خاصیت ذکرخداوندازدیدگاه شهید دکترچمران
اصولاً بايد بدانيم که چرا قرآن کريم و رسالت اسلامي ما تا اين قدر به ذکر خداي بزرگ تأکيد ميکند . ذکر چه مفهومي دارد ؟ ذکر به اين معناست که صفات عاليهي خدا را تسبيح کنيم . صفات خدا چه صفاتي هستند ؟ عدل و عدالت ،حق و حقيقت ، جلال ،جمال ، رحمان ، رحيم ، خلاقيت و اينها صفات خداي بزرگ هستند که اين انسان ميگويد که خداي منزه است ، پاک است ، خداي بزرگ رحمان است ، رحيم است ، اين صفات خدايي را بازگو ميکند . چرا بازگو ميکند ؟ زيرا ميخواهد به اين دنيا و به اين خلقت بگويد و بفهماند که خالق کائنات چنين خدائيست تا طاغوت را نپرستد ، شيطانها را رها کند و در مقابل هيچ چيز و هيچ کس سر تسليم فرود نياورد و فقط و فقط در مقابل خداي بزرگ سجده کند .
بنابراين ذکر يک شعار است که همهي خلقت و عالم ،تسبيح خداي بزرگ ميگويند که اين خداي منزه است ، رحمان است ، رحيم است و داراي يک چنين صفاتي است . اين شعارها انسان را به سوي اين حقايق ميراند و اين صفات خداي را به عنوان معيار بزرگي براي زندگي انسانها معين ميکند تا هر کسي در زندگي خويش بداند که به چه راهي بايد برود .
بنابراين مفهوم از ذکر تسبيح خداي بزرگ است تا آن جا که اين صفات خدايي بر وجود اين انسان منعکس شود و دست و پاي آدمي و وجود آدمي اين صفات خدايي را در مرحلهي عمل پياده کند . خلاصه اين انسان آئينه تمام نماي خدايي باشد و آنچه را که انجام ميدهد عدل باشد ، حق باشد ، حقيقت باشد ، رحمت باشد .
براين ميبينيم که هدف از ذکر شناختن خداست ، بزرگ داشتن خداست . قرآني که دو سوم آن دربارهي خداي بزرگ سخن ميگويد ، سعي ميکند که اين انسان را نيز به جايي برساند که همهي وجودش از چنين خدايي پر شود و اين صفات خدايي ، اين معيارهاي خدايي ، بر همهي اعمال اين انسان منعکس شود آنجا که اين انسان نتواند دروغ بگويد ، نتواند فساد به راه بياندازد ، نتواند بر کسي ظلم روا بدارد ، همه وجودش را خدا و صفات خدايي پر کند ، جز خدا نخواهد ، جر خدا به دنبال کسي نرود ، همهوجودش باشد ، اين هدف خلقت است ، اين هدف رسالت اسلامي است ، هدف اين ذکر که اين صفات خدايي را در ذهن آدمي و در قلب آدمي زنده ميکند تا اين انسان ، اين شعارها را جذب کند و به دنبال آن برود و خود را براي اين صفتها تربيت کند و به جايي برسد که سراپاي وجودش تسليم خدا باشد . و اين چنين انساني را . يا نمايندهي خداي بر زمين ميگوييم ، و اين انسان براي ما مقدس است .
براي شما ميخواهم نمونهاي ذکر کنم ؛ نمونه از انسانهايي که همهي وجودشان را خداي بزرگ پر کرده است ، هر چه بر آنها بگذرد ، و خداي بر آنها بپذيرد با ميل و رغبت آن را قبول ميکنند . صحنهي کربلا و روز عاشورا را تصور کنيد . تصور کنيد ، حسين – ع – را در آخرين لحظات تحيات ، هنگامي که بر خاک داغ کربلا بر زمين افتاده است و سيلاب خون از سرتاسر بدنش جاري است و ديگر طاقت ندارد که از زمين برخيزد و با دشمنان خويش مبارزه کند ، از همه حلقههاي زرهاش خون جاريست ، تنها قدرتي که در بدن او وجود دارد کلماتي است که به آرامي بر لبان مبارکش ميگذرد . او را محاصره کردهاند . شمر جلاد و ديگران آماده هستند که او را به شهادت برسانند . يکي از اعراب ميبيند که لبان مبارکش حرکت ميکند ،حس کنجکاوي او تحريک ميشود که ببيند اين مرد بزرگ در آخرين لحظهي حيات چه ميگويد . خود را به او نزديک ميکند تا سخنان آخرين را بشنود . اما حسين در آخرين لحظات حيات با خداي خود مناجات ميکرد ، ذکر ميگفت :
مردي که اين همه زجر و شکنجه ديده است ، هفتاد و دو نفر از بهترين ياران و اصحابش در مقابل ديدگانش به خاک و خون در غلطيدهاند ، خيمههايش در مقابل ديدگانش مورد هجوم دشمن قرار گرفته و به آتش کشيده شده ، تمام اين مصيبتها را تحمل کرده است و همه را ديده و اين چنين با خداي خويش راز و نياز ميکند :
« که اي خداي بزرگ ، آن چه را که تو بر من بپذيري من به آن راضي و خشنودم خداي را شکر ميکنم آن چيزي را که در قضا و قدر تو بر من پذيرفته است من تسليم ارادهي تو هستم . من جز ارادهي تو چيزي نميخواهم و جز تو معبودي ندارم تو را ميپرستم و تو معبود مني و به هيچ کس جز تو روي نميآورم »
در آخرين لحظات حيات اين چنين مناجات و اين چنين ذکري از زبان مبارکش خارج ميشود . نشان ميدهد که اين انسان سرتاپاي وجودش را خدا پر کرده است ،جز خدا را نميبيند و جز خدا نميخواهد . اين چنين انساني است که حتي خوابش عبادت خداست ، ذکر خداست ؛ زيرا سرتاسر وجودش آئينهي تمام نماي خداست و صفات خدايي در وجود او تجلي کرده است . بنابر اين آنچه را که ميکند و آنچه را که ميگويد و آنچه را که در زندگي عمل ميکند ، همه خواستهي خداست .
شهید دکترچمران-زیباترین سروده هستی