قبل از پاسخ به این سؤال لازم است معنای تكتف یا تكفیر و یا همان دست بسته نماز خواندن در لغت دانسته شود و نظر ائمه و فقهای شیعه پیرامون آن بررسی شود .
تكفیر در لغت
ابن اثیر در این باره میگوید :
التكفیر ، وهو وضع الیدین على الصدر ، والانحناء ، خضوعا واستكانة .
النهایة فی غریب الحدیث، ج 4، ص 100.
تكفیر عبارت است از قرار دادن دو دست بر روی سینه و مقداری خم شدن به خاطر خشوع و درماندگی.
و جوهری میگوید :
والتكفیر أن یخضع الإنسان لغیره كما یكفر العلج للدهاقین، یضع یده على صدره ویتطامن له.
الصحاح، ج 2، ص 808.
تكفیر این است كه انسان برای دیگری خشوع نماید همانگونه كه چهارپا برای صاحبش خشوع می كند یعنی انسان دستش را بر روی سینه قرار دهد و برای او خشوع كند.
زبیدی میگوید :
والتكفیر : أن یخضع الإنسان لغیره وینحنی ویطأطئ [أحدهم] رأسه قریبا من الركوع ، كما یفعل من یرید تعظیم صاحبه ، ومنه حدیث أبی معشر : «أنه كان یكره التكفیر فی الصلاة». وهو الانحناء الكثیر فی حالة القیام قبل الركوع . وتكفیر أهل الكتاب أن یطأطئ رأسه لصاحبه كالتسلیم عندنا . وقد كفر له . وقیل : هو أن یضع یده أو یدیه على صدره.
تاج العروس، ج 7، ص 455.
تكفیر : اینكه انسان برای دیگری خشوع كند و كمر خم كند و یكی از افراد سرش را تا نزدیك ركوع خم كند همانگونه ای كه كسی می خواهد جلوی كسی تعظیم كند و از این قبیل است حدیث ابی معشر : او تكفیر در نماز را مكروه می دانست . و آن خم شدن زیاد در حالت قیام قبل از رفتن به ركوع است . و و تكفیر اهل كتاب این است كه سرش را برای دیگری خم می كند به منزله سلام كردن ما است و گاهی برای او دست به سینه می گذارد و گفته شده است : تكفیر این است كه دست یا دو دستش را روی سینه قرار دهد.
اول:
شیعه همه اعمال خود را طبق سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم انجام میدهد چرا كه معتقد است خدا پیامبر را الگوی ما قرار داده است
َقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ . احزاب 21
تحقیقا برای شما در وجود رسول خدا الگوی نیكویی است
همچنین با ادله قطعیه از سنت پیامبر ما خود را ملزم به تبعیت از ائمه اهل بیت و گرفتن سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از ایشان می دانیم و این مسئله دو دلیل اساسی دارد :
<!--[if !supportLists]-->1- <!--[endif]-->وجوب تبعیت از اهل بیت
شیعه امامیه با وجود ادله زیر راهی جز اتباع از ائمه اهل بیت علیهم السلام را صحیح نمی داند :
الف – حدیث ثقلین
یكی از ادله حدیث ثقلین است كه مورد اتفاق و اعتماد فریقین است و بسیاری از محدثین و كبار علمای اهل سنت آن را نقل كرده اند :
«قام رسول الله [صلى الله علیه وآله] یوماً فینا خطیباً، بماء یدعى خمّاً بین مكة والمدینة، فحمد الله وأثنى علیه، ووعظ وذكرَّ، ثم قال: أمّا بعد، ألا أیها الناس!.. وأنا تارك فیكم ثقلین: أولهما كتاب الله....... ثم قال: وأهل بیتی أذكركم الله فی اهل بیتی، أذكركم الله فی أهل بیتی، أذكركم الله فی أهل بیتی».
صحیح مسلم: ج4 ص1873، باب فضائل علی بن أبی طالب.
رسول خدا روزی در میان ما خطبه خواندند در كنار بركه ای به نام خم بین مكه و مدینه پس حمد و ثنای الهی كرد و موعظه كرد و تذكر داد سپس گفت : اما بعد ای مردم آگاه باشید .. من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم اول آنها كتاب خدا .... سپس فرمودند : و اهل بیتم درباره اهل بیت من به یاد خدا باشید درباره اهل بیت من به یاد خدا باشید درباره اهل بیت من به یاد خدا باشید .
والترمذی آن را به سند خودئ از أبی سعید خدری وزید بن أرقم نقل كرده است كه می گویند :
«قال رسول الله [صلى الله علیه وآله]: إنی تارك فیكم ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدی، أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض، وعترتی أهل بیتی ولن یفترقا حتى یردا علیّ الحوض، فانظروا كیف تخلفونی فیهما»
سنن الترمذی: ج5 ص329. وأخرج قریباً منه أحمد فی مسنده ج3 ص14وص17 وص26 وص59، ج5 ص182 ، والنسائی فی السنن الكبرى ح5 ص51 ح8175، والحاكم فی المستدرك، وقال عنه: «هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله» المستدرك: ج3 ص109ـ 110. وأخرجه غیر هؤلاء من الحفاظ وأئمة الحدیث وقد صححه الألبانی فی صحیح الجامع الصغیر.الألبانی، صحیح الجامع الصغیر: ج1 ص482 ح 2457.
رسول خدا فرمودند : من در میان شما چیزی باقی می گذاریم كه اگر به آن تمسك كنید بعد از من گمراه نمی شوید یكی از آنها بزرگتر از دیگری است كتاب خدا ریسمانی كه از آسمان به زمین كشیده شده است و عترت اهل بیتم و این دو هرگز از یكدیگر جدا نمی شوند تا اینكه كنار حوض كوثر بر من وارد شوند پس مراقب باشید چگونه بعد از من با اینها برخورد خواهید كرد.
اما این اهل بیت كه در این حدیث تبعیت از آنان واجب شده است چه كسانی هستند حیث ذیل از سنن ترمذی مشخص كننده این اهل بیت هستند:
«لما نزلت هذه الآیة على النبی صلى الله علیه وآله: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً فی بیت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسیناً، فجللهم بكساء وعلی خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بیتی، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم یا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خیر»
سنن الترمذی: ج5 ص328. قال عنه الألبانی: «صحیح» الألبانی، صحیح سنن الترمذی: ج3 ص306 ح 3205.، وأخرجه غیره من المحدثین والعلماء، كالطبری فی جامع البیان الطبری، جامع البیان: ج22 ص12 ح21736. والطحاوی فی مشكل الآثار مشكل الآثار: ج1 ص335.
زمانی كه این آیه « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً » احزاب 33 بر پیامبر نازل شد در خانه ام سلمه بود پس حضرت فاطمه سلام الله علیها و حسن و حسین را صدا زند پس آنها را با كسا (یمانی) پوشاند و حضرت علی علیه السلام پشت سر او بود او را نیز با كساء پوشاندند سپس فرمودند : خدایا اینها اهل بیت من هستند پس پلیدی را از آنها دور كن و آنها را پاك و پاكیزه گردان ، ام سلمه گفت : ای رسول خدا من هم با ایشان هستم رسول خدا فرمودند : تو منزله خود را داریم و تو خوب هستی (اما اهل بیت افراد خاصی هستند).
اما اینكه در روایت می گوید به آنها تمسك كنید و باید بدانیم معنای تمسك چیست كه در این باره ملا علی قاری از علمای اهل سنت می گوید :
«والمراد بالأخذ بهم، التمسك بمحبتهم ومحافظة حرمتهم والعمل بروایتهم والاعتماد على مقالتهم...».
مرقاة المفاتیح: ج9 ص3974، باب مناقب أهل بیت النبی [صلى الله علیه وآله].
وذكر المناوی فی فیض القدیر ما یشبه هذا المضمون.المناوی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر: ج3 ص20.
مراد به تمسك به آنها تمسك به محبت آنها و مراقبت احترام آنها و عمل به روایات آنها و اعتماد بر گفتار ایشان است ...
ب- حدیث سفینه
یكی دیگر از احادیثی كه دلیل محكم وقطعی بر وجوب اتباع از مكتب اهل بیت است حدیث سفینه است كه احمد امام حنبلیها و دیگر محدثین و علمای اهل سنت آن را نقل و سند آن را تصحیح كرده اند :
«سمعت أبا ذر یقول وهو آخذ بباب الكعبة: من عرفنی فأنا من قد عرفنی، ومن أنكرنی فأنا أبو ذر سمعت النبی صلى الله علیه وآله یقول: ثم ألا إنّ مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك».
أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة: ج2 ص785؛ الحاكم النیسابوری المستدرك: ج2 ص343. الطبرانی، المعجم الكبیر: ج3 ص44 – 45؛ الطبرانی، المعجم الأوسط: ج4 ص10 ج5 ص306 ـ 355، ج6 ص85؛ الطبرانی، المعجم الصغیر: ج1 ص139ـ 140 ج2 ص22.الحاكم النیسابوری، المستدرك: ج2 ص343. تاریخ بغداد: ج12 ص90. حلیة الأولیاء: ج4 ص306.
شنیدم كه اباذر در حالیكه در كعبه را گرفته است می گوید : كسی كه مرا می شناسد كه می شناسد و كسی كه مرا نمی شناسد من ابوذر هستم شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود : آگاه باشید مثل اهل بیت من مثل كشتی نوح است كه هر كس بر آن سوار شود نجات پیدا می كند و هر كس سوار آن نشود هلاك خواهد شد.
تفسیر وجه تشبیه اهل بیت علیهم السلام به سفینه را مناوی نیز بیان كرده است :
قال المناوی: «ووجه تشبیههم بالسفینة أنّ من أحبهم وعظّمهم شكراً لنعمة جدهم وأخذ بهدی علمائهم نجا من ظلمة المخالفات، ومن تخلف عن ذلك غرق فی بحر كفر النعم وهلك فی معادن الطغیان».
المناوی، فیض القدیر: ج5 ص660.
مناوی می گوید : وجه تشبیه اهل بیت به كشتی این است كه كسی كه ایشان را دوست بدارد و به آنها احترام كند به خاطر شكر نعمت جدشان (رسول خدا) و به هدایت و راهنمایی عالمان آنها عمل كند از تاریكی اشتباهات نجات پیدا می كند ، و كسی كه از آن سرپیچی كند در دریای كفران نعمت غرق خواهد شد و در سرچشمه های طغیان هلاك خواهد شد.
ادله قطعی دیگری مثل حدیث نجوم نیز دال بر وجوب تبعیت از اهل بیت است.
<!--[if !supportLists]-->2- <!--[endif]-->موانع عمل به احادیث از طریق اهل سنت
الف – منع بیان حدیث و تدوین حدیث
یكی از مشكلاتی كه برای حدیث نبوی پیش آمد این بود كه بلافاصله پس از دنیا رفتن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم اقدام به منع از بیان احادیث رسول خدا و تدوین آنها شد و این مسئله مدت زیادی به طول انجامید كه این خود باعث از بین رفتن و یا تغییر بسیاری از سنت نبوی شد كه این مسئله از مسلمات تاریخی بین فرقین است كه شواهد فراوانی نیز بر آن وجود دارد كه برخی از آنها ذكر می گردد :
حافظ ذهبی در ترجمه ابوبكر می نویسد :
قال: «إن الصدیق جمع الناس بعد وفاة نبیهم، فقال: إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله علیه وآله أحادیث تختلفون فیها، والناس بعدكم أشد اختلافاً، فلا تحدثوا عن رسول الله شیئاً، فمن سألكم فقولوا: بیننا وبینكم كتاب الله، فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه».
الذهبی، تذكرة الحفاظ: ج1 ص2ـ3.
ابوبكر مردم را بعد از وفات رسول خدا جمع كرد و گفت : شما از رسول خدا احادیثی نقل می كنید كه در آنها اختلاف دارید و مردم بعد از شما اختلافاتشان بیشتر خواهد شد پس از رسول خدا چیزی نقل نكنید و اگر كسی از شما سؤال كرد در پاسخ بگویید بین ما و شما كتاب خدا است پس حلالش را حلال بدانید و حرامش را حرام بدانید.
همچنین به نقل از می نویسد:
«جمع أبی الحدیث عن رسول الله وكانت خمسمائة حدیث، فبات لیلته یتقلب كثیراً، قالت: فغمنی، فقلت: أتتقلب لشكوى أو لشیء بلغك؟ فلما أصبح، قال: أی بنیة هلمی الأحادیث التی عندك، فجئته بها، فدعا بنار فحرقها».
الذهبی، تذكرة الحفاظ: ج1ص5.
پدرم (ابوبكر) احادیث رسول خدا را كه پانصد حدیث بود را جمع آوری كرد پس شب خوابید و زیاد این پهلو و آن پهلو می شد (خوابش نمی برد) عایشه می گوید من ناراحت شدم پس گفتم : آیا مشكلی داری یا خبری به تو رسیده است ؟ پس زمانی كه صبح شد گفت : ای دخترم آن روایاتی كه نزد تو گذاشته بودم بیاور و من آنها را آوردم پس آتش روشن كرد و آنها را سوزاند.
همین جلوگیری در زمان عمر نیز با شدت زیادی ادامه یافت به طوری كه ابن سعد در طبقات از عبدالله بن علاء نقل می كند :
«سألت القاسم یملی علی أحادیث، فقال: إن الأحادیث كثرت على عهد عمر بن الخطاب، فأنشد الناس أن یأتوه بها، فلما أتوه بها أمر بتحریقها ».
محمد بن سعد، الطبقات الكبرى: ج5 ص188، الناشر: دار صادر ـ بیروت
شنیدم از قاسم درباره احادیث سوال كردم پس گفت :احادیث در زمان عمر زیاد شده بود پس اعلام كرد كه روایات را نزد او بیاورند پس زمانی كه روایات را آوردند دستور داد آنها را آتش بزنند .
ب – قرار گرفتن سنت در معرض تغییر و تبدیل
در روایات صحیحی از رسول خدا مطالبی وجود دارد كه دلالت بر تغییر و تبدیل سنت رسول خدا بعد از وفات ایشان دارد همان گونه كه بخاری روایت كرده است به سند خود از ابی حازم كه می گوید از سهل بن سعد شنیدم كه می گوید از پیامبر شنیدم كه می فرمود :
أنا فرطكم على الحوض، فمن ورده شرب منه ومن شرب منه لم یظمأ بعده أبداً، لیرد علی أقوام أعرفهم ویعرفونی، ثم یحال بینی وبینهم، قال أبو حازم: فسمعنی النعمان بن أبی عیاش وأنا أحدثهم هذا، فقال: هكذا سمعت سهلاً؟ فقلت: نعم، قال: وأنا أشهد على أبی سعید الخدری لسمعته یزید فیه، قال: إنهم منی، فیقال: إنك لا تدری ما أحدثوا بعدك، فأقول: سحقاً سحقاً لمن بدل بعدی».
صحیح البخاری: ج8 ص78، كتاب الفتن، وجاء مضمون الحدیث ذاته فی مواضع أخرى من الصحیحین وغیرهما من كتب المسلمین.
من كنار حوض كوثر ایستاده ام كسی پیش آن بیاید از آن می نوشد و كسی كه از بنوشد هرگز بعد از آن تشنه نخواهد شد سپس اقوامی نزد من می آیند كه من آنها را می شناسم سپس بین من و آنها جدایی می افتد . ابوحازم گفت : نعمان بن ابی عیاش زمانی كه من این حدیث را می خواندم شنید و گفت : ای سهل آیا اینچنین شنید پس گفتم آری و گفت من شهادت می دهم كه ابی سعید خدری بیش از این روایت می كند و گفت : اینها از من هستند پس به رسول خدا گفته شد : تو نمی دانی بعد از تو چه كار كردند : پس فرمود : دور است دور است از من كسی كه بعد از من تغییر و بدعت اینجاد كند.
ج – اختلاف صحابه در روایت سنت و فهم آن
تاریخ برای ما اختلافات فراوانی را از جانب صحابه بیان كرده است چه میزان روایات كه یك صحابی نقل كره و صحابی دیگر آن را رد كرده است به عنوان نمونه بخاری روایت از خلیفه دوم دارد كه از رسول خدا نقل می كند :
«إن المیت لیعذب ببكاء أهله علیه »
همانا مرده با گریه كردن خانواده اش عذاب می شود .
ابن عباس این روایت را برای عایشه نقل كرد و عایشه در جواب گفت :
یرحم الله عمر والله، ما حدث رسول الله صلى الله علیه وآله إنّ الله لیعذب المؤمن ببعض بكاء أهله علیه، لكن رسول الله صلى الله علیه وآله قال: إنّ الله لیزید الكافر عذاباً ببكاء أهله علیه، وقالت: حسبكم القرآن {وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}».
صحیح البخاری: ج2 ص81.
خدا رحمت كند عمر را به خدا قسم رسول خدا نفرمودند : همانا خدا مومن را به گریه خانواده اش عذاب می كند بلكه رسول خدا فرمودند : همانا خدا عذاب كافر را زیاد می كند به گریه كردن خانواده اش برای او و در ادامه گف : همین آیه قرآن برای شما بس است كه هیچ كس گناه دیگری را به دوش نخواهد كشید.
اما قبل از بیان نحوه نماز رسول خدا از منابع شیعه و سنی نظر شما را به نظر ائمه اهل بیت و آرای علمای شیعه و سنی درباره تكفیر (دست بسته نماز خواندن) جلب میكنم .
گفتار ائمه علیهم السلام :
والنهی فی صحیح محمد بن مسلم عن أحدهما ( علیهما السلام ) قلت له : الرجل یضع یده فی الصلاة وحكى الیمنى على الیسرى فقال : ذلك التكفیر لا تفعله.
وسائل الشیعة (آل البیت): 265/7،ح 9295، التهذیب: 84/2 ح 310.
محمد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل كرده است كه به حضرت گفتم : شخصی در نماز دست راست را روی دست چپ می گذارد پس حضرت فرمودند : این تكفیر است آن را انجام نده.
ودر حسنه زراره از امام باقر علیه السلام آمده است :
لا تُكَفِّر فإنما یصنع ذلك المجوس.
وسائل الشیعة (آل البیت): 266/7، ح 9296، الكافی: 299/3 ح 1، التهذیب: 84/2 ح 309.
در نماز تكفیر نكن كه تكفیر كار مجوس است .
وعن حریز عن رجل عن أبی جعفر (ع) لا تُكَفِّر إنما یصنع ذلك المجوس.
وسائل الشیعة (آل البیت): 266/7، ح 9297، الكافی: 336/3 ح 9.
امام باقر علیه السلام فرمودند: تكفیر نكن كه تكفیر كار مجوس است.
نظر فقهاء إمامیّه
صاحب جواهر می فرماید :
فالمشهور بین الأصحاب نقلا وتحصیلا بل فی الخلاف والغنیة والدروس وعن الانتصار الاجماع علیه عدم جوازه فی الصلاة ، بل لا أجد فیه خلافا إلا من الإسكافی فجعل تركه مستحبا ، وأبی الصلاح ففعله مكروها ، واختاره المصنف فی المعتبر للاجماع المحكی المعتضد بالتتبع.
جواهر الكلام، ج 11، ص 15.
بنابر این مشهور بین علما از جهت روایات و فتوا بلكه در خلاف و غنیه و دروس و انتطار اجماع بر آن شده است عدم جواز تكفیر در نماز است بلكه من خلافی جز اسكافی كه ترك آن را مستحب دانسته است و ابی الصلاح حلبی كه انجام آن را مكروه دانسته است نیافتم و مصنف كتاب معتبر اجماع نقل شده را با تتبع و پیگیری محكم كرده است .
سیّد یزدی در مبطلات نماز می گوید :
الثالث : التكفیر بمعنى وضع إحدى الیدین على الأخرى على النحو الذی یصنعه غیرنا إن كان عمدا لغیر ضرورة ، فلا بأس به سهوا ، وإن كان الأحوط الإعادة معه أیضا
العروة الوثقى، ج 3، ص 6 - 7.
سوم : تكفیر در نماز به معنی قرار دادن یكی از دو دست بر دیگری به نحوی كه غیر ما (اهل سنت ) انجام می دهند اگر عمدی و بدون ضرورت باشد از مبطلات نماز است.اما از روی فراموشی اشكالی نندارد و اگر چه احتیاط در این است كه نماز را دوباره بخواند .
نظر علمای اهل سنت