احمدی نژاد سال 85 خطاب به بوش:
لیبرالیسم و دموکراسی غربی نتوانسته اند بشر را به آرمانهای خود نزدیک کنند و امروز دو مفهوم شکست خورده اند. ژرف اندیشان و عقلای عالم صدای فرو ریختن اندیشه و نظامات لیبرال دموکراسی را به وضوح میشوند.
سایت ضد انقلاب «رادیو زمانه» 13 خرداد 1387 سخنان رئیس جمهور را اینگونه انعکاس داد:
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]پیشبینی احمدینژاد درباره سرنگونی آمریکا و اسرائیل
محمود احمدینژاد در تازهترین حمله لفظی خود به دشمنان دیرینه جمهوری اسلامی اعلام کرد که اسرائیل به زودی از صحنه روزگار محو خواهد شد و قدرت شیطانی آمریکا با نابودی مواجه است.
احمدینژاد این اظهارات را در جمع میهمانان خارجی شرکت کننده در نوزدهمین سالگرد درگذشت آیتالله روح الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران بیان کرد.
بهگزارش خبرگزاری ایرنا، رییسجمهوری ایران در ادامه سخنان خود گفت: «بدانید رژیم جنایتکار و تروریست صهیونیستی به پایان کار خود رسیده و بزودی از صحنه جغرافیا محو خواهد شد.» و با اشاره به آمریکا گفت: «دوران افول و اضمحلال قدرت شیطانی آمریکا آغاز شده است.»
موسوی سال 88 در مناظره خطاب به احمدی نژاد:
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]وی مدیریت هیجانی، بیثبات، نمایشی، شعاری و خرافهگرایی را از سیاستهای مدیریتی دولت نهم عنوان كرد و گفت: بنده 4 سال است كه میشنوم اسرائیل، فرانسه و آمریكا در حال فروپاشی است. بر اساس همین سیاست خارجی را تدوین میكنیم كه بیشك به بیراهه میرویم.
حال 5 سال پس از پیش بینی احمدی نژاد از فرو ریختن اندیشه و نظامات لیبرال دموکراسی و 2 سال پس از تمسخر احمدی نژاد توسط موسوی و دیگران، حق با که بود؟
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۰
به نظرم بد نیست بعضی سیاسیون یکبار دیگر نامه احمدی نژاد به بوش را مطالعه کنند تا ببینند که نظرات او چه بوده و درستی نظراتش را متوجه شوند!!!
آیا ممکن نیست سایر نظرات او نیز به زودی تحقق یابد؟؟؟
نظراتی که باز بعضی فقط تمسخر میکنند................
================================================== =
متن نامه 17 صفحهای رییس جمهور ایران به رییس جمهور آمریكا بدین شرح است:
جناب آقای جرج. دبلیو. بوش
رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا
مدتی در این اندیشه بودم چگونه میتوان تناقضات غیر قابل انکار موجود در صحنه بین المللی را که مدام مورد بحث محافل مردمی بخصوص مجامع سیاسی و دانشجویی است توجیه کرد. سئوالات زیادی در این مورد بی جواب مانده است لذا تصمیم گرفتم شمه ای از این تناقضات و سئوالات را مطرح کنم، شاید فرصتی برای تصحیح آنها فراهم آید.
آیا میشود؛ پیرو حضرت مسیح (ع) پیامبر بزرگ الهی بود، خود را متعهد به حقوق بشر دانست،
لیبرالیسم را الگوی تمدنی معرفی کرد،
با گسترش سلاحهای هسته ای و کشتار جمعی اعلام مخالفت نمود،
مبارزه با تروریسم را شعار خود قرار داد،
و در نهایت؛
برای تشکیل جامعه واحــد جهانی تلاش کرد. جـامعه ای که قرار است حضرت مسیح (ع) و صالحان زمین در آن حکومت کنند.
اما در عین حال؛
کشورها مورد تعرض قرار گیرند. جان و حیثیت و هستی افراد از ارزش ساقط شود و مثلا فقط با احتمال حضور چند مجرم در یک روستا، یا شهر و یا کاروان، تمام آن روستا یا شهر و یا کاروان به آتش کشیده شود.
یا بــا احتمال وجود سلاحهای کشتـار جمعی در یک کشور، آن کشور تصرف شود. حدود صد هزار نفر از جمعیت آن کشته شوند، منابع آب و کشاورزی و صنعت آن منهدم گردد و نزدیک به 000/180 نفر نیروی نظامی در آن مستقر گردد.
حریم مقدس خانههای شهروندان شکسته گرددو شاید بیش از 50 سال یک کشور به عقب برگردانده شود. با چه هزینه ای ؟ با صرف صدها میلیارد دلار از خزانه یک کشور و بعضی کشورهای دیگر و با اعزام دهها هزار از جوانان به عنوان سربازان نیروی مهاجم، قرار دادن آنان در معرض کشتار و دور کردن آنان از خانوادههای خود، آلوده کردن دست آنان به خون دیگران و اعمال فشارهای روحی و روانی به آنان به نحوی که هر روز تعدادی از آنان خودکشی کنند و وقتی به کشور خود برمی گردند رنجور و افسرده باشند و با امراض گوناگون سر و کار داشته باشند. تعدادی نیز کشته شده و جنازههای آنان تحویل خانوادههای آنان گردد.
به بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی این تراژدی بزرگ برای مردم کشور اشغال شده و مردم کشور اشغال کننده اتفاق میافتد، بعد معلوم میشود سلاح کشتار جمعی وجود نداشته است.
البته صدام یک دیکتـاتور جنایتکار بود. اما قصد از جنگ نه سرنگونی او بلکه حذف سلاحهای کشتار جمعی اعلام شده بود. صدام در این مسیر سرنگون شد و مردم منطقه از این سرنگونی ابراز رضایت کردند. صدام در تمام طول جنگ تحمیلی علیه ایران مورد حمایت غرب بود.
آقای رئیس جمهور
شایــد بدانید من یک معلم هستـم. دانشجویان میپرسنــد این اقدامات را چگونه میتوان با ارزشهای صدر این کلام من جمله تعهد به آئین حضرت مسیح (ع) پیامبر صلح و رحمت تطبیق داد ؟
متهمانی در گوانتانامو در بند هستنـد که محاکمه نمیشوند. به وکیل دسترسی ندارند. خانوادههای آنان نمیتوانند آنان را ببیننـد و در خارج از کشور خـــــود نگهداری میشوند و هیچ نظارت بین المللی بر آنان نیست. معلوم نیست اینها زندانی هستند. اسیر جنگی اند، متهم اند و یا محکوم ؟
بازرسان اتحادیــه اروپایی تاییـد کرده اند که زندانهای مخفی در اروپا هم وجود دارد. من نتوانستم ربودن افراد و نگه داشتن آنان را در زندانهای مخفی با هیچیک از نظامهای قضایی دنیا تطبیق دهم و نفهمیدم که این اقدامات با کدامیک از ارزشهای صدر این مقال تطابق دارد. با تعلیمـات حضرت مسیح (ع) یا حقوق بشر یا ارزشهای لیبرالیسم.
جوانان، دانشجویان و مردم در مورد پدیده اسرائیل سئوالات زیادی دارند. حتما بعضی از آنها را شنیده اید.
در طول تاریخ کشورهای زیادی اشغال شده اند اما از پدیدههای نوظهور عصر ما، تاسیس یک کشور جدید با مردمانی جدید است.
دانشجویان میگویند 60 سال پیش چنین کشوری وجود نداشت. اسناد و کره جغرافیایی قدیمی را نشان میدهند و میگویند هر چه جستجو میکنیم کشوری به نام اسرائیل نمیبینیم.
مجبورم آنان را راهنمایی کنم تاریخ جنگ جهانی اول و دوم را مطالعه کنند. یکبار یکی از دانشجویان گفت در طول جنگ جهانی دوم که دهها میلیون نفر در آن کشته شدند، اخبار جنگ به سرعت از جانب متخاصمین منتشر میشد و هر کدام پیروزیهای خود و شکستهای طرف مقابل را اعلام میکردند. بعد از جنگ ادعا شد که شش میلیون یهودی کشتــه شده اند. شش میلیون نفر که با حداقل دو میلیون خــانواده نسبت داشتـه اند.
فرض کنیم این خبر صحیح باشد آیا نتیجه منطقی آن میتواند تاسیس کشور اسرائیل در منطقه خاورمیانه و یا حمایت از آن باشد ؟ این پدیده چگونه تحلیل و تفسیر میشود ؟
آقای رئیس جمهور
حتما میدانید اسرائیل با چه هزینهها و پیامدهایی تاسیس شد:
- با کشته شدن هزاران نفر
- با آواره شدن چند میلیون نفر از بومیان منطقه
- با تخریب صدها هزار هکتار از مزارع و باغات زیتون و با تخریب شهرها و آبادیها
این تراژدی منحصر به زمان تاسیس نیست، متاسفانه 60 سال است که ادامه دارد.
رژیمی تاسیس شده است که حتی به بچهها رحم نمیکند، خانهها را بر سر مردم خراب میکند، برنامه ترور شخصیتهای فلسطینی را از قبل اعلام میکند و هزاران فلسطینی را در زندانهـا نگهداری میکنـد. چنین پدیـده ای در قرون اخیر کم نظیر یـا بی نظیر است.
سئوال بـزرگ دیگر بسیاری از مردم این است که چرا چنین رژیمی مورد حمایت است ؟
آیا حمــایت از چنیــن رژیمی حمایت از تعلیمات حضرت مسیح (ع) یا حضرت موسی (ع) و یا منطبق بر ارزشهای لیبرالیستی است.
و آیا واگذار نمودن حق تعیین سرنوشت تمام سرزمین فلسطین به صاحبان اصلی آن که در داخل و خارج فلسطین هستند، اعم از مسلمانان و یهودیان و مسیحیان، با اصول دموکراسی و حقوق بشر و تعلیمات انبیاء منافات دارد ؟
اگر منافات ندارد چرا با همه پرسی مخالفت میشود ؟
دولت فلسطینی اخیراً با انتخاب مردم فلسطین روی کا ر آمد. همه ناظران بیطرف تایید میکنند این دولت منتخب مردم است. با ناباوری دولت منتخب را تحت فشار قرار دادند و به او گفته شد باید رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسد و دست از مقاومت بردارد و برنامههای دولت قبل را تعقیب نماید.
اگر دولت فعلی فلسطینی چنین سیاستهایی را از قبل اعلام کرده بود آیا مردم فلسطین آن را انتخاب میکردند. آیا این نوع موضعگیری در مقابل دولت فلسطینی قابل تطبیق با ارزشهای پیش گفته است ؟ همچنین مردم میپرسند چرا هر قطعنامه ای که در شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی مطرح میگــردد وتو میشود ؟
آقای رئیس جمهور
می دانید با مردم زندگی میکنم و دائم با آنان در تماس هستم بسیاری از مردم خاورمیانه به نحوی با من تماس میگیرند. آنان اینگونه سیاستهای چندگانه را با هیچ منطقی سازگار نمیدانند.
شواهد نشان میدهد عموم مردم منطقه، هر روز نسبت به سیاستهای اعمال شده عصبانی تر میشوند.
قصد من طرح سئوالات فراوان نیست امــا میخواهم به چند نکته دیگر هم اشاره کنم.
چرا در منطقه خاورمیانه هر پیشرفتی در علم و فن آوری، تهدیدی علیه رژیم صهیونیستی تعبیر و تبلیغ میشود ؟ آیا تلاش علمی و تحقیقاتی از حقوق اولیه ملتها نیست ؟
شما احتمالا با تاریخ آشنایی دارید. غیر از قرون وسطی در چه مقطع تاریخی و در کجای عالم پیشرفت علمی و فنی یک جرم تلقی شده است ؟ آیا فرض احتمال استفاده از علوم در مقــاصد نظامی میتواند دلیلی بر مخالفت با علم و فن بــاشد. اگر چنین نتیجه گیری صحیح باشد پس باید با همه علوم مخالفت شود، حتی با فیزیک، شیمی، ریاضیات، علوم پزشکی، مهندسی و...
در قضیه عراق دروغی گفته شد. نتیجه آن چه بود ؟ من تردیدی ندارم که در تمام جوامع بشری دروغ امر ناپسندی است و جنابعالی هم دوست ندارید کسی به شما دروغ بگوید.
آقای رئیس جمهور
آیا ملتهای مختلف در امریکای لاتین حق دارند بپرسند چرا با حکومتهای منتخب آنان در این قاره مخالفت و در مقابل از کودتاگران حمایت میشود. چرا سایه تهدید دائمی بالای سر آنان است ؟
مردم افریقا مردمی پرتلاش، خلاق و با استعداد هستند. آنان میتوانند نقش مهم و ارزنده ای در تامین نیازها و پیشرفت مادی و معنوی جامعه بشری ایفا کنند. فقر و تنگدستی در بخش بزرگی از افریقا مانع چنین نقشی است. آیا آنان حق دارند بپرسند
چرا ثروت عظیم و معادن آنان به یغما برده میشود در حالیکه خود آنان بیش از دیگران نیازمند آن هستند.
آیا چنین اقداماتی با تعلیمات حضرت مسیح و با حقوق بشر منطبق است ؟
ملت شجاع و مومن ایران هم سئوالات زیادی دارند. از جمله؛ انجام کودتای 28 مرداد در پنجاه و دو سال پیش و سرنگونی دولت قانونی وقت، مقابله با انقلاب اسلامی و تبدیل سفارت به ستاد حمایت از مخالفین جمهوری اسلامی مستند به هزاران برگ سند، حمایت از صدام در جنگ علیه ایران، سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران، توقیف اموال ملت ایران، تهدیدات روز افزون و ابراز ناراحتی و عصبانیت از پیشرفت علمی و هسته ای ملت ایران، در حالی که تمام ایرانیان به خاطر پیشرفت کشورشان شادند و جشن و سرور برپا کردنــد، و موارد متعددی از ایـن دست که از شرح آن در این نامه میگذرم.
آقای رئیس جمهور
واقعه 11 سپتامبر واقعه هولناکی بود. کشتن بیگناهان در همه جای دنیا تاسف بار و دردناک است. دولت ما همان موقع با اعلام تنفر از مسببین چنین وقایعی به بازماندگان حادثه تسلیت گفت و اظهار همدردی کرد.
همه دولتها موظفند از جان و مال و آبروی شهروندان خود محافظت کنند. آن طور که گفته میشود دولت شما برخوردار از سیستمهای امنیتی و حفاظتی و اطلاعاتی گسترده ای است. حتـی مخالفین خود را در خارج از مـرزها شکـــار میکند. عملیات 11 سپتامبر عملیات ساده ای نبود. آیا طراحی و اجرای عملیات بدون هماهنگی با سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی و یـا نفوذ گستـــرده در آن مـی توانست امکان پذیر باشد ؟ البته این یک احتمال عقلایی است. چرا ابعاد این موضوع تا کنون مخفی مانده
است ؟ چرا توضیح داده نمیشود چه کسانی در این حادثه کوتاهی کرده اند ؟ و چــرا مسببین و مقصرین معرفی و محــاکمه نمـی شوند؟
آقای رئیس جمهور
از وظایف همه دولتها ایجاد امنیت و آرامش برای شهروندان است. مردم کشور شما و کشورهای همجوارِ نقاطِ بحرانی جهان چندین سال است احساس امنیت روانی ندارند.
بعد از حادثه سپتامبر به جای التیام روانی و آلام آسیب دیدگان و شهروندان امریکایی که به شدت تحت تاثیر حادثه بودند، برخی رسانههای غربی جو ناامنی را دامن زدند و بطور مداوم از احتمال حملات تروریستی سخن گفتند و مردم را در ترس و وحشت نگه داشتند. آیا این خدمت به مردم امریکاست ؟ آیا خسارت ناشی از ترس و وحشت قابل محاسبه است ؟
تصور کنید، شهروندان امریکایی در همه جا احتمال حمله را میدادند. در خیابانها، درمحل کار و د رخانه احساس ناامنی میکردند. این وضعیت را چه کسی میپسندد؟ چرا رسانــهها به جای القای آرامش و امنیت، نا امنی را القا میکردند.
برخی معتقدند این تبلیغات برای زمینه سازی و توجیه حمله به افغانستان بوده است. در همینجا باید اشاره ای به رسانهها بشود.
در منشورهای رسانه ای، اطلاع رسانی درست و حفظ امانت در انتشار خبر، یک اصل انسانی و پذیرفته شده است. مایلــم تاسف عمیق خود را از عدم تعهد برخی رسانههای غربی به چنین اصلی اعلام کنم. بهانه اصلی در حمله به عراق وجود سلاحهای کشتار جمعی بود. آن قدر این موضوع تکرار شد تا مردم باور کنند و زمینه حمله به عراق نیز فراهم شود.
آیا در فضای ساختگی و دروغ، حقیقت گم نمیشود؟
و آیا گم شدن حقیقت با معیارهای پیش گفته سازگار است ؟
و آیا حقیقت، نزد خدا هم گم میشود ؟
آقای رئیس جمهور
در همه کشورها مردم هستند که هزینه دولتها را میپردازند تا دولتها به آنان خدمت کنند.
سئوال این است که صدها میلیارد دلار هزینههای سالیانه لشکر کشی به عراق چه دست آوردی برای مردم داشته است ؟
جنابعالی اطلاع دارید در بعضی از ایـالات کشور شما مردم در فقر و تنگدستی هستند. هزاران نفر بی خانمان زندگی میکنند. بیکاری معضل بزرگی است و این مشکلات کم و بیش در سایر کشورها هم هست. آیا در چنین شرایطی آن حجم عظیم لشکر کشی و آن هزینههای هنگفت از خزانه مردم توجیه پذیر است و با اصول پیش گفته تطابق دارد ؟
آقای رئیس جمهور
آنچه گفتـه شد بخشی از دردهای امروز مردم جهان، منطقه ما و مردم شماست. اما کلام اصلی من که شما حداقل بخشی از آن را تصدیق خواهید کرد این است که:
حاکمان دوران معینی دارند و پایدار نیستند، اما نام و یاد آنان درتاریخ خواهد ماند و در آیندههای نزدیک و دور دائم در معرض قضاوت خواهند بود.
مردم خواهند گفت، در دوران ما چه گذشته است. آیا برای مردم امنیت، رفاه و آسایش آورده ایم یا نا امنی و بیکاری.
آیا میخواستیم عدالت بر پا کنیم یا فقط از گروههای خاصی حمایت کردیم و به قیمت فقر و تنگدستی عده زیادی از مردم، عده اندکی را به ثروت و مقام رساندیم و رضایت آنان را بر رضایت خدا و مردم ترجیح دادیم.
آیا ا زحقوق مردم و محرومین دفاع کردیم یا آنانرا نادیده گرفتیم.
آیا ازحقوق انسانها در سراسر جهان دفاع کردیم یا اینکه با تحمیل جنگ و دخالتهای غیر قانونی در امور کشورها و با ایجاد زندانهای مخوف عده ای را به بند کشیدیم.
آیا امنیت و صلح را برای جهان رقم زدیم یا سایه تهدید و زور را در جهان گسترانیدیم.
آیـا به ملت خود و سایر مردم جهان راست گفتیم یا اینکه حقایق را وارونه جلوه دادیم. آیا طرفـدار مردم بودیم یا طرفدار اشغالگران و ستمگران. آیا درحکومت ما منطق، عقل، اخلاق، صلح، عمل به تعهدات، گسترش عدالت، خدمت به مردم، رفاه و پیشرفت، حفظ کـــرامت انسانی مورد توجه بود یا زور اسلحـه، تهدید، نــاامنی، بـی توجهی به مردم، عقب انداختن پیشرفت و تعالی ملتها و پایمال کردن حقوق انسانها.
و بالاخره خواهند گفت آیا به آنچه سوگند یاد کردیم، در خدمت به مردم که وظیفه و تعهد اصلی ماست و به آئین پیامبران پایبند بودیم یا خیر؟
آقای رئیس جمهور
تا کی جهان میتواند چنین وضعیتی را تحمل کند. با این روند، جهان به چه سمتی خواهد رفت ؟
- تـا کی مردم جهان باید خســارت تصمیمات نادرست برخی حاکمان را بدهند ؟
- تا کی باید سایه نا امنی ناشی از انباشت سلاحهای کشتار جمعی بر مردم جهان سایه افکند ؟
- تا کــی باید خون کودکان و زنـان و مردان بر سنـگ فرش خیابانها و کوچهها بریزد و خانههای مردم بر سر آنان خراب شود ؟
آیا جنابعالی از وضعیت امروز جهان راضی هستید ؟
و آیا فکر میکنید سیاستهای جاری میتواند ادامه یابد؟
آیا اگر به جای صدها میلیارد دلار مخارج امنیتی، نظامی و لشگر کشی این ارقام صرف سرمایه گذاری و کمک به کشورهای ضعیف، توسعه بهداشت و مبارزه با امراض مختلف، آموزش و بالا بردن توانمندیهای فکری و جسمی، کمک به آسیب دیدگان ناشی از بلایای طبیعی، ایجــاد اشتغال و تولید، آبادانی و رفع فقر و محرومیت، و صرف ایجاد صلـح، رفع اختلافات بین کشورها، خاموش کــردن جنگهای قومی و نژادی و... میشد، امروز جهان در چه موقعیتی بود ؟ و آیا دولت و مردم شما نیز احساس غرور و سربلندی نمیکردند؟
آیا موقعیت سیاسی و اقتصادی دولت شما و مردم مستحکمتر نبود؟
با کمال تاسف میگویم آیا نفرت فزاینده امروز مردم جهان نسبت به دولت امریکا وجود داشت ؟
آقای رئیس جمهور قصد آزردن خاطر کسی را ندارم.
آیا اگر امروز حضرت ابراهیم، اسحق، یعقوب، اسماعیل، یوسف و یا حضرت عیسی (علیهم السلام ) حضور داشتند در مورد این رفتارها چه قضاوتی داشتند؟ آیا در جهان موعود که عدالت سرتاسر آن را فراخواهد گرفت و حضرت عیسی مسیـح (ع) حضور خواهنـد یافت به ما نقشی خواهنـد داد ؟ و آیا ما را خواهند پذیرفت ؟
سئوال کلیدی من این است؛ آیا راه بهتری برای تعامل با ملتها و جهان وجود ندارد ؟
امــروز در جهان صدهــا میلیون نفر مسیحی و صدها میلیون نفر مسلمان و میلیونها نفر پیرو آئین حضرت موسی (ع) هستند. همه ادیان الهی در یک کلام شریک هستند و آن کلمه توحید است، یعنی اعتقاد به خدای یگانه ای که جز او خدایی در جهان نیست.
قرآن کــریم بر این کلام مشتـــرک تاکید دارد و همــه پیروان ادیان الهی را دعوت میکند و میفرماید:
بگو ای اهل کتاب بیائید به سوی کلمه ای که پذیرفته ما و شماست. آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را سوای خدا به پرستش و ربوبیت نگیرد (قرآن مجید - سوره آل عمران آیه 63)
آقای رئیس جمهور
بر اساس کلام الهی همه ما به پرستش خدای یگانه و تبعیت از رسولان الهی دعوت شده ایم.
(( پرستش خداوندیکه فوق همه قدرتهای عالم است و بر هر کاری تواناست. )) ((خداوندی که دانای پنهان و آشکار و گذشته و آینده است و میداند در قلب بندگانش چه میگذرد و اعمال آنانرا ثبت میکند.))
((خداوندی که مالک آسمانها و زمین است و همه عالم عرصه پادشاهی اوست.))
((تدبیـر همه عالم به دست اوست و به بندگان وعده مغفرت و بخشش گناهــان مـی دهد. ))، ((او یار مظلومان و دشمن ستمگران است.))، ((رحمن و رحیم است. ))، ((پشتیبان مومنان است و آنانرا از ظلمت به نور هدایت میکند.))، ((ناظر اعمال بندگان است. ))، ((بندگان را به ایمان و عمل صالح دعوت میکند و از آنان میخواهد که در مسیر حق قدم بردارند و دراین مسیر استوار باشند. ))، ((بندگان را به اطاعت رسولانش دعوت میکند و بر اعمال آنان شاهد و ناظر است)) و ((پایان بــد را متعلق به کسـانی میداند که فقط حیات این جهانی را انتخاب کنند و از امر او سرپیچی کنند و به بندگان او ظلم روا دارند. ))
((و پایان نیکو و بهشت جاوید را از آن بندگانی میداند که از عظمت و مقام او بترسند و از هوای نفس خویش پیروی نکنند. ))
ما معتقدیم بازگشت به آئین انبیاء الهی تنها راه سعادت و نجات است. شنیده ام جنابعالی به آئین مسیح (ع) گرایش دارید و به وعده الهی حکومت صالحان در زمین اعتقاد دارید.
ما نیز حضرت عیسی مسیح (ع) را از پیامبران بزرگ الهی میدانیم که در قرآن بارها از ایشان تجلیــل شده است و این کلام از حضرت مسیح (ع) نقل شده است:
و ان الله ربی و ربکم فـاعبدوه هـذا صراط مستقیم پــروردگار من و شما الله است. پس او را بپرستید و صــراط مستقیم الهی همین است. (قرآن مجید - سوره مریم آیه 36 )
بندگی و اطاعت خداوند شعار همه پیامبران الهی است.
خدای همه مردمان در اروپا، آسیا، افریقا، امریکا و اقیانوسیه و همه عالم یکی است او خدایی است که هدایت و عزت همه بندگان خود را میخواهد و به انسانها کرامت بخشیده است.
و در کلام الهی است که ((خداوند قادر متعال پیامبران را با معجزات و نشانههای آشکار برای هدایت مردم فرستاده تا آیات الهی را به آنان نشان دهند و آنان را از گناه و آلودگیها پاک کنند. و کتاب و میزان را فرستاد تا مردم عدالت را بر پا کنند و از طغیانگران بپرهیزند. ))
همه این آیات به نحوی در کتاب مقدس نیز آمده است.
پیامبران الهی وعده داده اند که:
روزی بر پا خواهد شد که همه انسانها در پیشگاه خداوند متعال حاضر خواهند شد تا به اعمال آنان رسیدگی شود. نیکوکاران به بهشت رهنمون خواهند شد و بدکاران به عذاب الهی دچار میشوند. فکر میکنم هر دوی ما به چنین روزی اعتقاد داریم. اما
محاسبه اعمال حاکمان آسان نخواهد بود. زیرا ما باید پاسخگوی ملت خود و همه کسانی باشیم که اعمال ما به نحوی در زندگی آنان موثر بوده است.
پیامبران، صلح و آرامش را بر پایه خداپرستی و عدالت و حفظ کرامت انسانی برای همه بشریت خواسته اند.
آیا اگر همه ما به این مبانی، یعنی توحید و خداپرستی، عدالت و حفظ کرامت و عزت انسانی و اعتقاد به روز واپسین معتقد و متعهد شویم، نمیتوان بر مشکلات امروز جهان که نتیجه دوری از اطاعت خداوند و آئین پیامبران است فائق شد و بهتر و زیبا تر نقش آفرینی کرد؟
آیا اعتقاد به این مبـانی، صلح و دوستی و عدالت را گسترش نمیدهد و تضمین نمیکند ؟
آیا مبانی مزبور آئین نوشته یا نا نوشته اکثریت مردم جهان نیست ؟
آیا جنابعالی این دعوت را اجابت نمیکنید ؟ بازگشت حقیقی به آئین پیامبران، به توحید و عدالت، به حفظ کرامت انسانی و به اطاعت از خداوند و رسولان او.
جناب آقای رئیس جمهور
نگــاهی به تاریخ نشان میدهد که اگر حکومتها در طریق ظلم و ستــم باشند نمـــی توانند پایدار بمانند. خداوند سرنوشت بشریت را به دست آنان نسپرده است. خداوند جهان و انسانها را رها نکرده است، چه بسیار وقایعی که بر خلاف خواست و تدبیر حکومتها اتفاق میافتد. وقایع نشان میدهد دست قدرت برتری در کار است که همه امور با اراده او رقم میخورد.
آقای رئیس جمهور
آیا نشانههای تغییر و تحولات در جهان امروز قابل انکار است ؟
آیا اوضاع فعلی جهان با ده سال قبل را میتوان مقایسه کرد. تغییرات سریع و بسیار گسترده است.
مردم جهان از وضعیت موجود راضی نیستند و کمتر به وعدهها و اظهارات برخی حاکمان موثر در جهان اعتماد میکنند.
مردم بسیاری از نقاط جهان احساس ناامنی میکنند و با توسعه نا امنی و جنگ مخالفند وسیاستهای چندگانه را نمیپذیرند.
مردم نسبت به شکاف موجود بین ثروتمندان و فقرا و کشورهای مرفه و فقیر معترض هستند.
مردم از فساد رو به تزاید ابراز تنفر میکنند.
مردم بسیاری ازکشورها از اینکه بنیانهای فرهنگی آنان در معرض تهاجم است و بنیان خانوادهها از هم میپــاشد و از اینکه مهر و محبتها کم شده است ناراحتند.
مردم جهان به سازمانهای بین المللی خوشبین نیستند زیرا حقوق آنان توسط این سازمانها استیفا نمیشود.
لیبرالیسم و دموکراسی غربی نتوانسته اند بشر را به آرمانهای خود نزدیک کنند و امروز دو مفهوم شکست خورده اند. ژرف اندیشان و عقلای عالم صدای فرو ریختن اندیشه و نظامات لیبرال دموکراسی را به وضوح میشوند.
امروز توجه مردم جهان به سوی یک کانون اصلی، رو به افزایش است و آن کانون، خداوند یگانه است و صد البته مردم با خداپرستی و تمسک به آئین پیامبران بر مشکلات
خود پیروز خواهند شد. سئوال جدی من این است آیا شما نمیخواهید آنان را همراهی کنید.
آقای رئیس جمهور
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، جهان به سمت خداپرستی و عدالت به پیش میرود و اراده خدا بر همه چیز غلبه خواهد کرد.
والسلام علی من التبع الهدی
محمود احمدی نژاد
رئیس جمهوری اسلامی ایران