آنجا زير خاك

    بعد ها نام مرا باران و باد
    نرم ميشويند از رخسار سنگ

    گور من گمنام مي ماند به راه
    فارغ از افسانه هاي نام و ننگ

    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  6. #505
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان خادم الزینب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    13,433
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
    به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند.

    یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
    کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند...

    هوشنگ ابتهاج
    دعا بکن؛
    ولی اگر اجابت نشد؛
    با خدا دعوا نکن؛
    میانه ات با او به هم نخورد؛
    چون تو جاهلی؛
    و او عالم و خبیر ...


    چیزی و نفهمیدی منکرش نباش...

  7. #506
    کاربر کوشا
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    محل سکونت
    مشهدالرضا(ع)
    نوشته ها
    396
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
    آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند

  8. #507
    حق آب و گل داره ابوالمراد آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    "...."
    نوشته ها
    1,334
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است

    از جواهرخانه خالی نگهبانی بس است

    ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین

    آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است

    خلق دلسنگ‌اند و من آیینه با خود می‌برم

    بشکنیدم دوستان دشنام پنهانی بس است

    یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد

    هفتصد سال است می‌بارد! فراوانی بس است

    نسل پشت نسل تنها امتحان پس می‌دهیم

    دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است

    بر سر خوان تو تنها کفر نعمت می‌کنیم

    سفره‌ات را جمع کن ای عشق مهمانی بس است!



    استاد فاضل نظری

  9. #508
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    نوشته ها
    26
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
    شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا

    سارا لباس پوشید، با جبهه ها عجین شد
    در فکه و شلمچه، دارا به روی مین شد

    چندین هزار دارا، بسته به سر سربند
    یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و در بند

    سارای دیگری در، مهران شده شهیده
    دارا کجاست؟او در، اروند آرمیده

    دوخته هزار سارا چشمی به حلقه در
    از یک طرف و دیگر چشمی ز خون دل، تر

    سارا سؤال می کرد،دارا کجاست اکنون؟
    دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون

    خون گلوی دارا آب حیات دین است
    روحش به عرش و جسمش، مفقود در زمین است

    در آن زمانه رفتند، صدها هزار دارا
    در این زمانه گشتند ده ها هزار "دارا"

    هنگام جنگ دارا گشته اسیر و در بند
    دارای این زمانه با بنز رود به در بند

    دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
    سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه

    در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد
    در این زمانه ناگه، چادر لباس جین شد

    با چفیه ای که گلگون از خون صد چو داراست
    سارا، خود از برای، جلب نظر بیاراست

    آن مقنعه ور افتاد، جایش فوکل در آمد
    سارا به قول دشمن از املی در آمد

    دارا و گوشواره، حقا که شرم دارد!
    در دستهایش امروز او بند چرم دارد

    با خون و چنگ ودندان، دشمن ز خانه راندیم
    اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم

    یا رب تو شاهدی بر اعمالمان یکایک
    بدم المظلوم یا الله، عجل فرجه و لیک

    جای شهید اسم خواننده روی دیوار
    آنها به جبهه رفتند، اینها شدند طلبکار!!!!

  10. #509
    حق آب و گل داره Avin آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    1,483
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    تنها کمی به من نظر لطف می‌کنی؟
    آقای مهربان! کم تو فرق می‌کند...


    لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم




    گهگاهی سفری کن به حوالی دلت...
    شایـد از جانب ما خـاطـره ای...
    منتظر لمس نگاهت باشد ...




  11. #510
    مدیر انجمن جنگ نرم و پزشکی منتقمُ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    خـراب آبـاد
    نوشته ها
    8,630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    درد های من
    جامه نیستند
    تا زتن در آورم
    «چامه و چکامه» نیستند
    تا به «رشته سخن» در آورم
    نعره نیستند
    تا ز «نای جان» بر آورم
    درد های من نگفتنی
    درد های من نهفتنی است
    -
    درد های من
    گر چه مثل درد های مردم زمانه نیست
    درد مردم زمانه است
    مردمی که چین پوستینشان
    مردمی که رنگ روی آستینشان
    مردمی که نام هایشان
    جلد کهنه شناسنامه هایشان
    درد می کند
    من ولی تمام استخوان بودنم
    لحظه های ساده سرودنم
    درد می کند
    انحنای روح من
    شانه های خسته غرور من
    تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
    کتف گریه های بی بهانه ام
    بازوان حس شاعرانه ام
    زخم خورده است

    درد های پوستی کجا؟
    درد دوستی کجا؟
    -
    این سماجت عجیب
    پافشاری شگفت درد هاست
    درد های آشنا
    درد های بومی غریب
    درد های خانگی
    درد های کهنه لجوج

    اولین قلم
    حرف حرف درد را
    در دلم نوشته است
    دست سرنوشت
    خون درد را
    با گلم سرشته است

    پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
    درد
    رنگ و بوی غنچه دل است
    پس چگونه من
    رنگ و بوی غنچه را زبرگ های تو به توی آن
    جدا کنم؟

    دفتر مرا
    دست درد می زند ورق
    شعر تازه مرا
    درد گفته است
    درد هم شنفته است
    پس در این میانه من
    از چه حرف می زنم؟

    درد ، حرف نیست
    درد ، نام دیگر من است
    من چگونه خویش را صدا کنم؟


    قیصر امین پور
    عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
    سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...

    (التماس دعا)


صفحه 51 از 64 نخستنخست ... 414243444546474849505152535455565758596061 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 11 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 11 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه