عنايت حضرت معصومه(سلام الله علیها) به زوّار مرقدشان
آقاي شيخ عبداللّه موسياني از حضرت آيت اللّه العظمي مرعشي نجفي نقل كردند:
« شب زمستاني بود كه من دچار بي خوابي شدم؛ خواستم حرم بروم؛ ديدم بي موقع است؛ آمدم خوابيدم و دست خود را زير سرم گذاشتم كه اگر خوابم برد، خواب نمانم؛ در عالم خواب ديدم خانمي وارد اطاق شد. قيافه او را به خوبي ديدم ولي آن را توصيف نمي كنم. او به من فرمود:
«سيد شهاب! بلند شو و به حرم برو، عده اي از زوار من پشت در حرم از سرما هلاك مي شوند، آنها را نجات بده.»
ايشان مي فرمايد: «من به طرف حرم راه افتادم؛ ديدم پشت در شمالي حرم (طرف ميدان آستانه) عده اي زوار اهل پاكستان يا هندوستان (با آن لباسهاي مخصوص خودشان) در اثر سردي هوا پشت در حرم دارند به خود مي لرزند؛ در را زدم، حاج آقا حبيب ـ كه جزو خدام حرم بود ـ با اصرار من در را باز كرد؛ من از مقابل (جلو) و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند و در كنار ضريح آن حضرت به زيارت و عرض ادب پرداختند؛ من هم آب خواستم و براي نماز شب و تهجد وضو ساختم. »
منبع: فروغي از كوثر، نشر زائر، ص 58 و 59.