از ماموریت که برگشت خوشحال بود:پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....
************
مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرونهنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:صدای گریه آقا را نمی شنوی؟
خوب شما می تونی خودتون رو به خانواده نشون بدید و اونها بفهمند که شما بزرگ شدید و میتونید یه خانواده رو اداره کنید ..اینکه یه شغلی داشته باشید و در مسائل ومشکلات خانوادگی به خانواده کمک و یاری کنید اعتمادشون به شما بیشتر میشه ....نه اینکه مثل بعضی از جوون ها تموم مشکلات خانواده رو به دوش دیگر اعضا میذارن تا حل بشه و وقتی هم که حل نشه یا به برنامه های اونها برخورد بکنه زمین و زمان رو بهم می زنند همچین شخصیتی خوب باعث بدبختی طرف میشه که قراره روزی همسرش بشه .خوب اینطوری حتما والدین در برابر حرف ازدواج اون فرزند بی مسئولیتشون می ایستند.این یه چیز طبیعیه ....
خدایا مرا ببخش به خاطر در هایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود...
احسنت تمام خانواده ها میخوان که قرزندانشان زندگی بی درد سر و آرامی را داشته باشند این جوانها هستند که می تونن نظر پدر مادرشان را جلب کنند
یکی از اساتید ما میگفت اگه میخواید بگید به خانواده هاتون که میتونید خانواده اداره کنید مدت یه ماه همه کارای ریز خونه رو انجام بدید مثلا صبح زود بلند شید برید نون بگیرید یا کفشای خانواده رو واکس بزنید به موقع بیاید خونه و از این دست کارها رو انجام بدید تا خانواده به مسئولیت پذیر بودن شما پی ببرند همین طور که کاربر گرامی کویر گفتند خانواده ها بیشتر به فرزندانی که به اصطلاح دهنشان بوی شیر نمیدهد توجه میکنند چون میدانند که آن جوان میتواند خانواده رو اداره کند من هم به پسرهای جوان توصیه میکنم که اگر میتوانند دستشان توی جیب ودشان باشد و اگر هم دانشجو هستند بروند تدریس خصوصی کنند مثل خود من توی دانشگاه که بودم این کار رو میکردم و توی شرکتی که با دوستامون راه انداخته بودیم کر میکردیم خب هم خرج زندگیم در می اومد هم پول اجاره خونمو میدادم و هم با کار کردن تفریح میکردم ولذا میشه هم کار کرد و هم درس خوند پس خواهشان برای من بهانه درس خوندن رو نیارید:bikh:
داداشی خواستی یه دوره کلاس واست میزارم تا به صورت خودم یعنی کاملا غیر مستقیم بگی مامی من زن میخوام:)آی قربون آدم چیزفهم:khande:....ما که نظر شمارو داریم...ولی خانواده ها راضی نمیشن...در نتیجه تبدیل میشه به روابط مخفیانه که تا جایی که ما شنیدیم حتی اگر پاک باشه خدا دوست نداره
کاربردش خیلی بیشتر از مستقیم هست!:)
جان خودم!:bikh:
راستی راستی اینجا رو بخون!
تجربه ی خود منم گفتم خودم!حتما بخون مهدی جوووووون!
http://www.noas.ir/f/forum349/thread34475.html
یاعلی
بابا من کی گفتم زن میخوام!!!!عجبا...:idontnow::khande:
ازدواج که هنوز واسه من خیلی زوده!!در ضمن شرایطشم ندارم!منظور من یه چیز دیگه بود!شناخت طرفین و از این حرفا نه ازدواج تو این سن!
بحث شما رو من قبول دارم....خانواده باید بفهمه که بچش بزرگ شده تا حرفشو قبول کنن...ولی متآسفانه بعضی خانواده هام هستن که عرف غلط جامعه رو پیش گرفتن!!از این حرفا که پسر باید حتمآ سنش از 30 سال رد بشه اونوقت میشه گفت میتونه زن بگیره!باید شغل خوب و خونه مستقل فراهم کنه بعد ازدواج....کلآ از دردسای ازدواج فرارین...حوصوله ازدواج رو ندارن...خیال میکنن هر چی زمان بیشتر بگذره راحتتر میشه ازدواج کرد!راحتتر بگیم وقتی که پسرشون فسیل شد:khande:
ولی خداییش من هنوز ازدواج واسم زوده!اصلآ اگه الان ازدواج کنم بی ضرر چیز دیگه ای نصیب دو طرف نمیشه!منظور من از جواب حرف آقای سیدی یه چیز دیگه بود
از ماموریت که برگشت خوشحال بود:پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....
************
مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرونهنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:صدای گریه آقا را نمی شنوی؟
به غير از اقايون خانمها هم همينطور انها هم مي توانند كارهاي خانه مثل غذا پختن و خيلي چيزها را دست بگيرند
فقط با اين تفاوت اگر مادر خانه بگذارد و صدتا ايراد نگيرند و تو را دلسرد بكنند و بعد هم هر كاري مي كني بگويند ديگه وقت اش تمام كارهاي خانه به گردنت بندازند :khande:
ولي به غير از اينها دختر وپسر بايد مهارت هايي كسب كنند قبل از ازدواج به خصوص پسر براي خريد كه اين قدر خانمها اذيت :)نشوند سر هر خريدي
در مورد نظر 1شما هرکس ی نظر داره ولی خیلی از افراد هستن ک تحصیلات عالیه دارن وبقول شما کارساز نیست و درد سری برا شما ها نداره :badbad:درمورد 3باید بگم اگه بنظر شما راحت میتونید افکار ی فردو تغییر بدید منم میگم ب شخصه قول میدم پسرا رو طرز رفتارشونو عوض کنم لطفا اگه قراره نظر بدید دقت کنید
ویرایش توسط مهدی موعود : 06-02-2012 در ساعت 14:19
آدمی به خودی خود نمی افتد اگر بیفتداز همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است
آقایون و خانومای محترم و بزرگوار....من همینجا از این پستم که جناب مهدی موعود بهش اشاره فرمودند از همتون معذرت خواهی میکنم و اعلام میکنم که اشتباه کردم.میفهمم که حرف خوبی نزدم.اظهار ندامت و پشیمانی دارم....بخشش,لازم نیست اعدامم کنید:khande:
بندرو عفو بفرمایین:gol:
از ماموریت که برگشت خوشحال بود:پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....
************
مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرونهنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:صدای گریه آقا را نمی شنوی؟
مهدی جون این تازه اول کاره اینقدر میگن که خودت بیای با فیلم بگی بابا من نبودم دستم بود تقصیر آستینم :khande:
خدا کنه آخر کار باشه داداش دعا بفرما:na:
به این نتیجه رسیدم که هر که با خانوم ها در افتاد ورافتاد!:khande:
از ماموریت که برگشت خوشحال بود:پرسید: راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، روزگار ما سیاه خواهد شد ، اینها که گناه می کنند امامشان دیرتر می آید....
************
مثل هر جمعه با یک بغل پرونده از اتاق زد بیرونهنوز قدم از قدم برنداشته با کنجکاوی پرسیدم : این هفته پرونده ها چطور بود؟یک نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و در حال که با سر به اتاق اشاره می کرد ، آرام گفت:صدای گریه آقا را نمی شنوی؟
در حال حاضر 10 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 10 مهمان ها)