جهاد و قیام مسلّحانه چه ابتدایى و یا تدافعى آن بستگى به شرایطى دارد كه با وجود آن شرایط ، آمادگى مردم براى دفاع یا جنگ تحقّق پیدا مى كند و با نبود آن همه چیز عوض مى شود.
شرایط زمان امام مجتبى(علیه السلام) راهى غیر از مصالحه با نیرنگباز عرصه هاى سیاست باقى نگذاشته بود ؛ چرا كه جنگ هاى طولانى داخلى ، آمادگى مردم را براى ادامه جنگ به كلى از بین برده بود ؛ زیرا عدّه كشته شدگان جنگ صفین، بنا به نقل مسعودى ، (مروج الذهب، 274/2) از طرفین صدوده هزار و شماره كشتگان جنگ نهروان چهار هزار نفر بود، (مروج الذهب، ج 2)، و بنا به نقل یعقوبى (تاریخ یعقوبى ، 195/2) مقتولین جمل كه قبل از صفین و نهروان روى داد سى و چند هزار نفر بود .
این كثرت مقتولین در جنگهاى داخلى قیافه جهاد را مهیب و وحشت زا ساخته و مردمان كوتاه فكر و راحت طلب را كه همیشه اكثریت دارند از آن گریزان كرده بود ؛ لذا وقتى كه امام حسن(علیه السلام) تصمیم به جهاد گرفت و مردم را به جهاد ترغیب كرد، بیشتر مردم نپذیرفتند، با اینكه شخصاً از كوفه بیرون رفت و مغیرة بن نوفل را در كوفه جانشین خود قرر داد و نخلیه را لشگرگاه كرد و ده روز در آنجا ماند، بیش از چهار هزار نفر براى جهاد در ركاب آن حضرت بیرون نیامدند .
امام ناچار به كوفه بازگشت و مردم را به جهاد تحریض كرد (الشیعه و الحاكمون، 62) وقتى سستى آنها در امر جهاد معلوم شد، براى اتمام حجت و قطع عذر، خطبه اى خواند و در موضوع جهاد و صلح به طور آشكار از آنها نظر خواست، آنان از اطراف فریاد برداشتند:
ما حاضر به جهاد نیستیم، ما را هلاك نكن.
در روایت است كه جابر به امام حسین(علیه السلام) پیشنهاد داد كه مانند برادرش صلح نماید امام حسین(علیه السلام) فرمود:
اى جابر! برادرم به امر خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)صلح كرد و من هم به امر خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) رفتار مى كنم.